پایگاه
خبری فولاد ایران - دونالد
ترامپ در ماجرای خروج یکجانبه از توافق برجام، تنها شخصی نبود که مورد انتقاد و
سرزنش واقع شد بلکه در ایران هم حسن روحانی رییس جمهوری، پا به پای او مورد هجمه و
انتقاد قرار گرفته است چه آنکه از روز بعد از سخنرانی ترامپ، شاهد انتقادات تند و
گزنده چهرههای منتسب به اصولگرایی به حسن روحانی رییسجمهوری و تیم مذاکرهکننده
بودیم. دامنه این انتقادها از اتهام خیانت به کشور شروع و به لزوم عذرخواهی رسمی
روحانی در پیشگاه ملت، ختم شد. اما در این میان یک پرسش را هیچ منتقدی پاسخ نمیدهد
که آلترناتیو برجام در مذاکره چه بود؟
واقعیت آن است
که برجام برخلاف ادعای منتقدان، یکی از پرمایهترین معاهدات بینالمللی به شمار میرود
که دوست و دشمن بر آن واقف هستند. با وجود آنکه برجام یک تفاهم بود، اما به اعتبار
افراد و کشورهایی که بر سر این مساله به تفاهم و درک مشترک رسیدند، نفوذ و اعتبار
آن بسیار بالا بود. اما مهمترین ویژگی آن نگاهی بود که در متن برجام به منافع همه
کشورها شده بود. در حقیقت برجام از معدود معاهدات «برد-برد» محسوب میشود. شاید از
همینرو است که به گفته یکی از نویسندگان فارنافیرز، خروج یکجانبه ترامپ از آن
به همین راحتیها هم نیست.
یک هفته قبل از
اعلام رسمی ترامپ مبنیبر خروج یکجانبه از برجام، پیتر هارل کارشناس مرکز امنیت
امریکای نوین، در سایت فارنافیرز مقالهیی طولانی نوشت و در آن اذعان کرد که
ترامپ نمیتواند سیاستی همانند سیاستی که دولتمردان گذشته امریکا (مانند اوباما و
بوش) در مورد ایران اتخاذ کرده بودند، اعمال کند. دلایلی که هارل برمیشمارد، قابل
تامل هستند. مهمترین دلیل هارل این است که برجام یک معاهده حقوقی بینالمللی است
و دولت ترامپ به سختی میتواند سایر کشورها را قانع کند که با ایران قطع رابطه
کنند، مضافا آنکه در دوره قبل، ایران تحت تحریم قطعنامه 2231 سازمان ملل بود که
این تحریم با برجام رفع شده است.
اما این، تنها
موردی نیست که سبب شده هارل، تحریم ایران از سوی امریکا را اینبار ضعیف بداند. به
اعتقاد وی، بین سالهای 2006 تا 2015، دولتهای بوش و اوباما با کمپینهای پیچیده
و چندجانبه دیپلماتیک توانستند دولتهای خارجی و بنگاهها را قانع کنند که در
تحریم علیه ایران به ایالات متحده بپیوندند، با این حال برخی کشورها و بنگاهها
بهطور رسمی به این جرگه نپیوستند و رسما هم اعتراض خود را اعلام میکردند تا
تحریم سازمان ملل آمد اما اینبار حرکت ترامپ با خروج یکجانبه از برجام، فاقد روح
همهجانبه همکاری میشود.
او در این خصوص
تا آنجا پیش میرود که تحریم بانک مرکزی ایران را تقریبا بیهوده میداند و میگوید
که «یک اروپای مصمم میتواند برای تضعیف آثار تحریمهای یکجانبه امریکا، تراکنشهای
روتین مالی مرتبط با ایران را از طریق بانک مرکزی اروپا انجام دهد.» این پیشنهادی
است که مقامات ایرانی میتوانند بدونشک در مذاکره با طرفهای اروپایی از آن
استفاده کنند و به نوعی دلار را در مبادلات جهانی خود حذف کنند. مهمترین
ابزار ایالات متحده برای کنترل تحریمها علیه ایران
U-turn است که در صورت همکاری اروپا و
استفاده از پیمانهای پولی عملا نمیتواند مانع فعالیت ایران شود.
در واقع اگر تراکنشهای مالی ایران از طریق بانک مرکزی اروپا
صورت گیرد و شیوهیی برای آن تعریف شود، مهمترین بخش تحریمهای امریکا بیاثر
خواهد شد و برجام باقی خواهد ماند. اما این تنها یک روی سکه است، روی دیگر آن در
داخل رقم میخورد. ضربالمثلی قدیمی هست که میگوید «رقم، رمق میخواهد». بدین
معنی که حکم، تنها کار را صورت نمیدهد بلکه کفایت و کاردانی مجری هم شرط لازم است.
به عبارتی، در شرایط کنونی، دولت به تنهایی نمیتواند از عهده
این مهم برآید، کمااینکه در قبل هم اگر حمایتهای مقام معظم رهبری و قوای مقننه و
قضاییه نبود، از عهده این امر برنمیآمد. از اینرو آنچه اکنون واجب و ضروری به
نظر میرسد، اتحاد عملی نهادها و افراد ذینفوذ درخصوص حفظ منافع ملی است. درک این
واقعیت که در منافع ملی منافع فردی و حزبی اهمیتی ندارد، یکی از مهمترین پدیدهها
است. این دیدگاه نه تنها در میان منتقدان دولت بلکه باید از سوی دولتمردان نیز
پذیرفته شود. حال که همه براین اصل که در ایام سخت، انسجام تنها راهکار است، اتفاق
نظر داریم نخستین گام برای جذب مخالفان را خود دولت باید انجام دهد.
منبع:
اقتصادگردان