پایگاه خبری فولاد ایران - سالها بود که کمتر خبر از خاموشی برق میشنیدیم؛
به طوری که مردم باور نمیکردند دوباره ممکن است قطعی برق به سراغشان بیاید. در سالهای
گذشته کارشناسان و صاحبنظران، فارغ از روزمرگی فراگیر در فضای تصمیمگیری کشور، بارها
نسبت به اوضاع وخیم اقتصادی صنعت برق و احتمال بروز بحران هشدار دادند و تلاش کردند
راهکارهایی برای حل آن ارائه دهند. اما طبق معمول، در کشور ما «تا بحران نشود، تصمیمی
گرفته نمیشود».
ریشه بحران برق، اقتصادی است.
به طور کلی، سه عامل عدم تعادل اقتصادی صنعت برق، عدم توسعه
ظرفیت تولید و انتقال و در نهایت مدیریت ناصحیح مصرف، اضلاع اصلی بروز بحران برق هستند
که کاملاً با یکدیگر مرتبطند. منظور از «عدم تعادل اقتصادی» بالا بودن هزینهها نسبت
به درآمدهاست. بدهکاری گسترده وزارت نیرو گواه عدم تعادل اقتصادی و کاهش سرمایهگذاری
در بخش برق نیز مولود آن است. به عنوان مثال احداث ظرفیت نیروگاهی در کشور از ابتدای
دهه 90، سال به سال کاهش یافته و از 5000 مگاوات در سال 89، به 1000 مگاوات در سال
94 رسیده است. تنها به علت رکود موجود در اقتصاد کشور و عدم رشد مصرف برق صنعت بود
که تا سال جاری، خاموشیها به تعویق افتاد. بنابراین عدم اصلاح عادلانه و مستمر قیمت
برق از یکسو سبب رشد بیرویه مصرف شده و از سوی دیگر بر عدم تعادل اقتصادی دامن زده
است. این عدم تعادل اقتصادی نیز خود سبب کاهش سرمایهگذاری برای توسعه صنعت و درنتیجه
تشدید بحران تامین برق شده است.
برای کاهش شکاف میان هزینه تولید و قیمت تکلیفی برق، از سویی
باید قیمت فروش برق به مشترکین افزایش یابد و از سوی دیگر هزینههای تولید کم شود.
افزایش قیمت برق هزینه سیاسی و اجتماعی دارد و معمولاً دولت و مجلس، هر کدام به نوعی
از زیر آن شانه خالی میکنند و درنهایت گاهی به صورت «بیصدا» قیمت افزایش پیدا میکند؛
آن هم به صورت یکسان برای همه مردم. از سوی دیگر هزینههای تولید نیز مرتباً افزایش
یافته که آن هم ریشه در سوءمدیریت دارد. خصوصیسازیهای عجولانه در سالهای گذشته،
بهرهوری پایین شرکتهای دولتی برق و مشکلات فراگیر محیط کسبوکار کشور سبب بالا بودن
هزینه تمامشده برق کشور شده است.
مشکلات فنی، در کل، عامل اصلی بحران برق نیستند. بلکه یا معلول
مشکلات اقتصادی و مدیریتیاند یا مشکلات اصلی را تشدید میکنند یا اصلاً ارتباط زیادی
با بحران برق ندارند. برخی از معضلات فنی گرچه خارج از اختیار هستند، ولی قابل پیشبینیاند.
مثلاً کاهش توان تولید نیروگاههای برقآبی که ناشی از کاهش بارندگی در سال 96 است،
سبب کاهش تولید 3000 مگاواتی در اوج بار شده است. باید اقرار کنیم در کشوری که در مناطق
نسبتاً خشک قرار گرفته نباید برای تامین برق روی منابع آبی حساب ویژه باز کرد. به بیان
بهتر، باید به میزان مورد نیاز کشور در سالهای گذشته نیروگاه حرارتی احداث میشد یا
مدیریت مصرف صورت میگرفت و نیروگاههای برقآبی صرفاً به عنوان ذخیره در نظر گرفته
میشد. درواقع کاهش بارندگی عامل اصلی بحران نیست؛ بلکه عامل پرده برداشتن از سو مدیریت
است./تجارت فردا
منبع: مجمع فعالان اقتصادی