[ سبد خرید شما خالی است ]

تهش چی میشه؟!

پایگاه خبری فولاد ایران - دولت ارز و طلا می‌فروشد که قیمت پائین بیاید ولی مردم با رجوع به حافظه تاریخی‌شان بدل می زنند و ارز و طلا می‌خرند و باز قیمت ها بالا می رود.

گروه شایعه تا واقعیت: رفتم داروخانه برای کودک خردسالم شیرخشک بگیرم، خانم متصدی باحال زار می‌گوید: «می‌شه کمتر ببرید؟» می‌پرسم چرا؟ ادامه می‌دهد: «آخه باید به بقیه هم برسه»
مانده بودم همیاری‌اش را تبریک بگویم یا توهم‌اش را تذکر بدهم؟
این بنده‌خدا مقصر نیست. اما چه اتفاقی افتاده که اینقدر شایعه، باورپذیر شده است. احتمالا شما هم تائید می‌کنید که شایعه در جامعه روز به روز بیشتر می شود. اما ازدیاد شایعه‌ها به چه دلیل است؟ شبکه‌های اجتماعی؟

شبکه‌های اجتماعی علت نیستند، شبکه‌های اجتماعی خود ما هستیم. باید به این سوال پاسخ داد که چه اتفاقی افتاده است که این حجم از شایعه باورپذیر شده است؟ سوال نگران کننده‌تر اینجاست؛ چرا اینقدر که شایعه باور می شود سخن و مواضع رسمی باور نمی‌شود؟

یک نمونه شایعه را ملاحظه فرمائید: درحالیکه در تولید بزنین خودکفا شده‌ایم و اخیرا خبر دستیابی به تکنولوژی جدید تولید بنزین نیز منتشر شده است، کافی بود یک شایعه ساده با موضوع افزایش قیمت بنزین و خبر کمبود آن باعث شود در برخی شهرهای کشور شاهد صف‌های طولانی بنزین و آتش‌سوزی در برخی شهرها باشیم. واقعا چرا؟

یک نماینده می‌گوید از 11میلیارد دلار ارز تخصیصی بابت واردات، تنها نحوه هزینه‌کرد دو و نیم میلیارد آن افشا شده و از جزییات باقی خبری نیست؛ رسانه ها می‌نویسند 9میلیارد ارز دولتی گم شد. در خبر نمانیم؛ ریشه توزیع گسترده این اخبار، باور پذیری آنهاست.

اما آیا مردم ایراد دارند؟ منکر نقد اجتماعی نیستیم. اما حداقل در اینجا ماجرا متفاوت است. مساله در تخریب اعتماد اجتماعی است. دولتی که اعتبارش را از دست بدهد کم‌کم مرجعیتش ویران می شود. چنین دولتی با هر نوع مدیر و مسوولی دیگر پذیرش عمومی ندارد و مردم در کنار اخبار رسمی هر شایعه‌ای را هم باور می‌کنند.

چرا؟ چون با حجم بالای مخفی‌کاری‌ها و عدم شفافیت و نامحرم دانستن مردم، همیشه یک پشت‌پرده ای وجود دارد که مردم از آن مطلع نیستند و هر شایعه می تواند حکم یک پشت پرده منتشر نشده باشد.

تهش چی میشه؟ پاسخ به این سوال مهم نیست؛ به خود سوال باید توجه کرد.
«
تهش چی میشه» نتیجه تفوق شایعه بر اخبار حقیقی است؛ هیچ چیز قابل اعتماد و اتکا نیست.
«
تهش چی میشه» نتیجه شرایطی است که آینده قابل پیش‌بینی نباشد و در نتیجه مردم براساس منافع کوتاه‌مدت‌شان تصمیم می‌گیرند و برای جانماندن از قافله روزگار دنبال راه‌های میانبر هستند.
عدم پیش‌بینی آینده، یعنی اضافه شدن هزینه‌های غیرقابل برآورد که در اقتصاد از آن به هزینه فرصت نام می‌برند.

در چنین شرایطی مردم بر اساس شناخت و حافظه تاریخی‌شان از دولت و مسئولین، تصمیم می‌گیرند نه ظاهر تصمیمات دولت. به این می گویند تناقض انتظارات تطبیقی مردم با انتظارات عقلایی دولت.
نتیجه این می شود که دولت ارز و طلا می فروشد که قیمت پائین بیاید ولی مردم با رجوع به حافظه تاریخی‌شان بدل می‌زنند و ارز و طلا می‌خرند و باز قیمت ها بالا می‌رود.

مردم بیش از سختی‌های حقیقی، گرفتار بی‌اعتمادی به مسئولین‌اند و همین باعث می شود کارهای مثبت را هم نبینند و با تصمیمات درست هم همراهی نکنند... «تهش چی میشه» نتیجه چنین شرایطی است.
یا به فکر اعتبار از دست رفته مسوولین باشیم یا مسوول بااعتبار بیاوریم.

منبع: فارس

۴ شهریور ۱۳۹۷ ۰۸:۴۰
تعداد بازدید : ۲۹۲
کد خبر : ۴۵,۳۶۷

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید