پایگاه
خبری فولاد ایران - یک اقتصاددان با اشاره به تحولات دلار و تاثیر آن بر
اقتصاد آمریکا و حهان، با استناد به کاهش سهم آمریکا از تولیدات جهانی و ظهور و
توسعه ارزهای جدید، گفت: سلطه و حاکمیت دلار بر اقتصاد جهان در حال از بین رفتن
است.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، محمد خوشچهره در نشست خبری علل
التهابات ارزی که توسط مجموعه پاتوق رسانههای انقلاب برگزار شد با تأکید براینکه
حاکمیت دلار یک حاکمیت شکننده است، اظهار داشت: بعد از جنگ جهانی دوم آمریکا با
ایجاد تدابیر شیطنتآمیز به دنبال ایجاد سلطه بر دیگرکشورها رفت و یکی از این
ابزارها حاکمیت دلار بود.
وی افزود: در حوزه آیندهپژوهی با توجه
به تحولات گذشته و حال در خصوص آینده تحلیل ارائه میشود و تغییرات تکنولوژی،
فروپاشی شوروی و ظهور داعش چارچوبهای مطالعه
در این حوزه است؛ آمریکا هم در جنگ جهانی دوم این موضوع را دنبال کرد و تغییرات
سطح تکنولوژی در آلمان را مورد ارزیابی قرار داد و اقداماتی را برای مقابله با
آلمان را انجام داد.
این اقتصاددان تصریح کرد: آمریکا پس از جنگ جهانی دوم محیط سیاسی و اقتصادی
جدیدی را به وجود آورد که یکی از آنها ایجاد سازمان ملل متحد بود و این سازمان را
به نوعی طراحی کرد که ساختار آن در جهت منافع خودش باشد، در واقع شورای امنیت ملی
به عنوان یکی از اجزای سازمان ملل به عنوان ابزار سلطه از آن استفاده میشود.
خوشچهره با اشاره به تلاش آمریکا برای شکلگیری نهادهای اقتصادی مانند گات
و موضوع تجارت جهانی گفت: در سال ۱۹۴۴ که کنفرانس برتونوودز تشکیل شد اساس
نظریه حاکمیتی دلار را به این کنفرانس تحمیل کرد، اما در خلال جنگ سرد تمامیتخواهی
آمریکا دچار چالش شد.
وی با اشاره به تحولات ارزی در طول دوران جنگ سرد تصریح کرد: تا پیش از این
انتشار پول متناسب با ذخایر طلا بود اما در ادبیاتهای بعدی تولید شده در دهه
هفتاد میلادی ظرفیت و توان تولید ملی ملاک قرار گرفت و در واقع طبق این منطق پول
به پشتوانه ارزش تولید ناخالص داخلی منتشر میشود.
این اقتصاددان ادامه داد: در طول جنگ جهانی دوم با توجه به فاصله جغرافیایی
آمریکا از جنگ، صنایع آمریکا با حداکثر ظرفیت تولید میکرد اما اروپا به طور
گسترده تخریب شده بود و به همین دلیل پس از جنگ آمریکا حدود ۳۶ درصد از کل تولید ناخالص جهان
را به خود اختصاص داد و به دلیل همین گستردگی و اقدامات نهادی دیگر حاکمیت دلار در
جهان پذیرفته شد و بیش از ۵۰ درصد از مبادلات مالی جهان براساس دلار انجام میشود.
خوشچهره با بیان اینکه ۶۰ تا ۷۰ درصد
ذخایر ارزی کشورهای مختلف با ارز دلار ذخیره شده بود، گفت: این جریان حاکمیت دلار
تا ظهور ژاپن و چین به عنوان غولهای جدید اقتصادی ادامه داشت، اما به تدریج
اقتصاد آمریکا روبه تنزل گذشت و به طوریکه هماکنون سهم آمریکا از تولیدات جهان به
۱۸ درصد
کاهش یافته است و سهم آن در مبادلات کمتر از ۴۰ درصد شده است.
وی با اشاره به توسعه پیمانهای پولی و ظهور یورو گفت: در ادبیات و کلام
مسئولان آمریکایی ورود یورو را مثبت عنوان میکردند، اما اندیشمندان آمریکا ورود
یورو به عرصه اقتصادی را برای آمریکا و برای دلار بسیار خسارتبار میدانستند و
حتی برخی تحلیلگران معتقدند جنگهای به وجود آمده در اروپا مانند یوگسلاوی،
صربستان و کوزوو ریشه در سیاستهای آمریکا داشت و میخواست به اروپا اعلام کند که
توان مدیریت جهان را ندارد.
این اقتصاددان با بیان اینکه دلار هماکنون از نظر ماهوی دچار بحران
شده و بسیار شکننده است، گفت: همانطور که گفتیم تولید و انتشار پول متناسب با
تولید ناخالص داخلی هر کشور انجام میشود و با توجه به تضعیف اقتصاد آمریکا در
برابر سایر کشورها و همچنین کاهش سهم دلار در مبادلات جهانی این ارز در وضعیتی
شکننده قرار گرفته است. کما اینکه بخش قابل توجهی از رشدهای آمریکا در دهههای
آمریکا ناشی از رشد خدمات بوده و این رشدها بسیار شکننده است.
خوشچهره با بیان اینکه بسیاری از اقتصاددانان نئوکلاسیک معتقدند باید در
اصول اقتصاد نئوکلاسیک تجدیدنظر کرد، گفت: نسبت
تولید ناخالص ملی آمریکا با دلارهای چاپ شده تناسب منطقی ندارد و این مسئله نتیجهای
جز شکنندگی دلار نخواهد داشت. بحران اقتصادی آمریکا در سال ۲۰۰۸ که از بحران مسکن آغاز و به
سقوط بازار سهام منجر شد مشکلات متعددی را به وجود آورد و دولت آمریکا برای حل آن
دست به اقداماتی زد اما اقدامات انجام شده مشکلات را به صورت بنیادی حل نکرد و
تنها مشکلات را به تأخیر انداخت و در همین راستا جوزف
استیکلیتز نسبت به شکنندگی دلار آمریکا هشدار
داده بود.
وی با اشاره به مسائل و چالش اقتصاد ایران که دلار باعث آن شده است، بیان
داشت: متأسفانه در دولتهای پس از جنگ تحمیلی با وجود تفاوت در نگرشهای سیاسی،
سیاستهای اقتصادی و مشابهی داشتند که یکی از آن اشتراکات وابسته به درآمدهای نفتی
بود.
این اقتصاد دان افزود: واردات و سیاستهای وارداتی در همه این دولتها
مشابه هم بود و هر زمان که بهای نفت افزایش مییافت
سهم نفت در درآمدها و هزینههای دولت رشد میکرد. چون اقتصاد ما نفتی شد وابستگی
ما به دلار به شدت افزایش یافت بنابراین راهحل برونرفت از وضعیت موجود اتکا به
تولیدات داخلی است.
خوشچهره با بیان اینکه تغییرات نرخ ارز یک ابزار سیاستی در حوزه سیاستهای
تجاری است، گفت: در دولتهای گذشته و فعلی به جای استفاده از کارکرد بیرونی دلار
این ارز را به عنوان یک کالا تعریف کردند و با توجه به وابستگی بسیار زیاد دولت به
درآمدهای نفتی تغییرات نرخ ارز درآمد دولت را به میزبان قابل توجهی افزایش میدهد.
بنابراین دولتها برای استفاده از منابع بیشتر و رفع کسری بودجه اجازه افزایش نرخ
ارز میدادند.
وی با بیان اینکه در چنین شرایطی ارز تبدیل به یک جریان سوداگرانه میشود،
ادامه داد: در برخی مقاطع با تحریک تقاضا و بخشی با تحریک آحاد مردم و دلالان نرخ
ارز تغییر کرد و دولت (بانک مرکزی) به جای مدیریت تقاضا، اقدام مدیریت عرضه و
کنترل قیمتها از طریق افزایش عرضه ارز کرد.
این اقتصادان با تأکید براینکه دراقتصاد
ایران به دلیل پایین بودن میزان صادرات غیرنفتی افزایش نفت تأثیری بر رشد صادرات
ندارد، افزود: اقتصاد ایران همانند اقتصاد ژاپن و کشورهای توسعه یافته نیست و
افزایش نرخ ارز منجر به تحریک تولید و صادرات نمیشود و حتی تأثیر منفی بر تولید
دارد.
خوشچهره با بیان اینکه افزایش صادرات با ابزار نرخ ارز یک حرف جاهلانه
است، گفت: در شرایطی که بازار ارز
وابسته به درآمدهای نفتی است و عرضهکننده عمده ارز بانک مرکزی است نمیتوان قیمت
ارز را به بازار سپرد و بازی با نرخ ارز در چنین شرایطی یک بازی خطرناک است.
وی با بیان اینکه رها کردن فنر نرخ ارز نتیجه نامعلومی دارد، افزود: رها
کردن فنر نرخ ارز مانند رها کردن ماشین در سراشیبی است و حد توقف آن مشخص نیست. چرا که اگر جریان نرخ ارز طولانیمدت به
روند صعودی و نوسانات متعدد منجر شود فرایند تبدیل داراییها به ارز شکل میگیرد و
در آن شرایط دگر مدیریت تقاضا بسیار سخت خواهد بود.
منبع: فارس