پایگاه خبری فولاد ایران - یک سال و چند ماه قبل، درست پیش از روی کار آمدن دونالد ترامپ شرکتهای بزرگ
اروپایی مثل زیمنس،آلستوم، فولکسواگن، شل و... مشغول برنامهریزی برای ورود به
بازار ایران بودند؛ آن هم نهفقط برای اینکه محصولات خود را به ما بفروشند، بلکه
برای اینکه در ایران سرمایهگذاری کنند.برجام به اندازهای جو را نسبت به ایران
عوض کرد که بسیاری از ایران به عنوان «آخرین فرصت بزرگ در اقتصاد جهان» یاد میکردند.در
اروپا صحبت از این بود که بعد از جا افتادن برجام کشورهای اروپایی سالانه 38 تا 50
میلیارد یورو در ایران سرمایهگذاری کنند.اگر ضریب اشتغال نسبت به سرمایهگذاری را
در نظر بگیرید، 50 میلیارد یورو سرمایهگذاری به معنای ایجاد اشتغال برای 500 هزار
کارگر صنعتی است.هرچند ما نتوانستیم از فرصتهایمان بهرهبرداری کنیم.
حالا با شرایط جدید شاید به نظر رسد توسعه روابط اقتصادی و بانکی تنها از
مسیر نگاه به شرق ممکن خواهد بود و در توسعه پروژههای صنعتی هم باید با چین و هند
کار کرد.زمانی که ایران آلترناتیوهای دیگری هم داشت، چینیها همراهی بیشتری میکردند،
اما حالا که میبینند دست ایران تا حدودی بسته شده، بدقولی را شروع کردهاند. در
همین حال، دیگر نمیتوان از کره جنوبی انتظار داشت که فعالیت گستردهای در پروژههای
صنعتی ایران داشته باشد. کره جنوبی حتی قبل از رسمیت یافتن برنامه آمریکا برای
خروج از برجام، کاهش خرید نفت از ایران را آغاز کرده است
اما در مورد روسیه میخواهم یک هشدار بدهم.تکیه کردن به روسیه در حوزه سیاست
خارجی و حتی در پروژههای نفت و گاز بسیار اشتباه است.واقعیت این است که روسها در
ارتباط با ایران به دنبال منافع خود هستند و به دو دلیل رفتن زیر خیمه روسها کار
درستی نیست. اولین دلیل تجربه گذشته ما با روسیه است. راه دوری نمیروم؛ همین پنج
سال پیش هنگامی که ایران هر روز در معرض تهدید بود و بیشترین نیاز را به موشکهای
اس-300 داشت، روسها از تحویل این موشکها به ما خودداری کردند و تنها وقتی
تهدیدات برطرف شده بود، آن را به ما دادند تا در انبارهایمان خاک بخورد.
دلیل دوم یکی از توافقاتی که در سفر نوامبر 2017 آقای پوتین به ایران اعلام
شد، ورود شرکتهای انرژی روس به پروژههای ایران بود که از همان ابتدا با چند نقطه
تاریک همراه شد. اولاً برای انجام این پروژهها مناقصهای برگزار نشد. ثانیاً
ابتدا اعلام شد که سقف سرمایهگذاری روسها در پروژههای ایران 25 میلیارد دلار
است، اما مدیرعامل بزرگترین شرکت نفتی روسیه که از مشاوران آقای پوتین است و در
سفر تهران نیز همراه او بود، وقتی به مسکو بازگشت، در مصاحبهای گفت: «ما در پنج
سال آینده حداکثر دو میلیارد دلار سرمایه به ایران خواهیم برد و بقیه منابع را از
محل فروش محصول نفت و گاز حاصل از میادین ایران تامین میکنیم.» یعنی با پول
خودمان در میدانهای نفتی ما سرمایهگذاری میکنند، اما سهمی بیش از 50 درصد از
منافع آن میبرند.
فراموش نکنیم یکی از استوارترین ابزارهای تامین امنیت ملی ایران که میتوانست
ما را به اروپا پیوند بزند، افزایش سهم ایران از بازار گاز اروپا بود. اروپا
سالهاست که از رفتار روسیه در تامین گاز ناراضی است.ما میتوانستیم با استفاده از
این خصیصه وارد بازار گاز اروپا شویم و مهمترین ابزارهای امنیت اقتصادی اتحادیه
اروپا یعنی شرکتهای نفت و گاز را در کنار خود نگه داریم. علاوه بر این، چنین
قراردادهایی میتوانست به ما یورو بازپرداخت کند. یورویی که تحت تحریم نیست و
آمریکا هم نمیتواند آن را تحریم کند. ولی ما به جای این کار، پروژهها را به روسنفت،
گازپروم دادیم و بازار گاز اروپا را تقدیم روسیه کردیم
ما ایرانیان دچار فراموشی تاریخی و خوشخیالی هستیم. این دو خصیصه سیاسی ماست.
اینکه فرانسویها هم صرفاً به خاطر یکسری قرارداد نهچندان بزرگ تجاری پای ما
خواهند ایستاد، درست نیست. آنها به دنبال منافع خود هستند و هرگاه منافعشان اقتضا
کند، به ایران پشت خواهند کرد.
به نظر من اتحادیه اروپا در برابر آمریکا بسیار استوارتر از دولتهای منفرد
اروپایی میایستد. در گزارش «عکسالعمل استراتژیک اتحادیه اروپا در برابر خروج
آمریکا» تاکید شده که نکته مهم برای اتحادیه اروپا این است که آمریکاییها، سعودیها،
اسرائیلیها و روسها، ارزش ایران برای امنیت اتحادیه اروپا را مدنظر قرار نمیدهند.
سیاستهای مشترک آنها با هدف عمیقتر شدن مشکلات اقتصاد ایران پیگیری میشود، به
معنای ضعیفتر شدن تولید و اشتغال است و هزینه آن به مردم ایران تحمیل میشود.
پروژه ترامپ علیه ایران با همراهی ریاض و تلآویو و تایید غیرمستقیم مسکو که
به دنبال تنگ کردن جای ایران در سوریه و کل منطقه است انجام میشود.دوست و دشمنمان
را بشناسیم.
✍مهرداد عمادی