پایگاه خبری فولاد ایران - یک شایعهی مداوم در فضای کریپتو وجود
دارد که حتی ملکه انگلستان هم میخواسته وارد دنیای کریپتو بشود. البته به نظر میرسد
که خیلی هم خوب پیش نرفته است چون گفته من پولی را که عکس من روی آن نباشد نمیخواهم!
وقتی که
عمیقتر درمورد این جُک فکر کنیم، به این نتیجه میرسیم که یک عامل بزرگ در اینکه
چرا میتوانیم پولی که در جیبمان است را خرج کنیم واقعا این است که عکس چه کسی
روی آن نقش بسته است. یا پرچم کدام کشور روی آن است. احتمالا موافق باشید که اسکناس یک دلاری
با عکس جورج واشنگتون روی آن ارزش مشخصی دارد، به همین خاطر است که میتوانیم به
عنوان پول رایج از آن استفاده کنیم. حالا اگر به من پیشنهاد بدهید که بهازای
آن یک دلار به من یک چوب شور بفروشید و من هم موافق باشم که در مقایسه با چیزهای
دیگری که میتوانم با صورت آقای واشنگتن بخرم قیمت مناسبی است، پس ما میتوانیم
معامله کنیم.
اما بیت کوین میخواهد
تمام این ماجرا را عوض کند و به خاطر همین است که الان اینجاییم.
خاطرهی من
از اولین سفرم به آشفته بازار کریپتوکارنسی هنوز کاملا برایم تازه است. ساعتهای
زیادی را به کلیک کردن و اسکرول کردن و خواندن گذراندم و اصلا نمیدانستم چه
چیزهایی را باور کنم و چه چیزهایی را نه. به مقدار زیادی قهوه نوشیدم، روی صندلیام
به عقب و جلو تاب میخوردم، مضطرب بودم که پولم را کجا سرمایهگذاری کنم و آیا
پولم را از دست میدهم یا نه. بعد وقتی به خانه برگشتم سوالات حتی بیشتری داشتم.
اما باید
بدانید که هرچه بخوانید کم است و ما سعی کردهایم که کار شما را راحتتر کنیم و
منابع مناسبی در اختیار شما قرار دهیم. در سال ۱۹۶۸، توماس
هوبر نوشت:
«دانش قدرت
است»
به همین
خاطر است که دانش اسلحهای است که میتوان به کنجکاوی، شکوتردیدها و ترس پاسخ
داد. کلید درک هرچیزی، از بلایای طبیعی گرفته، تا اتفاقات تاریخی یا نوسانات شدید
قیمت در یک پول جدید، این است که بفهمیم پشت اخبار چه چیزی قرار دارد.
بنابرین میخواهم
به شما ۷ ویژگی اصلی بیت کوین و کریپتوکارنسیها را نشان
بدهم. در واقع برای تازهکارها معرفی کوتاهی ارائه میدهم تا رمزارزها برای آنها
کمتر مرموز به نظر برسد.
اول: تمرکززدایی
این اولین و
با فاصله بسیار زیادی بزرگترین کلمهای است که در این فضا همیشه با آن برخورد میکنید.
یکی از ادعاهای جدیدی که این روزها برای معروف شدن به زبان میآورند این است که:
«ما داریم فلان چیز را تمرکززدایی میکنیم». این شعار بیشتر شرکتهای بلاک چین جدید است، که بعد از آن شروع میکنند به سخنرانی که چرا
تمرکززدایی از محصولی که تولید میکنند بهترین چیزی بوده که بعد از برق اختراع شده
است.
تمرکززدایی
چیزی جز یک کلمهی قلنبهسلنبه بهجای «بدون شخص ثالث» نیست.
اگر من و
شما همدیگر را در پارک ببینیم، من یک دلار به شما میدهم و شما به من یک سیب میدهید،
یعنی ما یک معامله انجام دادهایم، یک به یک. یک کلمه قلنبهسلنبه دیگر همتا به همتا است. ما به
بانک نیازی نداشتیم تا امنیت تراکنش ما را تضمین کند، چون هردوی ما همانجا در پارک
حضور داشتیم. تمرکززدایی یعنی همین و بیت کوین هم همین نقش را در تبادل پول دارد.
شما میتوانید
این ایده را به هر چیزی منتقل کنید. ماشین گرفتن غیرمتمرکز؟ اسنپ بدون اپلیکیشن.
سوالی که باید پاسخ دهیم این است که: کجاها واقعا باید از آن استفاده کنیم.
دوم: شفافیت
یکی محبوبترین
صحبتهایی که موسسههای قدیمی اقتصادی و چهرههای مهم در فضای اقتصاد سنتی برعلیه
بیت کوین مطرح میکنند این است که مردم از آن برای پولشویی، خرید مواد
مخدر و جنگهای اقتصادی سوءاستفاده میکنند. اما یک لحظه صبر
کنید، خلافکاران تا قبل از سال ۲۰۰۸ که بیت
کوینی وجود نداشت از چه چیزی استفاده میکردند؟ بله، درست است، از همین پولی که
الان داریم استفاده میکردند.
جرم و جنایت
محصول این جامعه است، نه محصول پول. جنایتکاران ابزاری را انتخاب میکنند که
منطقیتر از همه باشد. این به این معنی نیست که اگر یکی از ابزارهای مناسب را از
آنها بگیرم، دست از خلافکار بودن میکشند. و اتفاقا بیت کوین یک فرصت فوقالعاده
برای جلوگیری از استفاده کردن از پول برای چنین اهدافی است، چون واقعا شفاف است.
تاریخچهی
تمام تراکنشها روی بلاک چین ذخیره میشود، که عمومی است، در دسترس همه روی شبکه
قرار دارد و درک آن آسان است. به همین دلیل، حتی شما و من میتوانیم تمام تاریخچهی
هر اکانتی را ببینیم، پولشان از کجا آمده و به کجا میرود. البته که آدرسها
رمزنگاری شده هستد، اما با استفاده از معیارهای معمول، ماموران امنیتی مخصوص –
چیزی مانند پلیس بیت کوین درنظر بگیرید- میتوانند در مواقع خاص به آن دادهها
دسترسی داشته باشند. همین مساله برای ماموران امنیتی سنتی هم وجود دارد.
البته یک
بار دیگر، من فقط افراد کمی را میشناسم که علاقهی چندانی به سیستم اقتصادی شفاف
ندارند: آنهایی که در راس سیستمهای غیر بلاک چینی ایستادهاند. واقعا نمیدانم
چرا.
سوم: امنیت
وقتهایی را
به خاطر بیاورید که پول نقد خرج میکنید اما به طور خودکار رسید دریافت نمیکنید.
حداقل در آلمان این اتفاق عادی است. در رستوان. در خشکشویی. کمی معیوب است، اینطور
نیست؟ هیچ گونه تاییدی برای پرداختتان دریافت نمیکنید. شاید به همین دلیل است
که سالانه ۲۰۰ میلیارد دلار کلاهبرداری در صنعت کارتهای
اعتباری اتفاق میافتد.
جدا از
تاریخچهی عمومی تراکنشها که جزوی از ذات بین کوین و شاید کریپتوکارنسیها است،
که ردگیری پولتان را آسانتر میکند، روشی که از طریق آن این تاریخچهی تراکنش
ساخته میشود هم نبست به اینک به یک غریبه اعتماد کنید و پول یا اطلاعات کارت
بانکیتان را در اختیارش بگذارید، خیلی امنتر است.
تمام تراکنشهایی
که در شبکه بیت کوین اتفاق میافتند به بلاکها اضافه میشوند، که به یکدیگر زنجیر
شدهاند. همانطور که از بلاک چین (رنجیرهی بلوک) پیداست. هر بلوک با یک ردپای
ریاضی منحصربهفرد که با استفاده از یک الگوریتم پیچیده حل شده است، به بلوک قبل
از خود ارتباط دارد. همین باعث میشود که مخفی کردن تراکنشهایتان یا خرج کردن
پولی بیشتر از آنچه واقعا دارید غیرممکن شود.
بنابراین،
بیت کوین فقط به ما کمک نمیکند که دید بهتری از اینکه پولمان کجا میرود پیدا
کنیم، بلکه استفاده ما از پول را امنتر و امنتر میکند. و این چیزی خیلی خوبی
است.
چهارم:
کنترل
اگر بانک
شما ببیند که حساب شما بیش از حد کاهش مییابد یا چند هفته اوضاع مالی نامساعدی
داشتهاید، حساب شما را مسدود میکنند. وقتی الگوریم پیپال یکی از تراکنشهای شما
را برچسب میزند، حساب شما را مسدود میکند. و اگر ایبی (eBay) از سودی که شما میکنید
حس خوبی نداشته باشد، حساب شما ار مسدود میکند.
«با استفاده
از بین کوین هیچکس جز شما نمیتواند پولتان را کنترل کند»
شما تنها
کسی هستید که کلیدهای حسابتان را در دست دارید. تا وقتی که بیت کوین خود را امن
نگه دارد – میتوانید آن را آفلاین هم نگه دارید – و از همهی پسورهایتان در یک
مکان فیزیکی بکاپ بگیرید، هیچکس نمیتوانید میزان پولی که درمیآورید یا خرج میکنید
را محدود کند.
این یعنی
مسئولیت خیلی زیادی بر عهدهی خود شماست، اما در عوض آزادی زیادی هم دارید.
پنجم: بدون
محدودیت
از آنجایی
که هر کسی که به اینترنت متصل باشد میتواند در یک شبکه بلاک چین مانند بیت کوین
شرکت کند، این سیستم بدون محدویت است. یعنی هیچ مرز فیزیکی، ملیتی یا جغرافیایی
وجود ندارد. همیشه آسان و در دسترس است. هیچ محدویتی برای نرخ مبادلات وجود
ندارد، هزینهی مبادلات و احتمال عدم جوابگویی سیستم بسیار پایین است. یادتان
باشد، نمیتوانید تمام اینترنت را خاموش کنید.
تصور کنید
بتوانید برای اقوامتان که در کشورهای دیگر زندگی میکنند مستقیما پول ارسال کنید،
یا حتی برای کسی که در یک قارهی دیگر زندگی میکند، بدون اینکه مجبور شوید
فرآیندهای بانک را تحمل کنید که معمولا هرگز تمام نمیشوند.
این یکی از
قدرتمندترین ویژگیهای کریپتوکارنسیها است و به تدریج نحوهی استفادهی ما از پول
را برای همیشه تغییر خواهد داد.
ششم: ذخیره
کردن
یکی دیگر از
واژههای دیگری که احتمالا خیلی به گوشتان میخورد «ذخیرهی ارزش» است. معمولا
زمانی از این واژه استفاده میشود که مردم از بیت کوین با نام «طلای
دیجیتال» یاد میکنند. که نشان میدهد یکی از کاربردهای اولیهی بیت کوین این است
که ارزش پول شما را نگه
دارد. تاکنون روشی عالیه بود برای اینکه نه تنها ارزش پول را برای شما نگه دارد،
بلکه آن را به شدت افزایش هم بدهد.
نرخ بهره در
سراسر دنیا برای حدود یک دهه نزدیک به صفر بوده است. اگر پولتان را یک حساب پسانداز
قرار دهید، حتی نمیتواند از نرخ تورم سبقت بگیرد، و باعث میشود که نسبت به قبل
قدرت خرید کمتری داشته باشید. بعضی از بانکها حتی نرخ بهرهی منفی دارند، یعنی
برای اینکه پولتان را در گاوصندوقشان نگه دارند از شما پول میگیرند. دیوانگی
است!
از آنجایی
که امکان تهیهی بیت کوین محدود است و هرگز نمیتواند از ۲۱ میلیون
کوین بیشتر بشود، احتمالا افزایش ارزشش ادامه خواهد داشت، حداقل در بلندمدت. افراد
فعال در این زمینه تا حدودی دو دسته شده است که آیا این اتفاق بهتر است یا یک بیت
کوین پولمانند و نقدتر بهترین راه چاره است. از نظر تئوری هر دو حالت امکانپذیر
است.
تاکنون،
ثابت شده است که پسانداز برای آینده یک راه عالی است، چه بخواهید یک بازنشستگی
راحت داشته باشید، هزینهی دانشگاه فرزندانتان را تهیه کنید یا اینکه برای
خودتان یک لامبورگینی بخرید.
هفتم:
شایسته سالاری
از این نقلقول
انیشتین معمولا برداشت اشتباهی میشود، اما بههر حال جالب است:
«بهرهی مرکب
عجایب هشتم دنیا است. کسی که آن را درک کند، بهدستش میآورد. کسی که درک نکند،
ضرر میکند.»
هرکسی که
این را گفته، کاملا درست گفته است. بهرهی مرکب فقط یکی از اشکالات طراحی ما در
سیستم پولی است که اکثر اوقات غیرمنصفانه است. بانکیها، ستارههای ورزش و سینما
بدون هیچ ریسکی سودهای نجومی کردهاند. درحالیکه، دکترها، پرستارها، سیاستمدارها
و معلمها معمولا مسئولیت بیشتری بر دوش دارند و فقیرتر میشوند.
اصلا
منصفانه نیست. و با اینکه سازوکار ساختار بیت کوین هم هنوز نقصهای زیادی دارد،
نسبت به مسیر سیاستهای موجود در طی سالها پلههای زیادی را در جهت درست پیموده
است. بهعنوان مثال شیوهی تولید بیت کوین را در نظر بگیرید: ماینینگ. در این فرایند، هرکسی که قدرت محاسبهی
زیادی را به تشکیل، نگهداری و آپدیت کردن بلاک چین اختصاص دهد، کوینهای ایجاد
شده را به عنوان پاداش دریافت میکند. به این میگویند: اثبات
کار (proof of work) و با اینکه از نظر محیط زیستی آسیبزا است، قدمیست
به سوی شایسته سالاری. حرکتی برای فاصله گرفتن از چاپ پول بنا به خواستهی عدهای
و به سمت پاداش دادن به افراد برای تلاشی که میکنند، نه به خاطرموقعیت اجتماعی که
دارند.
یک بار دیگر
تاکید میکنم که این سیستم هم تا بینقص شدن فاصلهی زیادی دارد، اما بهنظر میرسد
ادامه دادن این مسیر عدل و انصاف بیشتری به سیستم ناقص امروزی اضافه میکند.
چیزی بزرگتر
از ما
ناوال
راویکانت، یکی از متفکران پیشکسوت در زمینهی کریپتو، در اولین پیشبینیش دراین
مورد گفت:
«وقتی که آن
را کشف کنید، سخت میشود درمورد چیز دیگری فکر کنید. سخت است فکر کنید چیز دیگری
در حال اتفاق افتادن است و به همین اندازه اهمیت دارد. البته احتمالا چنین چیزی درست نیست؛ در
دنیای بزرگ و پیچیدهای زندگی میکنیم و چیزهای مهم خیلی خیلی زیادی در آن اتفاق
میافتد. [اما] هرکس که به تقاطع سیاست، اقتصاد، تکنولوژی [و] سرمایهگذاری
علاقمند باشد، کریپتوکارنسی و بلاک چین برایش واقعا جالب و درعین حال مرموز و گیجکننده
خواهد بود.
من فکر میکنم
انسانها چیزی خلق کردهاند که از خودشان هم بزرگتر است. مانند وقتی است که برای
اولین بار بازارها را اختراع کردیم. وقتی چیزی به آن بزرگی اختراع میکنید، ممکن
است درکش برای همهی افراد سخت باشد که چگونه کار میکند. درحالحاضر همهی ما
باهم سعی میکنیم بفهمیم که چطور باید آن را توصیف کنیم و چه ویژگیهایی دارد. تقریبا این
حس را منتقل میکند که یک موجود زندهی بزرگتر از ما وجود دارد که همهی ما روی
همفرگشتی آن کار میکنیم.»
کمی طول میکشد
تا جا بیفتد، اما وقتی که در ذهنتان دندهها روی هم جا بیفتند، صرفهنظر از
اینکه شما کدام سمت را انتخاب میکنید و چقدر علاقمند به سرمایهگذاری در این حوزه
هستید، چشمتان کمکم به پتانسیل عظیم این تکنولوژی باز میشود و میفهمید که چرا
واقعا باید آن را درک کنید.
شاید یک
روز، حتی ملکه انگلستان هم متوجه داستان بشود.