پایگاه
خبری فولاد ایران – اقتصاد ایران در 9 ماه
اخیر روزهای بسیار سخت و کابوسواری را تجربه کرد. دیماه سال 1396 تا شهریورماه
سال 1397، 9 ماه معمولی نبود بلکه 9 ماهی بود که شوک بزرگی را به مردم و اقتصاد
ایران وارد کرد و برنامهریزی جامعه در سطوح مختلف را تحت تاثیر خود قرار داد. زوجهای
جوانی قرار بود وامهای مسکن خود را در سال 97 تبدیل به مسکن کنند ولی به یکباره
با جهش هولناک قیمت مسکن مواجه شدند، افراد زیادی قصد خرید یا تعویض خودرو را
داشتند و با جهش قیمتی باورنکردنی روبهرو شدند. شرکتها و بنگاههای زیادی قصد
توسعه فیزیکی، توسعه منابع انسانی و ارائه محصولات جدیدی را داشتند ولی با اتفاقات
اخیر برنامههای آنها از بین رفت و حتی به فکر تعدیل کارکنان افتادند. در این میان
با توجه به افزایش قیمتها رفتار مصرفی مردم نیز تغییر کرد، کالاهایی را در گذشته
میخریدند که با توجه به افزایش قیمتها، در شرایط امروز دیگر برای آنها اولویتی
نداشت و همچنین برعکس، کالایی را قبلاً کمتر میخریدند یا اصلاً نمیخریدند ولی
امروز برای حفظ ارزش پول یا بیم از کمبود کالا برای خرید آنها هجوم میبرند؛
کالاهایی نظیر سکه، پوشک و... .
موارد گفته شده که نتیجه تغییر رفتار مصرفکننده ناشی از
افزایش قیمتهاست ممکن است برخی از بنگاههای اقتصادی را نابود کند زیرا تقاضا
برای خرید کالا و خدمات کاهش یافته و آنها این پیشبینی را قبل از دیماه 96 نکرده
بودند.
به عبارت دیگر مردم با مقایسه منافع و هزینههای هر اقدامی
تصمیم میگیرند. با تغییر هزینهها و منافع، تصمیم آنها نیز تغییر میکند، به
عبارت دیگر افراد به انگیزههای خود پاسخ میدهند. با افزایش قیمت گیلاس مردم سعی
میکنند گیلاس کمتر و آلبالوی بیشتری مصرف کنند زیرا هزینه خرید گیلاس زیاد شده
است. بعضی از کالاها نیز برای سرمایهگذاری مناسب هستند. به عنوان مثال در شرایط
بد اقتصادی با وجود روند افزایش قیمت طلا، مردم نیز میل بیشتری برای خرید طلا پیدا
میکنند تا ارزش دارایی خود را حفظ کنند. در همین راستا ممکن است مردم در شرایط بد
اقتصادی احساس خطر کنند و کالایی که برای آنها ضروری است را از بیم کمبود، بیشتر
از مصرف هفتگی خریداری و ذخیره کنند. در هر سه حالت بالا مردم به انگیزههای خود
پاسخ دادهاند. در شرایطی که انگیزهها و رفتار مصرفی مردم به علت گرانی تغییر میکند
و تورم در حال افزایش است و نرخ ارز چند برابر شده، قطعاً بعضی از بنگاهها با
مشکل مالی بزرگی روبهرو میشوند. علاوه بر موارد فوق برخی از رفتارهای حاکمیت نیز
این بحران را تشدید میکنند؛ رفتارهایی نظیر مدیریت غلط و موانع ایجادشده برای
صادرات و واردات در ماههای گذشته و همچنین مصوبات زیاد و لحظهای.
این بحران علاوه بر کسبوکارهای سنتی، شامل استارتآپها نیز
میشود. برای استارتآپها شرایط سختتر است زیرا هم مشکل تغییر رفتار مصرفکننده
را دارند و هم تغییر رفتار سرمایهگذارها. وقتی جهش ارزی رخ میدهد، افراد یا
مجموعههایی که تا قبل از آن در استارتآپها سرمایهگذاری میکردند ابتدا سعی میکنند
ارزش دارایی خود را حفظ کنند و در نتیجه ریسک کمتری را قبول میکنند. این امر باعث
میشود دارایی خود را به جای سرمایهگذاری روی استارتآپها به بازارهای دیگری
نظیر طلا، مسکن و... منتقل کنند. در این بین عدهای شاید بگویند استارتآپها میتوانند
خدمات بینالمللی ارائه کنند و با توجه به افزایش نرخ ارز سود بیشتری به دست آورند
اما حقیقت چیز دیگری است.
در شرایط فعلی حتی برنامهریزی و فکر کردن به این ایده نیز
بسیار سخت است زیرا با توجه به بحث تحریمهای فعلی و پیش رو، بازگرداندن ارز حاصل
از ارائه خدمات نیز پیچیدگیها و ریسکهای خاص خود را دارد.
متاسفانه باید پذیرفت که برکناری شغلی، به ویژه در شرایط
ناپایدار اقتصادی، واقعیتی جداییناپذیر از حیات بنگاههاست.این روزها بسیاری از
شرکتها تعدیل خود را آغاز کردهاند ولی به نظر میرسد تعدیل بزرگ در راه است .
سونامی بیکاری خودش را در فروردین 98 و با عدم تمدید
قراردادها نشان خواهد داد.
✍️خشایار قدیرینژاد
تجارت فردا