پایگاه خبری فولاد ایران - حدود
۴۰ روز دیگر دور دوم تحریمهای آمریکا علیه ایران
اعمال میشود که بخش انرژی این کشور را هدف قرار داده است. از پیش میزان صادرات
نفت ایران کاهش یافته و نیز بسیاری از شرکتهای فعال در حوزههای مختلف از ایران
خارج شدهاند.
دولت آمریکا برای رسیدن به هدف خود یعنی اعمال حداکثر فشار
بر ایران، اقدامات متعددی انجام داده و یکی از این اقدامات تشکیل «گروه اقدام
ایران» است. اما این سوال مطرح است که احتمال تغییر رفتار ایران تحت تاثیر فشارهای
آمریکا چه میزان است؟
اگر تقاضاهای آمریکا شفاف باشد، تحقق آنها محتملتر خواهد
بود. همچنین باید زیانهای حاصل از سرسختی ایران بیش از فواید آن باشد و آمریکا به
روشنی رویههای دیپلماتیک برای پایان فشارها بر ایران ارائه کند. اما واقعیت این
است که سیاست ترامپ در قبال ایران فاقد خصوصیتهای لازم است و به نظر میرسد هدف
اصلی ترامپ، تغییر رژیم ایران است، نه تغییر رفتار آن. در ادامه به سه علت موثر
نبودن تلاشهای گروه اقدام ایران اشاره میکنیم.
نخستین دلیل مبهم بودن تقاضاهای دولت آمریکا از ایران است.
حدود سه ماه پیش مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا تقاضاهای اصلی آمریکا از ایران را
بیان کرد. او به ۱۲ حوزه که انتظار میرود ایران رفتار خود را در
آنها تغییر دهد، اشاره کرده است. چهار درخواست به تمایل دولت آمریکا برای انعقاد
پیمان هستهای مستحکمتر مربوط است. هشت مورد دیگر به جنبههای مختلف رفتار ایران
مربوط است: آزاد کردن تمامی شهروندان آمریکایی زندانی شده در ایران، پایان دادن به
اقدامات منطقهای، خارج شدن نیروهای ایران از سوریه و... برخی از این خواستهها
هستند. اما کارشناسان معتقدند درخواستهای اعلام شده شفاف و مشخص نیستند. هدف گروه
اقدام ایران آنطور که از سوی پمپئو بیان شده تغییر رفتار ایران در داخل و خارج
مرزهای این کشور است. این گونه ابهامها احتمال تحقق اهداف گروه یادشده را به شدت
کم میکند.
دومین دلیل این است که هزینههای تحمیل شده به ایران به
اندازه کافی بزرگ نیستند که حکومت این کشور را به تغییر رفتار خود وادار کنند. این
یک مشکل بزرگ در سیاست دولت ترامپ در قبال ایران است.در واقع دولت ترامپ عمدتا
همان تحریمهایی را علیه ایران بار دیگر اعمال کرده که با امضای پیمان هستهای سال
۲۰۱۵ لغو شده بود اما مسلما قدرت این تحریمها کمتر
از قبل از سال ۲۰۱۵ است زیرا این بار آمریکا به تنهایی آنها را
اعمال میکند. در واقع اروپاییها، چین و روسیه ضرورتی نمیبینند به این تحریمها
پایبند باشند. قرار است فشارهای حاصل از این تحریمها ایران را به تغییر رفتار در
حوزههای بسیار متنوع وادار کند. اما تاریخ نشان داده کشورها در مقابل چنین
درخواستهای بزرگ و فراگیری تسلیم نمیشوند. در واقع اگر ایرانیها درخواستهای
آمریکا را غیر معقول و افراطی قلمداد کنند تحریمها نتیجه عکس میدهد و حکومت میتواند
با قدرت و تاثیر بیشتر، مردم را علیه این درخواستها گردهم آورد. از سوی دیگر
پذیرش اینگونه درخواستها به وجهه حکومت ایران در جامعه جهانی لطمه وارد میکند،
در نتیجه احتمال تسلیم شدن ایران به این درخواستها بسیار کم است.
سومین دلیل بیتاثیر بودن تلاشهای گروه اقدام ایران این است
که دولت آمریکا رویه دیپلماتیک و قابل اعتمادی برای خروج از فشارها به ایران
پیشنهاد نداده است. ممکن است درخواستهای دوازده گانه وزیر خارجه آمریکا صرفا یک
نقطه شروع برای مذاکرات احتمالی آینده باشد اما ایران برای بررسی وضعیت و تصمیمگیری
در این زمینه باید مسیر دیپلماتیک و قابل اتکا پیش پای خود ببیند و مطمئن باشد پس
از مذاکره و توافق، واقعا تحریمها لغو خواهد شد. اکنون چنین شرایطی مهیا نیست
.بدون تردید بخشهای مختلف دولت آمریکا هماهنگی لازم را ندارند و نیز موضعگیریهایشان
دائما در حال تغییر است و این سوال برای ایران مطرح است که چرا باید به ترامپ
اعتماد کند؟ او قبلا از یک پیمان بینالمللی که ایران به آن کاملا پایبند بوده
خارج شده، حال چه چیز سبب خواهد شد در آینده بار دیگر این اقدام از سوی او انجام
نشود؟ این یک سوال بسیار مهم است که دولت آمریکا پاسخی برای آن ارائه نداده است.
اما دولت آمریکا بسیار امیدوار است شرایط اقتصادی ایران چنان
بد بشود که مردم خواهان تغییر رژیم شوند.در واقع آنها مایلند تغییر از درون رخ دهد
اما تجربه نشان داده که تلاشها برای تغییر رژیم حتی وقتی موفق میشود هزینههای
بسیار بالایی برای آمریکا دارد. ابهامهای زیادی درباره آنچه در ماههای آینده رخ
خواهد داد وجود دارد و هر لحظه ممکن است موضعگیری جدیدی از سوی مقامات دولت
آمریکا یا ایران، به تغییر سرنوشت پیمان هستهای سال ۲۰۱۵ منجر
شود./دنیای اقتصاد