پایگاه
خبری فولاد ایران
- سخنان محمد جواد ظریف در بارۀ پولشوییهای دهها هزار میلیاردی
در ایران، او را زیر ضرب بیسابقۀ جناح اصطلاحاً "اصولگرا" بخصوص طیف
تندروتر آن قرار داده است.
آنها از ظریف میخواهند که یا افراد و نهادهای دخیل در
عملیات پولشویی را به صراحت معرفی کند و یا گفتههای خود را پس بگیرد. مشخص نیست
که ظریف هنگام طرح موضوع پولشویی، به پیامدهای سخن خود و واکنشِ طیف اصولگرا به
آن، واقف بوده است و یا اینکه تحت تأثیر فضای مصاحبه نااندیشیده کلامی را بر زبان
رانده است!
اینک ظریف بر سر دو راهی دشواری قرار گرفته است. او از یک
طرف میتواند سخنان خود را در مورد حجم عملیات پولشویی در کشور تا حد اشاره به
برخی اختلاسهای معروف بانکی و پدیدۀ قاچاقچیان بینالمللی مواد مخدر تقلیل دهد که
در این صورت، نه فقط به نوعی ادعای خود را پس گرفته؛ بلکه آب سردی هم به روی
حامیان این روزهای خود پاشیده است! از طرف دیگر، او میتواند با افشای مواردی از
پولشویی که از منظر افکار عمومی پنهان مانده است؛ رقیب سیاسی خود را به بهای
برانگیختن خشم آنها علیه خود، تحت فشار بگذارد و از طریق ارائۀ اسناد و مدارک،
آنها را به موضع دفاعی بکشاند؛ البته به شرطی که واقعاً اسناد و مدارک متقنی در
این زمینه در دست داشته باشد!
به گمان من، ظریف بحث پولشویی را از سرِ بی توجهی به تبعات
آن مطرح کرده است و به احتمال بسیار در کمیسیونهای مجلس، ادعای خود را به همان
موارد مشهور اختلاسهای لو رفته فرو خواهد کاست.
در واقع، ظریف به عنوان "دیپلماتی حرفهای" و بنا به نوع نگرشاش به مناسبات جهانی و سیاست
بینالملل، در مقام وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی، در نقطۀ بسیار بغرنجی نشسته است و
همین بغرنجی او را به تعارضهایی وادار میکند که دوره به دوره او را به دردسر میاندازد.
قاعدتاً او تصور میکند که مقام وزارت خارجه و تعارضهای آن در برآورد نهایی به
دردسرش میارزد؛ اما به گمان من نمیارزد! بلکه فقط دیپلماتی حرفهای را دچار خشم
و فرسایش و نهایتاً نومیدی میکند.