پایگاه خبری فولاد ایران - وقتی یک قیمت در اقتصاد صف درست کند
داخلش رانت خوبی هست و هرچه این صف طولانی تر باشد رانت تخصیص یافته بیشتر و مطلوب
تر می شود. الان صف ها برای دریافت ارز ۴۲۰۰ تومانی مدام دارد طولانی تر می شود و
معنایش این است که رانت تخصیص یافته به دریافت کننده ارز به مراتب بیش از هزینه
زمانی است که در صف می مانند. مبلغ رانت هم بالا است و لذا طبیعی است که انتظار
داشته باشیم که این صف طولانی تر شود. تا آنجا
این داستان ادامه پیدا می کند که هزینه صف و رابطه از رانت به دست آمده
بیشتر شود. وقتی بر اثر سیاست های اقتصادی رانت ایجاد می شود دولت مجبور است مصرف
کنندگان ارز را خوب بد کند. این الک کردن با تشخیص کارشناسان وزارتخانه ها ( جدا
از تعهد و توان تخصصی آنها) تقریبا یک فاجعه است. الگوهای رفتاری، استراتژی ها،
باورها و جهت گیری شرکتها و عاملین اقتصادی را عوض می کند. این تغییر هم نامطلوب
است و عوارض اقتصادی جدی دارد. همه این مسایل از دو جا ناشی می شود. از یک ترس و
از یک توهم شناختی. ترس از اینکه اگر نرخ ارز بالا برود بر اثر فشاری که بر قیمتها
و در نهایت بر بودجه خانوار وارد می شود دولت را با مردم درگیر کند. به عبارت دیگر
سیاستهای معطوف به بقاء افزایش نرخ ارز را تایید نمی کند. به همین دلیل است که در
تمامی دولتهای بعد از انقلاب نرخ ارز ارزان یک
ارزش به حساب می آید و در نتیجه مسئولی که بتواند نرخ ارز را تقریبا ثابت و
ارزان نگه دارد خوب است . با همین نتیجه آقای سیف عنصر نامطلوبی در حوزه سیاست های
ارزی از نظر بسیاری از نمایندگان مجلس و مدیران دولتی است. دوم توهم شناختی است .
منظورم از توهم این است که همه جای مساله دیده نشده است . این واژه را به مفهوم بد
استفاده نمیکنم. توهم شناختی این است : نرخ برابری ارز در دو کشور حاصل تفاوت تورم
تجمیعی دو کشور است . یعنی اگر تورم تجمیعی ایران را از تورم تجمیعی امریکا کم
کنیم عددی که به دست می آید باید بتواند تغییرات نرخ ارز ، یعنی نرخ برابری دلار
به ریال را توضیح دهد. بر همین اساس و با تغییراتی جزئی نرخ برابری ریال با دلار توسط
دولت به دست آمده است . من از نظر تئوریک به مساله نگاه نمیکنم. فقط پیشنهاد میکنم
که این فرضیه را برای چندین دو کشور تست بکنید ببینید نتیجه درست است یا نه. وقتی
روش محاسبه درست نباشد و قیمت ارز بیش از اندازه پایین اعلام شود دو اتفاق می
افتد. اتفاق اول این است رانت و در نتیجه صف درست می شود و اتفاق دوم هم این است
که وقتی قیمت موازی در بازار زیاد بالا می رود بانک مرکزی و یا دولت باید دنبال یک
توطئه گر بگردد تا این اختلاف قیمت را بتواند توضیح دهد. در این چهل ساله بانک
مرکزی و دولت همیشه برای پیدا کردن توطئه گران موفق بوده اند. به همین دلیل است که
به محض متلاطم شدن بازار ارز، دولت به جای تحلیل واقع بینانه از شرایط به دنبال
توطئه گران است. این دو مساله ، یعنی این ترس و توهم شناختی از عوامل بسیار مهم در
سیاستهای ارزی فعلی به شمار می روند و به نظرم تا این دو تا حل نشوند ما کماکان
دور خودمان می چرخیم.
✍ مرتضی ایمانی راد