پایگاه
خبری فولاد ایران
- دیروز که به همت انجمن علمی دانشجویان برنامهریزی دانشگاه تهران،
نشست «۷ دهه برنامهریزی توسعه در ایران» برگزار شد، بیش
از ۱۱۰ سال از تلاش جامعۀ ایران برای مشروطکردن
قدرت و تأسیس نهاد قانونگذاری، و تقریباً به همین میزان از تنظیم اولین لایحۀ بودجۀ
کشور برای نظمدادن به دخل و خرج حاکمیت سپری میشود. تلاشها برای تصویب اولین برنامه
حدود ۲ دهه زمان برد و امروزه ۷ دهه از تصویب
برنامۀ اول میگذرد و در همۀ این ۷ دهه نسبت نهاد
برنامهریزی با حاکمیت همواره یکی از چالشهای اساسی بوده است؛ چه آن زمان که نهاد
برنامهریزی در بحبوحۀ جشن اول نفتی (ابتدای دهۀ ۱۳۵۰)
به
شاه هشدار داد که از این جشن بوی خون میآید؛ و چه زمانی که در جشن دوم نفتی (دهۀ ۱۳۸۰) نهاد
برنامهریزی «تنِ لشی» دانسته شد و در تصمیم شبانۀ شورای عالی اداری رأی به انحلال
آن دادند.
🌀در این ۷
دهه
۱۱ برنامه تصویب شده، که برخی بهدلایلی اجرا
نشدهاند. برنامۀ اول عمرانی در همزمانی با جنبش ملیشدن نفت مجال اجرا نیافت، برنامۀ
سوم عمرانی با انقلاب سفید و اصلاحات ارضی شاه کنار زده شد، و برنامۀ پنجم را جشن شاهانۀ
نفت زیر و رو کرد. برنامۀ چهارم پس از انقلاب نیز با تغییر دولت در سال ۱۳۸۴
به
کناری نهاده شد و حتی مستندات نظری آن از کتابخانۀ سازمان برنامه جمع شد. با این همه،
آیا برنامههای توسعه بیثمر بودهاند؟ فرشاد مؤمنی بنا بر تجربۀ بیبرنامگی کشور از
سال ۱۳۸۴ تاکنون به این باور رسیده که حتی نعش برنامه
از بیبرنامگی بهتر است، و به باور بایزید مردوخی اگر برنامه نداشتیم، بهدلیل اشتهای
حاکمان ایران چه قبل و چه بعد از انقلاب، منابع کشور تماماً صرف واردات و نظامیگری
میشد.
🌀مؤمنی با موضوع اقتصاد سیاسی
برنامهگریزی سخن گفت و با اشاره به فلسفۀ برنامهریزی استدلال کرد که کارکردهای برنامهریزی
هنوز نهادمند نشده، و مسئولیتگریزی نظاممند دستگاهها، نامشخصبودن منطق اولویتگذاری،
عدم وفاق حداقلی چه بهلحاظ معرفتی و چه بهلحاظ اجرایی حول اهداف برنامه، و ... موجب
زمینگیرشدن کشور در دورهایی باطل شده است. مؤمنی با اشاره به مسئلۀ «شناخت» و الزامات
شکلگیری فاز صفر برنامهریزی، مثال زد که براساس گزارشهای دولتی بیش از ۸۵
درصد
قراردادهای بانکی صوری است و حدود ۵۰ میلیون حساب
بانکی مجهول در کشور وجود دارد. ازاینرو، کیفیت تصویری که از امروز ترسیم میکنیم،
مهمترین کار در فاز صفر برنامهریزی است.
🌀محمدحسین شریفزادگان دربارۀ
فرهنگ برنامهریزی بحث کرد و وجود اجماع در ساختار قدرت و جامعه بر سر اهداف برنامه
را یکی از ضرورتهای برنامهریزی دانست. او با ذکر مثالی از اوایل دهۀ ۱۳۷۰
گفت
براساس مطالعات سازمان برنامه تأکید شده بود که در برخی استانها دیگر مجوزی برای حفر
چاه صادر نشود، اما رییسجمهور وقت همزمان در سفر به استان کرمان مجوز حفر بیش از ۱۰۰
چاه
را صادر کرده بود و ما این موضوع را از تلویزیون شنیدیم! درعینحال او قائل به این
است که برنامهریزی با همین وضعیت هم در ایران نقش تزیینی نداشته و تغییراتی را در
تمام سطوح ایجاد کرده است.
🌀مردوخی از نظام تدبیر و
دامهای موجود در نظام سیاستگذاری سخن گفت. ایشان براساس شاخصهای ششگانۀ قانونمندی،
کیفیت مقررات، کارایی دولت، ثبات سیاسی و سیاستگذاری، آزادی بیان و پاسخگویی، و کنترل
فساد نشان داد که نظام تدبیر ایران با وضعیت بسیار نامطلوبی مواجه است. روتینبودن
و خلاقیتگریزی، دیدمانکوری، دام میانگین، مرکزمحوری، و ولع قانونگذاری و صنعت آییننامهنویسی
را دامهای موجود در نظام برنامهریزی دانست.
🌀احسان خاندوزی با برشمردن
مسائلی نظیر فقدان فهم مشترک از اهداف برنامه، ناهماهنگی برنامه با تقویم سیاسی، عدم
اجماع در پارادایم اقتصادی برنامهها، و ... استدلال کرد که اساساً طی این چند دهه
صرفاً تشریفات سندنویسی داشتهایم و آنچه خروجی این فرایند بوده را نمیتوان «برنامه»
نام نهاد. ایشان با اشاره به تجربههایی از مواجهه با قانونگذاران کشور اظهار کرد
که اساساً در این میدان، «حکمرانی» بهعنوان مسئله به رسمیت شناخته نمیشود. به باور
وی بسیاری از قانونگذاران، منافع ملی را به آرای دورۀ بعد میفروشند!
🌀علی دینیترکمانی با اشاره
به اینکه برنامهریزی در ایران موفق نبوده اما این عدم موفقیت به ذات برنامهریزی مربوط
نمیشود، «تودرتویی نهادی» را مهمترین عامل شکست برنامهها دانست. به باور ایشان،
زیرساخت حقوقی شکلگرفته در سالهای پس از انقلاب به این تودرتویی نهادی و پدیدۀ دولت
در دولت منجر شده و اتلاف منابع، دور زدن قوانین، بیثباتی ساختارهای سازمانی، شفافیتگریزی
و عدم پاسخگویی، و موازیکاری برخی از عارضههای این پدیده است.
اکونومیست فارسی