پایگاه خبری فولاد ایران - اینک
واقعیتهای تحمیل این جنگ بر ایران اسلامی آشکارشده و حتی خوشخیالترین افراد و
سادهانگارانهترین نگاه نیز این جنگ تمامعیار را حس میکنند و نمیتوان بدون درک
اقتضائات این مرحله جدید به تصمیم و اقدام مناسب رسید.
برای
آنان که صحنه تحولات کشور در عرصه ملی و فراملی را پیگیری میکنند، یک واقعیت بهطور
مسلم ثابتشده و آن تحمیلی یک جنگ تمامعیار اقتصادی از سوی نظام سلطه برای بهزانو
درآوردن ملت ایران است. بر این اساس است که سناریوی ترکیبی فشار اقتصادی، روانی
عملی دشمن با هدف تحت تأثیر قرار دادن محاسبات نخبگان و آحاد مردم ایران طرحریزیشده
و در دستور کار اجرایی شدن قرار دارد. اینک واقعیتهای تحمیل این جنگ بر ایران
اسلامی آشکارشده و حتی خوشخیالترین افراد و سادهانگارانهترین نگاه نیز این جنگ
تمامعیار را حس میکنند. چه بخواهیم و چه نخواهیم منازعه سلطه گران بینالمللی
علیه ملت ایران وارد مرحله جدیدی شده و نمیتوان بدون درک اقتضائات این مرحله جدید
به تصمیم و اقدام مناسب رسید. بهمقتضای محدودیت مجال تلاش میگردد برخی ملاحظات
اساسی لازم در اتخاذ تصمیم درست در شرایط کنونی مورداشاره قرار گیرد.
1-
سرعت، دقت و صحت تصمیمات:
همانند
یک صحنه دفاع نظامی که صحت، سرعت و دقت یک تصمیم میتواند در سرنوشت آوردگاه تعیینکننده
باشد، در شرایط کنونی نیز لازم است تا حداکثر ممکن به تصمیم درست، بهموقع و دقیق
(به لحاظ عملیاتی) برسیم. در شرایط کنونی دیگر نمیتوان همچون شرایط عادی و
مقتضیات و احیاناً مسامحات آن عمل نمود؛ جای آزمونوخطا و یا تکرار راههای رفته و
به نتیجه نرسیده گذشته نیست؛ نمیتوان به تجارب گذشته بیتوجه بود. از سویی
متولیان امر نیز باید بهخوبی تأثیرات و پیامدهای تصمیم خود را درک کرده و مسئولیت
آن را عنداللزوم بپذیرند. برای نمونه اگر در شرایط خاص کنونی باید مسامحه در برابر
خطاهای زیانبار به حداقل ممکن رسیده و این به اطلاع همه مجریان و مدیران برسد.
2- مقابله با
فشارهای روانی دشمن:
فراموش
نکنیم که نقطه آماج تهاجم دشمن، ملت ایران بوده و فشارهای روانی و اقتصادی دشمن
بیشتر بر گُرده ملت سنگینی میکند. ازاینرو یکی از اساسیترین نقاط هدف جبهه خودی
در این دفاع هوشمندانه، سبکتر فشارهایی گوناگونی که باعث رنج و تألم ملت میشود و
نیز کاهش محسوس زمینههای ناراضی سازی مردم است. البته ناگفته پیداست که یکی از اولویتهای
اصلی اعمال نکردن فشار بیشتر بر مردم بر اثر تصمیمات غلط و چالش افزا است.
3-
همدلی مسئولان با مردم:
«همدلی
مسئولان با مردم» در شرایط کنونی بر کاهش تألمات و رنجهای ملت، بهویژه محرومین و
مستضعفین مؤثر است. اگر مردم و بهویژه کمتر برخوردارها بهمعنای واقعی کلمه حس
کنند که مسئولان درد و رنجهای آنان درک نموده و حتی آن را تا حدی مستقیماً لمس میکنند،
تحمل این رنجها و مشکلات سهلتر میگردد. چه ایرادی دارد که مسئولان در این شرایط
ویژه اقتصادی بخشی از ریختوپاشهای حوزه مدیریتی خود را حذف و درآمد ناشی از آن
را به کارگرهای بیکارشده اختصاص دهند و یا شخص مدیران حتی در زندگی شخصیشان با
صرفهجویی از بخشی از حقوق دریافتی خود را به نفع محرومین چشمپوشی کنند؟
4-
تعامل صادقانه مسئولان با مردم:
«تعامل
صادقانه مسئولان با مردم» یکی از کلیدهای عبور از چالشها و پیشگیری از بحران در
شرایط کنونی است. یکی از نقاط مخرب در وضعیت کنونی، تجربه تلخ وعدههای بیسرانجامی
است که بعضاً عمرشان به یک سال هم نمیرسد. علاوه بر آن بازار جنگروانی و شایعات
زمانی داغ میشود که در رسانهها و تریبونهای رسمی کشور اطلاعرسانی به حداقل میرسد
و عرصه برای رسانههای بیگانه و کانونهای شایعهپراکن بازمیگردد. در این شرایط
لازم است مسئولان برای مخاطب (که همان مردم ایران هستند) احترام گذارده و بهجای
انتشار عبارات مبهم و خنثی، اطلاعرسانی هدفمند و آرامشبخش را در دستور کار قرار
دهند.
5-
امیدآفرینی و مقابله یأس پراکنی:
یکی
از مهمترین ستونهای تأثیرگذاری سناریوی دشمن در شرایط کنونی، القای نامیدی و یأس
پراکنی در سطح افکار عمومی است بهگونهای هیچگونه چشمانداز مثبت و امیدبخشی در
مقابل دیدگان مردم نباشد و در مقابل ترس و واهمه نسبت به سرنوشت آتی، مخاطبان را
به اقدامات هیجانی و بعضاً مخرب ترغیب کند. متأسفانه در عمل بخشی از اقدامات برخی از
متولیان امر نیز در جهت تحکیم همین سناریو بوده و دانسته و یا نادانسته در حال
ناامیدسازی مردم هستند. انکار درد رنج و تألمات مردم، دعوت بلاوجه به صبر بدون ارائه
هرگونه نقطه امیدبخش و متکی به اقدامات محسوس و یا به تفریح رفتن در میانه اوضاع
نا به سامان اقتصادی با هر نیتی که انجامشده باشد به کمرنگ شده هرچه بیشتر امید
به حل مشکلات در آینده در ذهن مردم خواهد انجامید. طبیعتاً هنگامیکه از امیدآفرینی
سخن به میان میآید، مقصود «حرفدرمانی» -مشابه آنچه در گذشته شاهدش بودیم- نیست،
بلکه حرفدرمانی و لفّاظی به ناامیدی و شکاف مردم و مسئولان دامن میزند.
6- تحول
مدیریتی:
باید
بپذیریم با مدیریت فرسوده و ناکارآمدی که در این چند سال بر برخی از حوزههای
اقتصادی حاکم بوده است نمیتوان از شرایط کنونی بهسلامت عبور کرد. باید تعارفات و
رودربایستیها را کنار نهاد و درجاهایی تعیین تکلیفهای اساسی کرد. اگر مدیرانی
توان جسمی و روحیه کار کردن در شرایط ویژه کنونی را ندارند و یا تصور میکنند ایده
مرکزیشان توسط ترامپ و یا هر فرد دیگری بربادرفته و اکنون تدبیری به ذهن مبارکشان
(!) خطور نمیکند و یا حاضر نیستند از تفریحات، سفرهای خارج و تجملگرایی خود به
نفع ملت چشمپوشی کنند و یا مدیریت در نظام اسلامی در شرایط جنگ اقتصادی را بر
گذرنامه مضاعف، فرزندان خارج نشین، سرمایهگذاری و خرید ملک در اروپا و کانادا
ترجیح دهند، بهتر است هرچه زودتر گذرنامه مضاعف خود را آماده کرده و دنبالهروی
خاوریها شده و یا حداقل دندان طمع تصاحب همزمان قدرت و ثروت را کشیده و به همان
بخش خصوصی اکتفا کنند. اینک کشور نیازمند «مدیریت جهادی» و «مدیران جهادی» است و
حتی اگر مصلحت مردم و کشور ایجاب کند شاید لازم باشد ترمیمهای مدیریتی به نفع
منافع ملی در دستور کار قرار گیرد. اگر کسانی، به هر دلیلی، دلمشغولیهایی در
بیرون این آبوخاک داشتهاند و یا جدیداً یافتهاند و این دلمشغولیها سبب بیاعتنایی
به مردم میشود، بدانند مجاز به خراب کردن نردبانی که از آن بالا رفتهاند، نیستند
و مردم و نظام این کار را تحمل نخواهند کرد.
محمدجواد
اخوان
پایگاه
برهان