پایگاه خبری فولاد ایران - رییس اتاق بازرگانی و صنایع ایران و فرانسه
معتقد است «با توجه به اینکه امروز اروپا با آمریکا درگیر جنگ تجاری و سیاسی است،
ما باید از این فرصت به نحو مطلوبی استفاده کنیم.»
با عملی شدن
تهدیدات دونالدترامپ در رابطه با برجام، اگرچه تحریمهایی که از سوی آمریکا بر
ایران اعمال و بهخاطر توافق هستهای تعلیق شده بود، بار دیگر بر سر اقتصاد ایران
سایه خواهد افکند، اما به اعتقاد تحلیلگران اقتصادی، این سایه سنگین بهواسطه
حمایت اتحادیه اروپا در دوره پیشرو رقیقتر خواهد بود. اگرچه بسیاری از شرکتهای
بزرگ اروپایی تحت فشار آمریکا، احتمالا زیر بار ریسک همکاری با ایران نخواهند رفت،
اما بهنظر میرسد اتحادیه اروپا در حال دستیابی به فرمولی است که از طریق آن
روابط تجاری شرکتهای کوچک و متوسط با ایران را تقویت کند. مهدی میرعمادی، رییس
اتاق بازرگانی و صنایع ایران و فرانسه در این خصوص در کافهخبر خبرگزاری خبرآنلاین
میگوید: «اروپاییها در تلاش هستند با شرکتهای کوچک و متوسط، روابط خود را با
ایران حفظ کنند.» به گفته وی، «اروپاییها در حال حاضر مقابل آمریکا قرار گرفتهاند
که چند دلیل دارد. یک دلیل آن هم این است که رفتار آمریکا با اروپاییها یک رفتار
ثانویه است و مثل یک ایالت با آنها برخورد میشود. از سوی دیگر، احترام به قرارداد
امضا شده برای آنها اهمیت دارد.» میرعمادی متذکر میشود: «برای اروپا مهم است که
ایران از برجام بیرون نرود، چون اگر ایران از برجام خارج شود، احتمال اینکه قیمت
نفت به شدت افزایش پیدا کند، وجود دارد و اروپا تحمل این افزایش قیمت را ندارد.»
به اعتقاد وی، «همه این عوامل باعث شده که اروپا به شدت دنبال این باشد که ایران
در برجام بماند.» آنچه در ادامه میخوانید، مشروح گفتوگوی خبرگزاری خبرآنلاین با
مهدی میرعمادی، رییس اتاق بازرگانی و صنایع ایران و فرانسه است.
در
حال حاضر آینده برجام منهای آمریکا با اما و اگرهایی روبهرو است؛ این در شرایطی
است که در دوران پسابرجام سرمایهگذاریهای بسیاری در ایران صورت گرفته بود و
امروز شاهد خروج یکی پس از دیگری شرکتهای بزرگ به دنبال فشار آمریکا هستیم. شما
سناریوهای اقتصادی برجام پس از خروج آمریکا از برجام را چطور ارزیابی میکنید؟
در
حال حاضر اروپاییها گارد محکمی در مقابل دونالد ترامپ گرفتهاند، اما مساله شرکتها،
مساله دیگری است. ما در ایران سیاست را از اقتصاد جدا نمیکنیم، اما در دنیا سیاست
از اقتصاد کاملا جدا است. اشتباهی که همه در مورد شرکتهای اروپایی میکنند، این
است که تصور میکنند این شرکتها صددرصد اروپایی هستند، اما اینگونه نیست. شما
فکر میکنید سهام توتال دست کیست؟ 20 درصد سهام توتال آمریکایی است. در حال حاضر
یکی از نکات بسیار مبهم برای ما این است که سهامدار شرکتهای اروپایی، آمریکاییها
هم هستند؛ بهخصوص صندوقهای بازنشستگی پول فراوانی دارند و اروپاییها بیشتر
دنبال این هستند که بیایند سهام بخرند. در گذشته اینگونه بوده است. شاید اگر فکر
امروز را میکردند، این کار را نمیکردند. اصلا نمیشود گفت یک شرکت فقط فرانسوی
یا آلمانی است. سهامدار شرکت خیلی مهم است.
از سوی
دیگر، دفعه قبل آمریکا شرکتها را تحریم میکرد، اما این بار مدیران آنها را نیز
تحریم میکند. بنابراین ما نباید در اطلاعاتی که به مردم میدهیم، بگوییم شرکت
فرانسوی یا آلمانی یا انگلیسی و... از ایران میرود. شرکتها از منافع خود دفاع میکنند.
البته موضوع برای شرکتهای متوسط و کوچک متفاوت است. خیلی از این شرکتها اصلا در
بورس نیستند و با آمریکا نیز معامله زیادی ندارند.
مسالهای که
مطرح است، مشکلات طرفهای فرانسوی برای دریافت پول از ایران است. متاسفانه
بانکهای بزرگ بینالمللی حتی در زمان برجام به ایران نیامدند و بانکهای کوچکی هم
که با ایران همکاری کردند نیز پس از چهارم نوامبر احتمالا از همکاری با ایران
خودداری خواهند کرد. به همین دلیل است که وزیر اقتصاد فرانسه، آقای لومر پیشنهاد
بسیار خوبی داده تا نهادهای مالی و بانکهای تازهای در اروپا تاسیس شوند یا بانکهایی
یافت شوند که با آمریکا تبادل گستردهای نداشته باشند و از این طریق اروپاییها
راهی پیدا کنند تا نقل و انتقالات مالی به خوبی صورت بگیرد. تا چهارم نوامبر زمان
داریم و این دغدغهها در واقع برای بعد از آن است تا مشکلی برای شرکتهای فرانسوی
فعال در ایران پیش نیاید.
به نظر من
اروپاییها در حال حاضر مقابل آمریکا قرار گرفتهاند که چند دلیل دارد. یک دلیل آن
هم این است که رفتار آمریکا با اروپاییها یک رفتار ثانویه است و مثل یک ایالت با
آنها برخورد میشود. از سوی دیگر، احترام به قرارداد امضا شده برای آنها اهمیت
دارد. سوم، برای اروپا مهم است که ایران از برجام بیرون نرود، چون اگر ایران از
برجام خارج شود، احتمال اینکه قیمت نفت به شدت افزایش پیدا کند، وجود دارد و
اروپا تحمل این افزایش قیمت را ندارد. آمریکا دیگر نیازی به نفت خاورمیانه ندارد،
ولی اروپا این نیاز را ندارد. بالا رفتن قیمت نفت باعث کاهش رشد اقتصادی کشورهای
اروپایی میشود و کاهش رشد اقتصادی با توجه به اینکه در حال حاضر اقتصاد اروپا
کمی راه افتاده است، به ضررشان خواهد بود. عامل چهارم نیز، وضعیت منطقه است. همه
این عوامل باعث میشود که اروپا به شدت دنبال این باشد که ایران در برجام بماند.
اروپاییها در تلاش هستند با شرکتهای کوچک و متوسط، روابط خود را با ایران حفظ
کنند. حالا اینکه ما چه عکسالعملی داشته باشیم، مهم است.
اما من فکر
میکنم امروز اروپا درگیر با آمریکا است؛ هم جنگ تجاری و سیاسی. آیا ما از
این فرصت استفاده خواهیم کرد؟ در کل خیلی موقعیت خوبی است.
پس شرایط میتواند
برای ما نگرانکننده نباشد.
نگران
که باید باشیم. آمریکا و اسرائیل به جد به دنبال این هستند که ایران را از نظر
اقتصادی زمین بزنند. نتانیاهو سه روز ملاقات با آقای مکرون، خانم مرگل و خانم ترزا
می داشت. هر سه این افراد جواب منفی به او دادند. من کنفرانس مطبوعاتی آقای مکرون
و نتانیاهو را گوش دادم. مکرون به صراحت گفت ما فکر میکنیم حتما باید برجام حفظ
شود. به هر جهت امروز همسویی سیاست نتانیاهو و ترامپ دیگر بر هیچکس پوشیده نیست و
اینها میخواهند ایران را از نظر اقتصادی زمین بزنند. ولی اروپاییها چنین تفکری
را مطلقا ندارند. این یک موقعیت استثنایی برای ما است.
بعد از اینکه
آمریکا از برجام خارج شد، به اعتقاد تحلیلگران و کارشناسان اقتصادی شرایط جدیدی
پیش روی اقتصاد ایران قرار خواهد گرفت و باید برای این شرایط آماده بود. شما نیز
یک چنین شرایطی را متصور میشوید یا اینکه در مقاطع مختلف تحریمها وجود داشته و
در هر مرحله یک راهکاری برای آن تدارک دیدیم. در شرایط فعلی به نظر شما وضعیت ما
بهتر از گذشته است که تحریمها روی ما تاثیر منفی نگذارد یا اینکه بدتر؟
به
نظر من شرایط سختتر از گذشته است. در گذشته اقتصادمان افت 20 درصدی داشت، اما این
بار آمریکا سختتر گرفته است و آنطور که من شنیدهام، با شرکتهای مختلف اروپایی
صحبت میکند که با ایران همکاری نداشته باشید. در حال حاضر آمریکا به شدت روی شرکتها
فشار میآورد و با تکتک شرکتهای بزرگ به طور مستقیم تماس میگیرند که با ایران
کار نکنید؛ مثل زیمنس.
اولین شرکتی
هم که اعلام کرد از ایران خارج میشوم، زیمنس بود.
خیر،
زیمنس یک مصاحبه مطبوعاتی در سیانان داشت و گفت ما دیگر کار جدیدی در ایران نمیکنیم.
مدیرعامل به تنهایی و بدون مصوبه هیات مدیره نمیتواند حرفی بزند. هیات مدیرههای
شرکتها هستند که میتوانند تصمیم بگیرند و نحوه و خط کاری آینده خود را مشخص کنند.
در خصوص پژو
نیز طبق آماری که فرانسویها میدهند، ایران با 435 هزار خودرو بعد از فرانسوی
بزرگترین مشتری پژو است. شرکتی مثل پژو در کشور ما سرمایهگذاری کرده و کارخانه
مشترکی با ایرانخودرو ایجاد کرده است. آیا این شرکت به راحتی میتواند از ایران
خارج شود؟
خروج پژو
بیشتر به ضرر پژو تمام میشود یا صنعت خودرو ایران؟
به
ضرر هر دو خواهد بود. ما در ایران نیاز به خودروهای مطمئن داریم و پژو نیز به
بازار نیاز دارد. از سال 1990 پژو در ایران شروع به فعالیت کرده و این کار برای
این شرکت هزینه برده است. حالا بعد از این همه سال میتواند به راحتی برود؟
دفعه قبل که
این کار را کرد.
دفعه
قبل اصلا رابطه خیلی متفاوت بود و اصلا سرمایهگذاریای وجود نداشت؛ فقط فروش بود.
اما این بار پژو در ایران سرمایهگذاری کرده است. پژو2008 دارد وارد بازار میشود،
بنابراین پژو هیچ علاقهای به خروج از ایران ندارد. من در صحبتی که با این شرکتها
داشتم، گفتم چرا شما میخواهید بروید و در چه مواردی ترس از تحریم دارید؟ آنها
گفتند ما زمانی که بخواهیم قطعه ارسال کنیم، ارسال قطعه شامل جریمه از طرف آمریکا
میشود. از سوی دیگر، نیسان و میتسوبیشی و رنو یکی هستند و سهامشان با رنو است.
گفتم چرا قطعهسازی را در ایران شروع نمیکنید؟ گفتند اصلا در دنیا این شیوه معقول
نیست که همه قطعات یک جا باشد.
مثالی میزنم.
در سال 1963 که به فرانسه رفتم، بازدیدی از کارخانه پژو داشتم. از «الف» تا
«ی» قطعات در کارخانهای که نزدیک لیون بود، تولید میشد، اما امروز اینگونه است.
در حال حاضر اصلا همه قطعات در یک کارخانه تولید نمیشود. یک تعدادی قطعات را در
ایران میسازیم و یک تعدادی قطعات را وارد میکنیم. ساخت همه قطعات به صرفه نیست.
شاید ساخت
خودروهایی مثل ال90 یا ساندرو را بتوان ادامه داد. رنوپارس یک شرکت فرانسوی
ایرانی است که 51درصد سهام آن برای رنو است. این شرکت بههرحال میخواهد به فعالیت
خود ادامه دهد. شرکت رنو به تازگی اعلام کرده به فعالیت خود در ایران ادامه خواهد
داد. در واقع رنو اگر بخواهد فعالیت خود در ایران را کاهش دهد، این اقدام منحصر به
صادرات برخی قطعات به ایران خواهد بود و فعالیت شرکتهایی مانند رنوپارس که مدت
زیادی است تولیدات خود را انجام میدهند، ادامه خواهد داشت. این نکته که این
خودروسازی گفته ایران را ترک نمیکند، بسیار مهم است. اما در کل زمانی که بسته
اروپاییها به ایران ارائه خواهد شد، مشخص میشود به چه سمتی خواهند رفت. من امیدوارم
ایران بتواند با اروپا کنار بیاید.
در دو سال
اخیر با ورود شرکتهای اروپایی، شرکتهای چینی به حاشیه رانده شده بودند، ولی به
نظر میرسد با رفتن شرکتهای اروپایی، راه برای بازگشت چینیها باز شده است. برای
مثال، بحث سر این است که یک شرکت چینی جای توتال را بگیرد.
ببینید،
قراردادی که برای فاز 11 پارسجنوبی امضا شد، 50 درصد توتال، 30 درصد شرکت چینی و
20 درصد شرکت ایرانی بود. با رفتن توتال، چینیها اعلام کردند که ما میخواهیم جای
توتال را بگیریم. اگر شرکت چینی را توتال آورده، نشان میدهد که بیدلیل نبوده است.
در حال حاضر
یک انتقادی که به دولت میشود، این است که در قراردادها با شرکتهای خارجی ضمانتهای
اجرایی دیده نشده و عجولانه رفتار شده است. آیا این انتقادات وارد است؟
تنها
چیزی که در یک قرارداد با یک شرکت خارجی میتوانید بگیرید، این است که یک ضمانتنامه
10 درصدی روی قرارداد بگیرید. ما بیشتر از این نمیتوانیم تحمیل کنیم. نمیشود گفت
همه هزینهها را شرکتها بپذیرند، من این را از نظر قرارداد بینالمللی میگویم. وقتی به یک
شرکت خیلی فشار وارد شود، میگوید من قرارداد را امضا نمیکنم.
من دیدم در
مجلس اعتراضاتی به آقای زنگنه شده بود. اگر همه آنچه را که نمایندگان مجلس میگفتند،
آقای زنگنه رعایت میکرد، اصلا قراردادی امضا نمیشد.
به نظر شما
قراردادی که امضا شد و اجرایی نشد، به سود ما بود؟
نمیشود
گفت اجرایی نشده است. بالاخره یک کنسرسیومی تشکیل شده است. توتال، یکی از اعضایی
که 50 درصد سهم داشته، میگوید ما خارج میشویم. من اواسط اردیبهشت از مدیر توتال
سوال کردم. مدیر توتال گفت الان 70 نفر دارند روی این پروژه کار میکنند. پس کار
متوقف نبوده است.
ما در کل
باید ببینیم چینیها 50 درصد سهم توتال را میگیرند یا خیر. از سوی دیگر، باید
منتظر بمانیم که پروژه اجرا میشود یا خیر. فقط سختگیری در امضای قرارداد به این
معناست که قرارداد امضا نمیشود. هیچ شرکتی حاضر نیست شرایط سختی را بپذیرد و
جریمههای سنگینی را پرداخت کند. خب اصلا قرارداد را امضا نمیکند. ما یکطرفه
موضوع را نباید قضاوت کنیم. کسانی که این صحبتها را میکنند، یا کار اجرایی
نکردند یا قرارداد نبستند.
به نظر شما
در این شرایط بهترین سیاستی که باید ایران در پیش گیرد، چیست؟
اولا
اینکه غیر از دولتمردان و سیاستمداران، مردم باید یکمقدار با انصاف با همنوع
خود باشند. افزایش قیمتها بیرویه و با حفظ منافع شخصی است و اصلا احساس همبستگی
در جامعه دیده نمیشود. هر کسی منافع خود را میبیند. در مواقع سخت باید همبستگی
بیشتر شود. از سوی دیگر، مردم خارج از این قضیه، تابع سیاستهای دولت هستند. ما
باید صبر کنیم و ببینیم دولت چه میکند. البته راهحل سوم هم این است که ما به طور
کامل ساخت داخل را اجرا کنیم. ساخت داخل باید به صورت واقعی دنبال شود و دولت در
این مورد حمایتهای لازم را داشته باشد.
منبع:
خبرآنلاین