پایگاه
خبری فولاد ایران - مردم فکر میکنند ما
کشوری هستیم که نفت داریم، منابع و ذخایر طبیعی و کشور بزرگی داریم و باید رفاه
بیشتری داشته باشیم. دسترسی مردم به اطلاعات زیاد و آگاهی از زندگی در دهکده
جهانی، مردم ما را به سمت یأس و سرخوردگی برده است؛ بسیاری هستند که به طور ذهنی
در اروپا و آمریکا و به طور فیزیکی در ایران زندگی میکنند؛ این گروه اغلب سرخورده
هستند. سوال دارند که چرا نمیتوانند آنطور زندگی کنند یا فرزندانشان را به
اروپا بفرستند. یا وضعیت دنیا اینگونه است. اگر فردی از کشوری مانند ویتنام به
لندن برود باید وحشتناک کار کند تا بتواند روی پای خودش بایستد. توان و کیفیت کار
کردن در این کشورها با آنچه در کشور ما در جریان است، تفاوت بسیار زیادی دارد.
مدتهاست که نظام حکمرانی تصمیم نگرفته و اندک تصمیماتی هم
که گرفته نادرست بوده است. مردم از مسوولان تصمیم خردمندانه میخواهند. این
تصمیمات باید اقتضائی و متناسب با شرایط بوده و در اجرا، چابک و چالاک باشد. نظام
حکمرانی در شرایط فعلی باید توان تدبیر خود را هم در تشخیص واقعبینانه و هم در
درمان نشان دهد.
بخشی از نظام حکمرانی بدون توجه به اینکه در فروردین 90 یا
مرداد 94 یا شهریور 97 باشد، حرفهای یکسانی را تکرار میکند. یعنی فارغ از زمان و
تغییر شرایط، ساکن و متوقف شده است. نظام حکمرانی باید نشان دهد که مثلاً متوجه
تغییر سازوکار خلق نقدینگی شده است، نشان دهد نگران تغییر سازوکار محیطزیست و
مساله آب است، باید نشان بدهد که میفهمد شبکههای اجتماعی که میتواند بستری برای
تولید اخبار خوب و امیدوارکننده باشد به پایگاه تولید خبرهای بد و دلسردکننده بدل
شده که در حال از بین بردن تمام ظرفیت اعتمادپذیری نهاد حاکمیت است.
اینکه تغییر نقدینگی به هیچوجه از تغییرات سیاسی تاثیر
نپذیرفته، به نظرم درس بسیار بزرگی است. نشان میدهد که دولتهای اصولگرا، اصلاحطلب
و معتدل میآیند و میروند و با وجود سروصدا و اختلافات سیاسی، همه در حوزه پولی و
بانکی مثل هم عمل میکنند. همهشان آخر کار یک ماله برداشته و سوراخها و ترکهای
دیوار را پوشاندهاند و نقدینگی هم همان 25 درصد رشد کرده است. عمق مسائل سیاسی ما
بسیار کم است؛ در واقع اصلاً عمقی ندارد. وقتی که اختلافنظرهای سیاسی به تفاوت در
تدابیر سیاستی نمیانجامد، اساساً معلوم است ما برنامه اصولی و ساختاری نداریم و
صرفاً دعوا میکنیم. این درس اول است.
درس دوم، آن است که تغییر افراد اصلاً مشکل کشور را حل نمیکند.
مشکل کشور ما با تغییر افراد حل نمیشود چون ساختار پابرجاست و هر فردی که تغییر
کند این ساختار تغییر نمیکند و خروجیاش همانی است که تاکنون بوده است. قیمت
انرژی همچنان غیرتعادلی میماند، بودجههای عمرانی همچنان سیاسی تخصیص مییابند و
اصولاً تدوینش هم به خاطر فشار نمایندگان مجلس برای گرفتن طرح و اعتبار برای حوزه
انتخابیه بوده است.چرا با این همه تغییر سیاسی، چهار دهه است که تغییر سیاستی قابل
تشخیصی رخ نمیدهد؟
باید ببینیم چگونه میشود سطح بیداری و هوشیاری آنهایی را که
پشت فرمان هستند بالا ببریم.ما باید دودستی کشورمان را بچسبیم و سعی کنیم عزت،
اقتدار، مصلحت، توان، ثروت، بهرهوری، جوانان و سرمایه این کشور را تقویت کنیم و
از بیشتر مستهلک شدن آن جلوگیری کنیم. وگرنه شرمنده تاریخ میشویم.اگر این لحظه را
از دست بدهیم، فرصتی برای جبران نداریم.میتوان تمام قوانین مصوب چند سال گذشته
مجلس را مرور کرد. اگر میگوییم فساد وجود دارد تحقیق و تفحصهای مجلس قرار بود آن
را ریشهیابی کند. اگر بودجه نامتوازن است، دستپخت دولت و مجلس است. در شرایط
کنونی بازی چه کسی مقصر است راه نیندازیم، چون هیچ کمکی به حل مشکل نمیکند.
مدتهاست شمار زیادی از اقتصاددانان کاربلد با اشتراک نظر
بسیار، شرح حال بیمار را شنیده، توان روحی و جسمی او را برای تحمل گزینههای
درمانی بررسی و محدوده درمان را به بستگان بیمار ارائه کردهاند. حال باید بدون
فوت وقت، بهبود بیمار را مهمترین مساله بدانیم؛ در درمان صرفاً از پزشکان حاذق
کمک بگیریم، بر سر تخت بیمار دعوا به راه نیندازیم؛ دایههای مهربانتر از مادر را
به اتاق انتظار راهنمایی کنیم؛ در کورتوندرمانی افراط نکنیم؛ در فرآیند درمان از
خونریزی نترسیم؛ به بیمار امید بدهیم اما وعده توخالی ندهیم و از همه مهمتر برای
شفای بیمار دعا کنیم.
✍️دکتر فرهاد نیلی
تجارت فردا