[ سبد خرید شما خالی است ]

مواردی که نشان می‌دهد در مدیریت پول ناتوان هستید

پایگاه خبری فولاد ایران - با یوکن همراه باشید تا 71 نشانه ای را بگوییم که به شما ثابت می کند در مدیریت مالی ناتوان هستید.

در دنیای فناوری، همه چیز در حال تکامل و پیشرفت است اما اگر به میزان ورشکستگی ها، بحران های مالی، وام های دانشجویی و بدهی های معوقه نگاه کنیم، در می یابیم مردم از نظر دانش مالی هیچ تغییری نکرده اند، حتی دچار افت هم شده اند. پس باید در زمینه مدیریت مالی مهارت لازم را به دست آوریم. در ادامه ی مقاله، 71 دلیل را بیان می کنیم تا ثابت کنیم چرا اغلب مردم در مدیریت مالیشان ضعیف هستند.

1. به راحتی اجازه می دهید اوضاع سیاسی روی سرمایه گذاری هایتان تاثیر بگذارد، بدون اینکه متوجه باشید برای بازار سرمایه مهم نیست به چه کسی رای می دهید یا به کدام شبکه ی خبری اطمینان دارید.

2. از نظر شما "بلندمدت" یعنی از همین حالا تا زمانی که قیمت ها در بازار بورس با روند نزولی مواجه شود.

3. تمایلی به "اثر دانینگ-کروگر" ندارید (نوعی جهت گیری شناختی در افراد غیرحرفه ای که توهم برتری دارند و به اشتباه، توانایی های خود را بیشتر از حد واقعی ارزیابی می کنند.) و حتی به قدری از نظر دانش مالی پایه ضعیف هستید که متوجه اشتباه تان هم نمی شوید. نداشتن اطلاع کافی از مفاهیمی چون بهره ی مرکب و تورم، سبب می شود افراد تصور کنند تصمیمات مالی درستی می گیرند، در حالیکه در واقعیت، خودشان به شکست شان کمک می کنند.

4. با هر یک ریالی که بیشتر درآمد به دست می آورید، توقع دارید پول تان دو ریال بیشتر شود.

5. پول زیادی صرف ظاهرتان می کنید تا روی دیگران تاثیر بگذارید، غافل از اینکه نمی دانید برای مردم اهمیت ندارد جنس کیف پول تان چیست یا اگزوز و موتور ماشین تان چه صدای گوش خراشی دارد.

6. در مورد مسائلی که سررشته ی کمی از آنها دارید، مطمئن هستید، به خصوص درباره مدیریت و سیاست های پولی.

7. هیچ موقع نتوانستید حرکت بعدی بازار را تشخیص دهید، اما باز هم سعی می کنید حرکت بعدی بازار را پیش بینی کنید.

8. از مشکلات مالی مردم درس عبرت نمی گیرید و هر موقع نوبت به تصمیم گیری های مالی می رسد، دچار تعلل می شوید.

9. فکر می کنید هنوز خیلی جوان و غیر قابل شکست هستید که نیاز به بیمه ی سلامت داشته باشید؛ اما پیاده روهای یخ زده، ماشین هایی که با سرعت زیاد در حرکت هستند و سلول هایی که به سرعت تقسیم می شوند، خلاف این مساله را ثابت می کنند.

10. وقتی از اخبار می شنوید دولت دچار کسری بودجه شده، ناراحت می شوید؛ اما شنیدن این اخبار در تلویزیونی که قسطی و خانه ای که با وام و قرض خریده اید، چندان اهمیتی ندارد.

11. خرج زیادی می کنید تا در رشته ی دانشگاهی که علاقه ی زیادی به آن ندارید و بازار کار خوبی هم ندارد، مدرک بگیرید اما تنها خود را در جوانی زیر بار قرض می برید.

12. از جمله افرادی هستید که توانایی فراهم کردن دو میلیون تومان پول در عرض یک ماه را برای یک کار ضروری ندارید، در حالیکه جزو آن دسته از افرادی هم هستید که باید بتوانند در عرض 30 روز دو میلیون تومان برای موارد اضطراری که ممکن است در زندگی هر کسی پیش بیاید، فراهم کنند.

13. بیشترین هزینه ای که در زندگی تان می پردازید، سود و بهره ی وام است. این هزینه خیلی بیشتر از پولی است که صرف غذا، گذراندن تعطیلات، تحصیل، لباس و سرگرمی های مختلف می کنید. به قدر کافی پس انداز ندارید، اما می خواهید طوری زندگی کنید که خرج تان از دخل تان بیشتر شود و در نتیجه مجبور به گرفتن وام و قرض می شوید.

14. فکر می کنید متوسط سازی هزینه ی دلاری کاری کسل کننده است، غافل از اینکه بدانید هدف از سرمایه گذاری رسیدن به سود و بازگشت سرمایه است نه رفع کسالت.

15. مجبور به انجام وظایف شغلی استرس زا هستید تا به اندازه ای پول در بیاورید که یک زندگی بدون استرس برای خود فراهم کنید. به نظرتان این کار مضحک نیست؟

16. نگاه بدبینانه ای به زندگی دارید، اما نمی دانید افراد زیادی در این دنیا، وقتی صبح از خواب بیدار می شوند، به دنبال بهبود شرایط شان هستند نه اینکه مدام به این فکر کنند همه چیز خراب و فاجعه بار است.

17. به دنبال رقابت با همسایه تان هستید، در حالیکه نمی دانید مرد همسایه قرض های زیادی دارد و باید تا آخر عمرش بدهی پرداخت کند.

18. تصور می کنید 500 میلیون تومان پول زیادی است، در حالیکه این همان میزان پولی است که بیشتر مردم برای فراهم کردن دوران بازنشستگی راحت به آن نیاز دارند.

19. موفقیت مالی را در گرو مهارت و دانش کافی می دانید اما تمام شکست های مالی را به بدشانسی نسبت می دهید.

20. به جای اینکه اشتباهات تان را قبول کنید و از آنها عبرت بگیرید، آنها را نادیده گرفته، فراموش شان می کنید، بهانه تراشی می کنید یا حتی آنها را به گردن دیگران می اندازید.

21. به بازگشت پولی که برای خرید سهام پرداخته اید، امیدوار هستید، غافل از اینکه نمی دانید بازار اهمیتی به نظر شما درمورد قیمت منصفانه نمی دهد.

22. تصورتان از آینده، از 5 سال بیشتر نیست. به همین خاطر، فکر می کنید اسنادی مانند اوراق قرضه مطمئن هستند، هر رکود اقتصادی به بدی رکود سال قبل است و نرخ بیکاری نیز کاملا عادی است.

23. در یک خانواده ی متوسط یا کم درآمد زندگی می کنید، موفق به پذیرش در دانشگاه دولتی نشده اید و فکر می کنید پرداخت هزینه ی زیاد برای دانشگاه کاملا منطقی است.

24. همیشه در مدرسه و دانشگاه شاگرد اول بودید و موفق شدید از یک دانشگاه دولتی مدرک بگیرید، اکنون فکر می کنید در زمینه مسائل مالی هم برتر هستید، بدون اینکه بدانید اصلی ترین مهارتی که در مسائل مالی وجود دارد این است که روی احساسات تان تسلط پیدا کنید، نه بر فرمول های اقتصادی و ریاضی.

25. ادعا می کنید وقتی دیگران محافظه کار و ترسو هستند، شما جسور و ریسک پذیرید، اما وقتی بازار با افت ناچیزی رو به رو می شود، خود را می بازید و افسرده می شوید.

26. به سرمایه گذاران اسطوره ای که تنها هدف شان تبلیغ در مورد خودشان است، علاقه دارید. این در حالیست که خیلی از این اسطوره ها نقشی در بازار سرمایه ایفا نکرده اند.

27. سوگیری های جانبدارانه به آسانی ذهن تان را کنترل می کنند و در نتیجه اطلاعات خود را از منابعی به دست می آورید که با عقایدتان همسو هستند.

28. تصور می کنید هنوز خیلی برای پس اندازِ بازنشستگی جوان هستید، این در حالیست که هر روز تاثیر نرخ بهره ی مرکب کمتر می شود و امکان پس انداز پول را بیشتر از قبل از دست می دهید.

29. برای خرید لوازم خانگی چند ماه تحقیق می کنید اما با مشورت فردی که شناخت زیادی از او ندارید، سهام یک شرکت کوچک را به سرعت می خرید.

30. برای 50 سال آینده سرمایه گذاری می کنید اما وقتی بازار یک روزِ پرتنش را پشت سر می گذارد، دچار استرس می شوید.

31. فکر می کنید کار خیلی مهمی انجام داده اید که برای سه ماه آینده پس انداز کرده اید، در حالیکه متوسط زمان بیکاری بیشتر از 9 ماه است.

32. با هر نوسان بازار، نگران سود سهام تان هستید.

33. بر مبنای اطلاعات قدیمی اقدام به سرمایه گذاری می کنید، در حالیکه باید در زمینه ای سرمایه گذاری کنید که آنها را خوب می شناسید، از مزیت رقابتی آنها اطمینان دارید، با اهداف تان هم راستا هستند و به خوبی فروش می روند.

34. مدام سعی می کنید مفهوم اقتصاد جهانی را خلاصه کرده و آن را با کلمات زیبا توضیح دهید.

35. نمی دانید جمله ای "هیچ کاری نکن"، قدرتمندترین جمله در سرمایه گذاری است.

36. برای خرید اوراق و سهام و معاملات مالی به سراغ افرادی می روید که از نظر دانش و تجربه، جایگاهی در اقتصاد و بازار بورس ندارند و همانند افرادی هستند که سر چهارراه می ایستند و دلار می فروشند. پس این سرمایه گذاری نتیجه ای برایتان به دنبال نخواهد داشت.

37. از رشد 30 درصدیِ سرمایه در سال گذشته احساس غرور می کنید، اما نمی دانید شما هیچ دخالتی در این مساله نداشته اید.

38. مدام منتظر هستید بازار بورس پیشرفت کند و 12 ساعت در روز را به تماشای بازار بورس از شبکه های تلویزیونی اختصاص می دهید.

39. برای سلامتی خود به پزشک مراجعه می کنید، برای پرداخت مالیات نزد حسابدار می روید، وکیل می گیرید تا به مسائل مالی شرکت تان رسیدگی کند، برای سلامت دندان هایتان به سراغ دندانپزشک می روید، از معمار می خواهید خانه تان را تعمیر کند، برای بدنسازی یک مربی استخدام می کنید، اما وقتی نوبت به سرمایه گذاری های کلان و پیچیده می رسد، به تنهایی دست به اقدام می زنید.

40. پیش بینی های سوگیرانه به سرعت فریب تان می دهد و فکر می کنید آخرین بحران مالی را پیش بینی کرده بودید. این فریب تا جایی پیش می رود که می خواهید آینده ی بازار مالی را هم پیش بینی کنید.

41. فکر می کنید اخبار اقتصادی به این خاطر منتشر می شوند که اطلاعات مهمی را ارائه می دهند، در حالیکه علت اصلی چاپ آنها این است که ناشر می داند مردم علاقه ی زیادی به خواندن آنها دارند.

42. یادتان می رود زمان باارزش ترین دارایی یک سرمایه گذار است. یک کارآفرین 20 ساله به سرمایه ای دست یافته که وارن بافت با آن سن و سالی که دارد، باورش نمی شود.

43. نمی دانید افرادی که در تلویزیون و دیگر رسانه ها توصیه های مالی ارائه می کنند، با شما و توانایی هایتان آشنایی ندارند و تنها برای اینکه به شهرت برسند این توصیه ها را ارائه می دهند.

44. یک برنامه ی مالی دارید بدون اینکه بدانید زندگی اهمیتی به برنامه های شما نمی دهد و گاهی اتفاقاتی رخ می دهد که از کنترل تان خارج هستند.

45. خیلی خوب است هر ماه مقدار کمی پول پس انداز می کنید. حداقل از هیچی بهتر است. من خیلی ها را دیده ام که به پس اندازشان افتخار می کنند، اما این پس اندازها در برابر پولی که برای بازنشستگی به آن نیاز دارید، هیچ است. یک جمله ی معروف درباره پس انداز کردن می گوید: "هر ماه کمی پس انداز کن و آخر سال باز هم می بینی چقدر کم پول داری." شاید فکر کنید پس انداز 30 درصد از درآمد ماهانه کار احمقانه ای است، اما اگر خوب فکر کنید متوجه می شوید این میزان پس انداز به مقدار پولی که برای بازنشستگی به آن نیاز دارید، نزدیک است.

46. تصور می کنید سه میلیون تومان درآمد کمی برای گذران زندگی است، در حالیکه نمی دانید تعداد زیادی از مردم دنیا با کمتر از این مبلغ هم زندگی می کنند.

47. از نظر شما زندگی متوسط یعنی خریدن یک خانه ی 300 متری با سه سرویس بهداشتی، تحصیل در دانشگاه آزاد، سفرهای خارجی و ثبت نام در کلاس های خصوصی یوگا.

48. یادتان می رود شانس در خیلی از سرمایه گذاری های موفق دخیل است. شاید یکی از همان سرمایه گذاران موفقی که می شناسید در مقطعی از زندگی شان شانس آورده اند.

49. دچار سوگیریِ عقیده ای (belief bias) شده اید؛ یعنی دوست دارید یک ایده را تنها به این خاطر قبول یا رد کنید که با عقایدی که در درون تان شکل گرفته اند، هماهنگ هستند و در نهایت از حقایق چشم می پوشید.

50. عاشق پول و ثروت هستید، اما تمایلی هم به آموختن دانش مالی ندارید زیرا فکر می کنید مسائل پیچیده ای است. به نظرتان این خنده دار نیست؟

51. فکر می کنید بازار بورس به خاطر نوسانات زیاد، ریسک بالایی دارد، اما نمی دانید آنچه ریسک بیشتری برایتان به دنبال خواهد داشت، عدم استفاده از سرمایه تان است نه نوسانات بازار.

52. هیچ وقت در کشورهای فقیر و بی بضاعت زندگی نکرده اید تا بدانید دنیا اهمیتی به نظر شما درباره عدالت و انصاف نمی دهد.

53. برای مسائل بی اهمیت ولخرجی می کنید، زیرا فکر می کنید در نظر دیگران بهتر دیده می شوید، اما این کار تنها باعث می شود فردی ولخرج و خوش گذران جلوه کنید. معمولا این رفتار در جوانان دیده می شود.

54. درک نمی کنید 10 درصد بهره در طی 20 سال بیشتر از 20 درصد بهره در 10 سال است. برای پولدار شدن، زمان مهم ترین فاکتور است و این همان چیزی است که می توانید روی آن کنترل داشته باشید.

55. مدارک زیادی وجود دارد که می گوید وقتی نیازهای اولیه تان برآورده شد، میزان خوشبختی ای که از به دست آوردن هر یک ریال اضافه به دست می آورید، کم و کمتر می شود. به همین خاطر بقیه عمرتان را صرف جمع آوری ثروت می کنید تا به خوشبختی بیشتری برسید، اما در عمل چنین اتفاقی نمی افتد.

56. از نظر شما منطقی است 2 درصد از درآمد خود را به مشاوران مالی بدهید، اما با این کار تنها سود بلندمدت تان کاهش می یابد.

57. فکر می کنید در بازار بورس تنها ارقام بالا و پایین می روند و نمی دانید این ارقام به کسب و کارها و دارایی واقعی شما مربوط است.

58.   فکر می کنید با اجاره نشینی پول تان را هدر می دهید اما این کار برای خیلی ها هوشمندانه ترین تصمیم مالی است که در عمرشان گرفته اند.

59. تصمیمات سرمایه گذاری به شرایط خوب یا بد اقتصادی بستگی دارد، اما این دو ارتباط زیادی با هم ندارند.

60. وقتی برای بازنشستگی پس انداز می کنید به این فکر نمی کنید شاید امید به زندگی در شما 90 سال باشد و اگر در 65 سالگی بازنشسته شوید باید یک سوم باقی مانده از زندگی تان را با پس اندازی که دارید بگذرانید.

61. نمی توانید تفریحات رایگان چون پیاده روی، کوه پیمایی، دوچرخه سواری و کتاب خوانی داشته باشید؛ اما باید بدانید، داشتن سرگرمی های رایگان یک دارایی ارزشمند برای شماست.

62. سخت کار می کنید و پولی در می آورید که وقت خرج کردن و برنامه ریزی برای آن را ندارید. این درست همانند وقتی است که تجهیزات ورزشی گران قیمت می خرید اما زمانی برای ورزش ندارید.

63. توجهی به تاریخ ندارید و بر پایه ی تجربیات محدود خود عمل می کنید.

64. در 18 سالگی وارد دانشگاه شدید، اما نه به خاطر علاقه به تحصیل بلکه فقط به این دلیل که از دیگران عقب نمانید و این یکی از پرهزینه ترین کارهایی است که در زندگی تان انجام داده اید.

65. تصور می کنید داشتن ثبات عقیده در مورد بازار مالی، بورس و اقتصاد، اقدامی هوشمندانه است، این مسائل مدام در حال تغییر هستند اما ذهن شما مدام در بین عقاید کهنه غوطه ور است.

66. به تفاوت دیدگاهی که سالمندان و افراد باتجربه و جوانان نسبت به پول دارند، توجهی نمی کنید.

67. از جمله افرادی هستید که اگر به شما بگویم داغ ترین خبری که مردم در سال های آینده درباره آن حرف می زنند، خبری است که امروز کسی آن را جدی نمی گیرد و خبرهای داغ امروزی در دهه های بعدی بی معنا هستند، باور نمی کنید.

68. این موضوع را در نظر نمی گیرید خیلی از شرکت ها، به سرعت از سودهای کلان به ورشکستگی رسیده اند.

69. نمی دانید جمله ی "می خواهم میلیاردر شوم." به معنای آن است که می خواهم میلیاردها تومان خرج کنم، این کار متضاد میلیاردر بودن است.

70. نمی دانید مدل کسب و کار خیلی از شرکت های مالی بر پایه ی ترس، احساسات و کمبود دانش و اطلاعات مشتریان است.

71. قطعا شما تمام موارد را تایید کردین، بدون اینکه بدانید در تمام موارد شما را مورد خطاب قرار دادم. این درباره خودم هم صادق است.

 

منبع: Businessinsider

۲۵ آذر ۱۳۹۷ ۱۱:۲۷
تعداد بازدید : ۶۱۸
کد خبر : ۴۷,۷۵۶

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید