[ سبد خرید شما خالی است ]

نقد «توهم نقدینگی» به زبان ساده و فشرده

پایگاه خبری فولاد ایران - دوستان زیادی خواستند که خلاصه و امهات بحث نقد توهم نقدینگی را ارائه کنم. در این جا فشرده‌ای از نکات کلیدی هشت مطلب قبلی را می‌‌نویسم و علاقه‌مندان را دعوت می‌کنم که جزییات بیش‌تر را در مطالب هفته گذشته این کانال مطالعه کنند.

 

۱) خلق «اعتبار» از هیچ ممکن است ولی خلق «سرمایه‌گذاری» از هیچ ممکن نیست. در نگاه پول درون‌زا، ایجاد «وام بانکی» فقط مستلزم یک سری تغییرات در یک نرم‌افزار رایانه‌ای است و بانک‌‌ها - با مقداری تقریب - می‌توانند هر قدر که خودشان بخواهند «وام و اعتبار و نقدینگی» خلق کنند. نگاه اقتصادی به ما می‌‌گوید که عامل «خلق شده از هیچ» نمی‌تواند منبع اصلی رشد باشد.

 

۲) چون اقتصاد ایران یک اقتصاد بسته است، «سرمایه‌گذاری واقعی کل» در اقتصاد محدود و مقید به «پس‌انداز کل» است. چیزی که نهایتا قدرت اقتصاد برای اجرای پروژه‌‌ها و مگاپروژه‌ها و تاسیس شرکت‌ها و ساختن ساختمان و غیره را تعیین می‌کند میزان فیزیکی مازاد «سیمان و فولاد و پلاستیک و نیروی متخصص و ...» است که مقید به «پس‌انداز حقیقی» اقتصاد است. در اقتصاد ایران پس‌انداز چیزی حدود ۳۰ درصد تولید ناخالص داخلی است که البته بخشی از آن هم باید صرف جبران استهلاک شود.

 

۳) چون «سرمایه‌گذاری کل در اقتصاد محدود به قید پس‌انداز کل است»، بنابراین وام و اعتبار بانکی فقط تا جایی که جا به جایی این پس‌انداز بین عوامل اقتصادی را تسهیل کند کارایی دارد. در هر اقتصادی مقدار بهینه‌‌ای از نقدینگی برای «تسهیل مبادله» و «خریدهای اعتباری» و «سرمایه‌ در گردش» و «تامین سرمایه اولیه» و امثال آن لازم است. ما برای این نیازها تعبیر «نقدینگی به مثابه روغن موتور» را استفاده کردیم و گفتیم اگر پس‌انداز حقیقی سوخت موتور سرمایه‌گذاری در اقتصاد باشد، نقدینگی نقش تسهیل‌گر و روان‌گر را دارد، ولی روغن نمی‌تواند جای سوخت در یک موتور را بگیرد.   پول کاغذی نمی‌تواند جانشین سیمان و فولاد و پی‌ال‌سی و لوله و نرم‌افزار شود.

 

۴) خطای رایج و کلیدی بین کسانی که بدون نگاه کلان اقتصادی و فقط از منظر خرد مدیریت مالی و مدیریت سطح بنگاه به مساله نگاه می‌کنند و مرتبا سعی می‌کنند برای نقدینگی توجیهی بتراشند این است: «ما این همه پروژه داریم که معطل اعتبار/پول هستند تا تکمیل شوند. شما همین نقدینگی را به ما بدهید و ما یک پروژه ساختمانی/برق/نفت/... تحویل شما می‌دهیم». مشکل این نگاه این است که آن قید محدودیت‌های کلان را که در بندهای قبلی ذکر کردیم متصور نمی‌شود. بلی صاحب یک پروژه تصور می‌کند که «نقدینگی» گره مشکل او است چون با دریافت این نقدینگی می‌تواند سرمایه فیزیکی را از جای دیگری در اقتصاد تامین کند. ولی این تحلیل نمی‌تواند به «همه پروژه‌ها و بنگاه‌های» اقتصاد تعمیم داده شود، چون وقتی رفتار همه بنگاه‌ها و پروژه‌ها را جمع بزنیم فورا به قید «محدودیت‌‌های فیزیکی/حقیقی اقتصاد» برخورد می‌کنیم. 

 

ما اگر بتوانیم این مثال را در ذهن جا بیندازیم در کار خود موفق بوده‌ایم: تصور کنید که یک تک پروژه ساختمانی با داشتن وام می‌تواند در تهران زمین بخرد  و احساس موفقیت کند. ولی هزار پروژه‌ ساختمانی حتی با داشتن وام بی‌نهایت هم نمی‌توانند به اندازه دل‌خواه زمین بخرند چون در نهایتا روی هم محدود به ظرفیت عرضه زمین در تهران هستند.

 

۵)  این که با افزایش جذابیت بخش تولید (بهبود محیط کسب و کار) اعتبارات بانکی به آن بخش می‌رود و اسم آن «هدایت نقدینگی» است، گزاره‌ای فاقد دلالت سیاست‌گذاری است. این گزاره بدیهی است که بانک‌ها تمایل دارند به هر بخشی در اقتصاد که جذابیت اقتصادی داشته باشد (از جمله بخش تولید) اعتبار بدهند.  نقد ما متوجه نگاه «فشار و تزریق نقدینگی به بخش تولید» است و نه نگاه «کشش نقدینگی از سمت بخش تولید»

 

۶) فراموش نکنیم که نقدینگی هم کاسبان خودش را دارد. قطعا عده‌ای در هر اقتصادی نفع مستقیمی دارند تا حجم نقدینگی زیاد شود.

 

 @hamed_ghoddusi تماس با نویسنده

منبع: یک لیوان چای داغ، نوشته‌های حامد قدوسی

۷ شهریور ۱۳۹۷ ۱۱:۲۱
تعداد بازدید : ۳۴۱
کد خبر : ۴۵,۴۲۴

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید