پایگاه
خبری فولاد ایران - بودجه سالیانه نماد توافق جمعی برای بازتوزیع منابع ملی
است. منبع اصلی بودجه سرمایههای ملی است و دولت باید کارگزار مردم در تصمیمگیری
درباره شیوه هزینه کردن منابع و سرمایههای ملی باشد. هدف این نوشته، جلب توجه
مردم به اتفاق نامبارکی است که سالهاست در بازتوزیع این سرمایههای عمومی رخ میدهد.
🔹اول، بودجه
عمومی سال 1398 کشور بنا بر اخباری که منتشر شده، حدود 440 هزار میلیارد تومان است
و سهم هر ایرانی (در جمعیت 82 میلیون نفری) بیش از پنج میلیون (5366000 تومان)
تومان میشود.
🔹دوم، دولت
رقمی معادل 900 هزار میلیارد تومان یارانه پنهان و آشکار در بودجه میپردازد و این
معادل یازده میلیون تومان (10975000 تومان) به ازای هر ایرانی، یعنی دو برابر سهم
از بودجه عمومی است.
🔹سوم، مبالغ
یارانه آشکار در بودجه میآیند و برای مثال وامهای حمایتی اشتغال و مخارج به
عنوان بیمه درمانی و حمایتی و ... از آن جملهاند که البته ماجرای رسیدنشان به
گروههای هدف واقعی، قصه مفصل دیگری است. مبالغ یارانه پنهان اما در بودجه ذکر نمیشود.
مبالغی هم هست که یارانهای فرابودجهای و به دلیل تعهدات گاه به گاه دولت به این
و آن است.
🔹چهارم، این
حجم یارانه با توجه به نظام ناکارآمد اقتصادی و اجرایی، عادلانه توزیع نمیشود.
سهم خانوارهای ثروتمند از یارانه پنهان بنزین بیش از ۱۰ برابر بهرهمندی خانوار
فقیر از آن است. این نابرابری در بهرهمندی از مبالغ یارانهها در بقیه بخشها نیز
کموبیش وجود دارد.
🔹پنجم، در
مقام مقایسه، ۱۲۰ هزار میلیارد تومان مالیات پیشبینی شده که در برابر حتی یارانه
بنزین که ۱۴۵ هزار میلیارد تومان است، یا
مجموع یارانههای پنهان که ۶۷۰ هزار
میلیارد تومان است، قطرهای بیش نیست. یعنی خانوارهای ثروتمند، بهطور میانگین،
بیش از مالیاتی که میدهند از تخفیف حتی بنزین بهرهمند میشوند.
🔹مردم بهتر
است بدانند این یارانهها (که از آنها تا به امروز توسعه درخوری حاصل نشده، بلکه
حیف و میل منابع طبیعی است) صرف توسعه کشور نمیشود و به حساب مردم عادی و فرودست
موجب بهرهمندی بیشتر طبقات ثروتمند میشود و حتی کشورهای همسایه از طریق قاچاق از
آن منتفع شدهاند.
🔹ملت همچنین
باید استحضار داشته باشند که اصلاح نظام یارانهای به نفع فقرا و کلیت توسعه، فقط
با اصلاح یا واقعیسازی قیمتها رخ نمیدهد، بلکه سیاستهای مکملی لازم است.
مطالبه برای ترکیب سیاستهای مکمل، سیاستهای حمایتی از فقرا، بخش تولید و بخشهای
آسیبپذیر، و همزمان اصلاح این گونه اتلاف منابع را باید آغاز کرد. مردم همچنین
باید بدانند که بخشی از تورمی که به مدت چند دهه تحمل کردهاند و ممکن است بیشتر
نیز بشود، ناشی از کسر بودجه دولت است که با ادامه این نوع بودجهبندی، بدتر نیز
خواهد شد.
🔹مردم شریف
ایران بهتر از بدنه اداری و سیاسی میدانند داراییهای خود را چطور خرج کنند. بخش
مهمی از جامعه ایران، بالاخص گروههای نابرخوردار و غیرثروتمند باید بپرسند سهم ما
از این شیوه توزیع یارانههای پنهان و آشکار چیست؟ یارانه پنهان فعلی برای هر
خانواده سه نفره معادل 33 میلیون تومان در سال یا معادل حدود 3 میلیون تومان در ماه
است. آیا خانوادههای فقیر معادل 3 میلیون تومان در ماه از محل شیوه فعلی توزیع
یارانههای پنهان و آشکار، رفاه به دست میآورند؟ اگر سهم شما از نظام یارانههای
پنهان و آشکار موجود به اندازه رفاهی معادل 3 میلیون تومان برای هر نفر در ماه
نیست، یعنی باید در این نظام بودجهریزی و توزیع یارانههای پنهان بازنگری شود.
مسأله فعلی رسیدن به عزم سیاسی و اجتماعی برای بازنگری در نظام توزیع یارانههاست،
و شیوه انجام اصلاحات و بازنگری موضوع بعدی است که باید به موقع دربارهاش بحث
کرد.
🔹نکته آخر
اینکه ما مردم ایران هنوز به اندازه کافی درباره رابطه بین این شیوه تنظیم بودجه
و بروز فساد، تورم، و نابرابری نمیدانیم. برنامهریزان باید بیشتر درباره تأثیر
این گونه بودجهنویسی توضیح بدهند. یادمان باشد بین سوختن کودکانمان در مدارس
غیراستاندارد، کیفیت پایین خدمات عمومی، فقر غذایی برخی خانوارها – که تعدادشان کم
نیست – بیکار شدن کارگران، و بسیاری مسائل دیگر و این شیوه بودجه تنظیم کردن
رابطه زیادی هست. بودجه باید شفافسازی شود. شیوهای که در گذشته بودجهریزی شده
در مسیر اتلاف بوده است بیش از آنکه به عدالت نزدیک باشد.
(محمد فاضلی و علیرضا عبدالهزاده)
اکونومیست فارسی