پایگاه
خبری فولاد ایران - «مردم نقلمکان میکنند چون از نگرانی در رنجاند؛ چون این احساس
فرساینده را دارند که هر چقدر هم سخت تلاش کنند کوششهایشان به جایی نمیرسد. چون آنچه
در یک سال میسازند، ممکن است در یک روز به دست دیگران از هم بپاشد. برای اینکه حس
میکنند آیندهای وجود ندارد، برای اینکه شاید آنها بتوانند روزگارشان را بگذرانند
اما برای کودکانشان چنین نخواهد بود. برای اینکه احساس میکنند هیچچیز تغییر نخواهد
کرد و دستیابی به شادمانی و موفقیت فقط در جای دیگری ممکن است.»
این جملات «یان مارتل» در کتاب زندگی پی، زبان حال برخی از ایرانیان
است؛ آنهایی که شب با سودای رفتن سر بر بالین میگذارند و روز در جستوجوی راهی برای
کوچ، از این دفتر وکالت به دیگری میروند و در صف انتظار این سفارت و آن سفارت مضطربانه
وقت میگذارند تا مگر در جایی دیگر، فرصتهای بهتری بیایند. آنهایی هم که رفتهاند
به دوراندیشی خود دستمریزاد میگویند و شادمان، دیگران را نیز به رفتن میخوانند.
داستان وطن بهدوشی گرچه تازه نیست اما این روزها به سندرومی
فراگیر تبدیل شده است. موج جدید مهاجرت حالا فراتر از مغزها و نخبگان و طبقه ثروتمند
و متمول جامعه، قشر معمولی و طبقه متوسط جامعه را هم دارد با خود میبرد. جامعهشناسان
که تا پیش از این نسبت به خروج سرمایههای علمی و فکری هشدار میدادند حالا نگران مهاجرت
گسترده تمامی گروهها به ویژه جوانان هستند
از هر 100 جوان ایرانی چهار نفر خواستار مهاجرت به کانادا یا
استرالیا هستند. رقمی که به راحتی میتوان حدس زد در سال جاری و پس از شدت گرفتن چالشهای
اقتصادی و گسترش فضای ناامیدی در کشور رو به فزونی گذاشته است
این تصویر زمانی ناامیدکنندهتر میشود که آمار مهاجران و پناهجویان
غیرقانونی به اروپای شرقی و غربی را نیز به آن بیفزاییم و بدانیم الگوی مهاجرت ایرانیان
نیز تغییر کرده است. کشورهایی نظیر امارات و ترکیه و گرجستان نیز به مقصد مهاجرت ایرانیان
افزوده شده است
وبسایت روزنامه بوسنیایی «سارایوو تایمز» خبر میدهد از آغاز
سال جاری میلادی تاکنون بیش از ۱۶۰۰ ایرانی از بوسنی
و هرزگوین تقاضای پناهندگی کردهاند. این آمار ۱۰۰ برابر مجموع
درخواستهای مشابه در سال ۲۰۱۷ است!
اگر خرید خانه به انگیزه گرفتن حق شهروندی در ترکیه صورت گرفته
باشد (فرض دیگر را میتوان حفظ ارزش سرمایه دانست) بیش از 6 /1 میلیارد دلار ارز از
ایران خارج و در بازار مسکن ترکیه سرمایهگذاری شده است!
تحلیلگران سیاسی مهاجرت ایرانیان را به چهار دوره تقسیم میکنند.
دوره اول مهاجرت آریستوکراتهای دوران پهلوی در آستانه انقلاب. دوره دوم، مهاجرت اعضای
برخی گروههای سیاسی مخالف نظام در پی ماجراهای ابتدای دهه ۶۰.
دوره
سوم، مهاجرت اجتماعی دهه ۷۰ به امید زندگی
در شرایط بهتر و دوره چهارم، مهاجرت پس از آشوبهای سال ۱۳۸۸.
به
نظر میرسد اکنون با موج دیگری از جلای وطن روبهرو هستیم
انگیزه مهاجرت در سراسر جهان کمابیش یکسان است: فرار از فقر،
گریز از درگیری و خشونت، رهایی از تبعیض و فشار به سبب قومیت، مذهب یا عضویت در گروههای
خاص اجتماعی یا سیاسی، بیخانمانی پس از بلایای طبیعی یا تغییرات زیستمحیطی، دسترسی
به امکانات بهتر آموزشی، دسترسی به فرصتهای بهتر برای فرزندان، اشتغال و بهبود کسبوکار
و دسترسی به خدمات عمومی بهتر در میان این
عوامل و انگیزهها مشاهده میشود.
گزارش موسسه مطالعاتی
Seefar نشان
میدهد سوریها، افغانها و عراقیها صدرنشین فهرست مهاجران غیرقانونی به اروپا هستند.
اما در سهماهه پایانی همان سال، نام ایرانیان نیز به فهرست پنج ملیت نخستی که خواستار
اقامت دائم در کشورهای عضو اتحادیه اروپا بودند پیوست
کسانی که پس از انقلاب و در اوایل دهه 60 به دلایل سیاسی ناگزیر
به جلای وطن شدند، به امید بازگشت از مرزهای ایران گذشتند و هنوز هم آرزوی بازگشت در
سر دارند، اما مهاجران یک دهه اخیر در وضعیت ناامیدی ایران را ترک کردهاند. وقایع
چند سال اخیر،سبب کاهش امید مردم به اصلاح سیاسی و اقتصادی ایران شده است. تداوم و
ترکیب بحرانهای سیاسی، با بالا گرفتن بحرانهای اجتماعی و اقتصادی از یکسو و اضافه
شدن مخاطرات زیستمحیطی و تشدید بحرانهای طبیعی (بحران آب، آلودگی هوا و ریزگردها
و...) از سوی دیگر، نهتنها امید و اعتماد اجتماعی را مخدوش کرده که سبب شده انگیزه
مهاجرت، تبدیل به میل به بقا شود و هست و نیست زندگی آنان، به مهاجرت گره بخورد.
بسیاری از مهاجران با این تصور که آینده خود و فرزندانشان را
از روزهای سختتر ایران نجات دادهاند خود را دلداری میدهند. آنها در اوج ناامیدی
چمدان میبندند در حالی که برخلاف سلف خود، برنامهای برای بازگشت ندارند.
✍️مولود پاکروان
تجارت فردا