پایگاه
خبری فولاد ایران - باز اعتراض و باز میان داری شیخ و شحنه و تکرار داستان
داغ و درفش و ارعاب داروغه. این ره را نهایت صورت کجا توان بست؟ این بار عرصه
عصبانیت و تهدید و ارعاب اقتصاد است، نه سیاست، نه احزاب، و نه فعالان سیاسی.
📌نرخ ارز را نه میتوان
حصر کرد و نه میتوان با کماندوهای کلاه خود به سر و سپر به دست در خیابان فردوسی
متوقف کرد. هرچند که در حصر هم این شیوه مؤثر نیفتاد و از رشد نرخ محبوبیت محصوران
نکاست.
📌این روزها در بازار
چیزی خرید و فروش نمیشود. تغییر ساعت به ساعت نرخ ارز نفس بازار را گرفته است. آن
نقدینگی انبوه همچون تودههای عظیم برف در قله و دامنههای بالایی تنها نیاز به یک
لرزه و تکانه داشت تا همچون بهمنی بر سر بازار و جامعه خراب شود.
📌به مناسبت اعتراضهای
خیابانی بهمن سال گذشته در مصاحبهای عرض کردم این اعتراضهای خود جوش نه کار
آمریکا بود و نه سلطنت طلبان و نه منافقین. بلکه معلول دو عامل بود که اگر مرتفع
نشود در اشکال خطرناکتری بروز خواهد کرد. ۱-کاهش شدید
امید جامعه به آیندهای بهتر ۲- بی اعتمادی
جامعه به کارآمدی نظام در حل مشکلات.
📌حوادث دیماه باخطای
محاسباتی محافل قدرت و سیاست در مشهد کلید خورد که فکر میکردند میتوانند
اعتراضات کنترل شده و هدایت شدهای را با هدف ساقط کردن دولت تدارک ببینند اما
جریان یافتن آن تظاهرات به اصطلاح فرمایشی بر بستر ناامیدی و بی اعتمادی جامعه
همان و بهمن تظاهرات در شصت شهر کشور همان.
📌امروز نیز بنگاههای
اقتصادی وابسته به محافل قدرت که بخش عمدهای از اقتصاد کشور را در دست دارند با
وارد کردن نقدینگی و خرید دلار و سکه همان اشتباه محاسباتی را در عرصه اقتصاد
مرتکب شدند و گسل ناامیدی و بی اعتمادی جامعه را تحریک کردند و هجوم اندوختههای
آزاد را به بازار ارز و طلا موجب شدند.
✍محسن آرمین