پایگاه
خبری فولاد ایران - پاییز امسال سالگردش فرا می رسد
هرچند چیزی نیست که فرا رسیدن سالگردش را جشن بگیریم. هرچند حالمان بهتر شده ولی
هنوز برخی افراد کم درآمد تحت تاثیر آن هستند. بحران ده سال پیش امریکا قوانین
نظارتی را پیش آورد که هنوز هم برخی از آنها در جریان هستند. تجربه این بحران را
می توان به ترتیب زیر بیان کرد:
از دست رفتن 8.8 میلیون شغل
افزایش 10 درصدی بیکاری تا اکتبر 2009
سلب حق مالکیت 8 میلیونی
از بین رفتن 19.2 تریلیون دلار سرمایه خانوار
کاهش 40 درصدی قیمت مسکن و حتی بیشتر در برخی شهرها
کاهش 38.5 درصدی ارزش سهام اس پی 500 در سال 2008
افت 7.4 تریلیون دلاری ارزش سهام بین سالهای 2008 و 2009 یا
66.200 دلار زیان متوسط هر خانوار
کاهش 27 درصدی سطح پس انداز کارمندان و بازنشستگان در سال
2008
افزایش 30 درصدی تاخیر در پرداخت وام ها تا سال 2010
آمار بسیاری برای نشان دادن وسعت ضرر و زیان آن دوران وجود
دارد اما همین بس که آن دوران خلاء بزرگی در سرمایه های مادی و معنوی امریکایی ها
بوجود آورد. اما امریکا درس مقاومت از این بحران گرفت. تغییرات انجام شد، قوانین
تصویب شد و وعده ها داده شد. سیاستگذاران در گرماگرم بحران تصمیمات مهمی گرفتند که
مردم را در مسیر بهبود و رشد قرار داد شاید اگر اعتقاد و سرعت در اجرای تصمیمات آن
زمان وجود نداشت نتایج فاجعه آمیزی پیش می آمد.
این تجربیات را می توان از دیدگاههای مختلف بررسی کرد:
1-قانون داد - فرانک
قانونگذاران و سران فدرال برای عبور از بحران سیستماتیک
قانون اصلاحات وال استریت و حمایت از مصرف کننده (موسوم به قانون داد-فرانک) را در
2300 صفحه تصویب کردند. این قانون سازمان های نظارتی مثل شورای نظارت ثبات مالی و
هیئت حمایت مالی امور مصرف کننده را تحت نظارت وال استریت ایجاد کرد. قانون
داد-فرانک همچنین بانک هایی با دارایی بیش از 50 میلیارد دلار را تحت بررسی
ترازنامه در جهت حمایت از مشتریان قرار داد. بانک های مختلف از جمله بانک های
محلی، موسسات اعتباری و شرکتهای سهامی عام این قوانین را دست و پاگیر و غیر ضروری
دانستند که با روی کار آمدن ترامپ این قانون لغو شد هرچند سازمانهایی مثل FSOC و CFPB هنوز رد پاهایی از آن قانون دارند.
با این حال نمی توان استدلال کرد که سیستم بانکی امروز سالم
تر و انعطاف پذیر تر از یک دهه قبل است. بانک ها از سال 2006 تا 2009 حامی قشر کم
درآمد بودند اما امروزه سرمایه بیشتر و اهرم قوی تری دارند و پیچیدگی امورشان کمتر
شده است. آنچه امروز بانک ها را درگیر ساخته نه بحران نقدینگی بلکه قرار گرفتن در
دوراهی تجارت بانکی و بانکداری سنتی است و سهام بانکها هنوز نتوانسته قدرت پیش از
دوره رکود خود را بدست بیاورد.
2- کاهش ریسک وال استریت
موضوع دیگر شرط بندی های بی ضابطه ای بود که بانک ها با
پولهای خود یا درگیریهایی که با کسانیکه از طرف مشتریان خود بوده صورت می دادند.
این به اصطلاح "تجارت اختصاصی" در برخی بانک ها شایع بود که زیان های
زیادی برای بانک ها و مشتریان آنها و کم شدن اعتماد به آنها را در پی داشت. قانون
ولکر در این راستا تصویب شد که دست بانکها را از انجام ریسک های بالا که به تجارت
خود و روند سود مشتریان لطمه می زد کوتاه کرد. تصویب این قانون تا آوریل 2014 به
تعویق افتاد و تا چهار سال اجرا شد.
3- اعطای وام های فراوان در بازار داغ مسکن
دیگ جوشان زیر بحران مالی، بازار داغ مسکن و اعطای وام های
فراوان به مشتریان غیر مقبول و فروش مجدد این وام ها از طریق ابزارهای مبهم مالی
به نام اوراق بهادار و ایجاد اختلال در سیستم مالی جهانی بود. دریافت کنندگان
وامها با افت قیمت مسکن املاک خود را به بانک ها باز پس دادند که این خود باعث
ورشکستگی بانک ها شد. در آن زمان Fannie Mae و Freddie Mac دو نهاد حامی
مالی بخش زیادی از خطرات وام های مسکن را تحت پوشش قرار دادند و آنها را به سرمایه
گذاران فروختند. ده سال است که بازار مسکن در اکثر شهرهای بزرگ بهبود یافته و روند
اعطای وام تا حدودی سخت تر شده است. وام گیرندگان امروزی در معرض خطرات ده سال پیش
نیستند. نرخ بهره پایین تر از سال 2008 است و حتی افزایش بیشتر آن این بازار را از
رونق نخواهد انداخت. گفتنی است درحالیکه شرایط اعطای وام سخت تر شده هنوز هم وام
های ریسکی در مورد وام های کوتاه مدت نقدی در جریان است.
4- بحران اخلاق
عکس العمل طبیعی هر بحران دنبال مقصر بودن است. در سال 2009
افراد و سازمان های مختلفی متهم و مقصر بروز بحران معرفی شدند اما اثبات گناهکاری
آنان کار مشکلی بود. در این میان بانک ها البته نه همه بلکه اکثر آنها نیز مشتریان
خود را مقصران اصلی معرفی می کردند درحالیکه هیچ کدام به هیچ جرمی متهم نشدند و
اکثر بانک ها و سازمان ها ایرادی به کار خود نمیدیدند.
5-سرمایه گذاری امروز
امروزه سرمایه گذران پس از عبور از بحران عمیق دهه گذشته
روند خوبی را تجربه می کنند. نرخ بهره بسیار پایین، خرید اوراق قرضه توسط بانک های
مرکزی و بهبود بازارها تریلیون ها دلار افزایش ارزش سهام در بازارهای جهانی را به
دنبال داشته است. ما همچنین شاهد تاثیر پیشرفت تکنولوژی در ورود سرمایه گذاران
جدید به بازار هستیم و مهمترین عامل توسعه، افزایش مبادلات تجاری و سرمایه گذاریها
است.
به هر حال، درس های بحران مالی عمیق و دردناک بودند. دولت و
فدرال رزرو برای کنترل بحران اقدامات سریع و فوری صورت داد و اصلاحات برای جلوگیری
از تکرار مجدد این فاجعه انجام گرفت. برخی از این اصلاحات مثل وجود ذخایر نقدی
کافی در بانکها جهت مقابله با بحران نقدینگی هنوز هم در جریان است. اعطای وام به
مشتریان با وسواس بیشتری صورت می گیرد اما اصلاحات موثرتر برای محافظت از مصرف
کنندگان، سرمایه گذاران و وام گیرندگان چندان جدی دنبال نمی شود.
درحالیکه ممکن است احساس کنیم امروز در نقطه امن تری نسبت
به ده سال پیش قرار داریم اما اطمینان از این امر تا مواجه نشدن با بحران بعدی
دشوار است. فقط مطمئنیم بحران بعدی شبیه بحران گذشته نیست و ممکن است رخداد
"قوی سیاه" (قوی سیاه استعارهای است از پیشامدهایی که
مشاهدة آنها شگفتانگیز و بسیار نادر است و چون کسی به طور معمول انتظار وقوع آنها
را ندارد وقتی اتفاق میافتند تودههای مردمی در توجیه دلایل وقوع چنین پدیدههایی
گاه به استدلال غیرعقلانی و حتی خرافی روی میآورند) پیش بیاید. شکافها ممکن است
شروع به ظاهر شدن کند و قبل از اینکه کسی بتواند علت آن را درک کند نظم جهانی را
برهم بزند. آنچه مسلم است این است که می بایست مطابق دانش روز پیش برویم، کمتر از
درآمد خود خرج کنیم، سطح تحمل ریسک خود را متناسب کنیم و اخبار فوق مثبت را چندان
باور نکنیم.
منبع: Investopedia
موضوعات مرتبط: فولاد - قراضه - سنگ آهن - قیمت آهن آلات - تحلیل اخبار - اخبار اقتصادی