پایگاه خبری
فولاد ایران - مدت هاست در هر جمع و گروهی این سوال طرح
می شود که:
چرا در ایران اختلاس زیاد است؟
تهمت فراوان است ؟
دروغ بی شمار است؟
چرا زیرآب زنی در کار و خیانت در شغل و فساد در خانواده افزون شده است؟
چرا جوانان به مواد مخدر روی آورده اند؟
چرا رابطه های آنچنانی رواج یافته ؟
چرا میزان تصادفات رانندگی زیاد شده؟
چرا دعواهای خانگی و خیابانی و چاقو کشی و قتل و جنایت و
تجاوز روز به روز بیشتر می شود؟
چرا تحمل ایرانی ها کم شده.؟
چرا فحش زیاد شده ..؟
چرا هر کس که سفری به اروپا می کند می گوید انجا احترام دیده
و در ایران بی احترامی ....؟
چرا و چرا؟؟
مگر از صبح تاشب نوای دین از صدا و سیما به گوش نمی رسد؟
مگر هر هفته در کل کشور نماز جمعه برگزار نمی شود؟
مگر این همه مداح و سخنران که شب و روز از خدا و پیغمبر می
گویند کم است ؟
پس چرا مشکلات اخلاقی جامعه روز به روز اسفناک تر و فجیع تر می شود؟؟
خلاصه : چرا جامعه ایران از اخلاق دور شده است؟
پاسخ این همه سوال فقط یک عبارت است:
«ابهام از آینده
و اخلاقی زیستن»
در دهۀ ۱۹۶۰ تعدادی از روانشناسان
اجتماعی فرانسوی با همکاری یک مؤسسۀ تحقیقاتی بزرگ، در اروپا یک مرکز شبانه روزی تأسیس
کردند.
در این مرکز، نوجوانان ۱۲تا ۱۹سال آموزش میدیدند
و زندگی میکردند. مدّت یک سال همه چیز به صورت عادی جریان داشت
و آزمایشهای مختلف کمی و کیفی بر روی آنان انجام گرفت.
در طول این یک سال، هر نوجوان سه وعدۀ غذایی روزانه با احتساب میان وعدهها،
۸۰۰ گرم غذا میخورد.
پس از یک سال به تدریج و آگاهانه شایعه کردند به علت وضعیت اقتصادی نابسامان
شبانهروزی، ممکن است غذا به لحاظ کمی و کیفی جیرهبندی شود.
شش ماه بعد از این شایعه، میزان غذای مصرفی روزانه هر فرد از ۸۰۰ گرم به ۱۲۰۰ گرم افزایش یافت.
هنگامی که عملاً جیرهبندی را آغاز کردند، مصرف غذا از ۱۲۰۰ گرم به ۱۵۰۰ گرم رسید و حتی در اواخر این دورۀ چهارساله،
نوجوانانی بودند که در شبانه روز بیش از ۵کیلوگرم غذا میخوردند.
دلیل افزایش مصرف این بود که نوجوانان آیندۀ خود را مبهم میدیدند.
هنگامی که مرکز شبانهروزی در وضع عادی قرار داشت، افراد غذای خود را به یکدیگر
تعارف میکردند
و نسبت به یکدیگر رابطهای مبتنی بر نیکوکاری، شفقت و نوعی
از خودگذشتگی داشتند. امّا هنگامی که شایعۀ کمبود غذا مطرح شد، تعارفات، رعایت ادب
و رفتارهای مهربانانه، نسبت به یکدیگر کمتر شد.
در واقع به دلیل مبهم بودن آینده، اخلاقی زیستن بر پایۀ عدالت، احسان، رعایت
ادب و.. به مرور زمان کمرنگ گشت.
آینده ی مبهم و نامعلوم افراد از نظر مالی، شغلی و.. آستانۀ اخلاق و تحمل را در هر جامعه ای کاهش میدهد.
به طور مثال، در جامعهای که همۀ افراد با هر تخصصی میتوانند شغلی داشته باشند،
کارشکنی، حسادت، تهمت، سخنچینی، چاپلوسی و.. کمتر است.
به طور کلی در جامعهای که نیازهای اساسی انسانها در آن
تأمین میشود، افراد بر پایۀ موازین اخلاقی زندگی میکنند.
پس اخلاقی زیستن ارتباطی به نصیحت های اخلاقی و ازدیاد مجالس دینی ندارد.
اخلاقی زیستن نیاز به آرامش ذهنی و ثبات اقتصادی دارد.
به جای صرف هزینه های بسیار برای دعاهای مستحب کمیل و ندبه و سخنرانی های خسته
کننده و مداحی های سوزناک و خرج برای برپایی مجالس و همایش های بی اثر ؛ بهتر است این
ثروت عمومی را به واجبات مردم یعنی مخصوصا ازدواج و شغل منتقل کنید.
جوانی که شغل دارد و ازدواج کرده ، با خوش بینی به آینده می نگرد
و همین آرامش به او
زندگی اخلاقی بهتری هدیه خواهد داد .
پس لطفا مستحبات را کم کنید و به واجبات برسید!
✍ مصطفی_ملکیان