پایگاه خبری فولاد ایران - دریک
نشست مربوط به یک تشکل صنعتی درتهران وقتی صحبت به سوی سیاستهای ارزی دریک ماه
اخیر کشیده شد و گفت وگوها درباره سیاستهای ارزی و شرایط فعلی بازار ارز که دهها
داستان و ماجرا درست کرده است داغ شد یکی از صنعتگران با قاطعیت از همسان شدن
فعالیت ولی الله سیف و محمود بهمنی ریسکل سابق بانک مرکزی گفت و تاکیدکرد ،سیف به
عنوان رییس کل بانک مرکزی دیگر جاذبه ای برای فعالان صنعتی و اقتصادی نداردو
کارهاو حرفهایش ما را به یاد ریاست بهمنی می اندازد.
پیش بینی
های سیف مثل داوریهای بهمنی دردنیای واقعیت برعکس می شود و اعتبارش از دست
رفته است. این صنعتگر خواستار تغییر رییس کل بانک مرکزی دولت دوازدهم
شدکه با موافقت ضمنی همتایانش مواجه شد. واقعیت این است که ولی الله سیف رییس کل
بانک مرکزی درماههای اخیر به ویژه در گردهایی های
خیابانی سپرده گذاران موسسه های اعتباری ورشکست شده نیز بارها محاکمه و خلع مقام
شده است. حالا به نظر می رسد حرفها و حدیث ها در باره ابقا یا تغییر رییس کل
بانک مرکزی با توجه به نزدیک شدن به دوره 5 ساله ریاست او جدی تر شده
است. درباره اینکه ولی الله سیف بماند یا برکنار شود دود یدگاه سرمرزی وجوددارد.
یک دیدگاه باوردارد سیاستهای ارزی اجراشده در 5 سال دولتهای روحانی در یک روند و
فرایند جمعی و در درون کابینه ها اتخاذ شده و رییس بانک مرکزی به دلیل ساختار
توزیع قدرت درکابینه توانایی تغییر سیاستهای اتخاذ شده دولت را نداشته است.
هواداران این دیدگاه با توجه به سلسله مراتب قدرت در نظام دیوان سالاری ایران و
فقدان استقلال رای ونظر و عمل بانک مرکزی باوردارند این ساختار راه رابرای ابتکار
و نوآوری از سوی ریاست بانک مرکزی را مسدود کرده و رییس بانک مرکزی ایران با این
توزیع قدرت درساختار گروه اقتصادی دولت هرکس باشد کارنامه اش با کمی تفاوت همین
کارنامه ای است که سیف دارد. وقتی رییس دولت دستی باز برای تحمیل عقاید سیاسی بر فعالیت
تخصصی مثل سیاستهای ارزی دارد و نیک می داند باید چه زمانی این سیاست را به خدمت
بگیرد تا از محبوبیت سیاسی اوکاسته نشود ، آیا اینکه رییس کل بانک مرکزی چه کسی
باشد تفاوتی در سیاستها دارد؟ این گروه به تقابل حل ناشده درسازمانها و نهادهای با
اهمیت مثل نهاد دولت میان کارکرد فرد مسئول و سیستم حاکم بر سازمان یا نهاد اشاره
کرده و باورشان این است درجامعه هایی مثل ایران سیستم است که برفرد حکومت می کند و
مدیر ارشد درنهایت زیر پای سیتم قربانی می شود. به گمان این گروه ولی الله سیف
بماند یا برود در سیاست های ارزی ایران شاهد دگرگونی بنیادی نخواهیم بود. نرخ
تبدیل ارزهای معتبر به ریال ایران به مثابه قلب سیاستهای ارز ی هرگز تابعی از
اراده رییس کل بانک مرکزی نیست. وقتی عرضه دلار از ناحیه فشارهای خارجی با اخلال مواجه شده و
تعادل بازار به هم می خورد رییس کل چاره ای ندارد تاسیاستهای کلی سیاسی از سوی
رییس جمهور مشخص شودسپس اونتیجه بگیرد و اصول تکنیکی کاررا انجام دهد. با این
تفسیرهاست که برخی باوردارند ماندن سیف برای یک دوره دیگر تا پایان دوره
ریاستجمهوری روحانی فایده دارد و بهتر است با ماندن سیف موافقت شود و اونیز برخی
اصلاحات را دردستور کار قراردهد. ازسوی دیگر گروهی اما باوردارند رییس بانک مرکزی
به رغم همه محدودیتها و اجبارهای سسیتم و اینکه اودست بازی برای برای تغییر در
سیاستهای کلان اقتصادی ندارد اما دانش ، شجاعت و درک نیرومند از تحولات درون
کابینه و یافتن رگ خواب رییس دولت و استفاده از هنر گفتو گو می تواند برروندها
موثر باشد. این گروه می گویند ولی الله سیف بیش از آنچه که شاید ضرورت داشت در
برابر دولت کوتاه آمده آمد و نخواست یا نتوانست با نهاد ریاست جمهوری در همین
اندازه های عرفی شده دربیفتد و استقلال بانک مرکزی را درعمل نشان دهد. به گمان این
گروه اخیر فقدان استقلال رای و عمل دراندازه های کنونی را در تصمیمهای رییس کل
بانک مرکزی شاهد نبودیم و سیف به همراه گروه معاونان ومشاوران ومدیران کل شاغل در
این نهاد بیش از اندازه در برابر خواستهای غیر اصولی کابینه و سیستم نرمش نشان
دادند .باور گروه موافق رفتن سیف این است که اگر او برود و فردی با جرات
سیاسی بیشتر ریاست کل بانک مرکزی را برعهده بگیرد این به سود سیف نیز خواهد بود تا
وضعیت بدتر از این نشده است، دوره قانونی اش که تمام شد از بانک مرکزی برود.
ساعت 24