پایگاه
خبری فولاد ایران - گردشگری، درخت های پالم، کاکائو و معادن قلع؛ این ها تنها چیزهایی است که
منابع در آمدی کشور مالزی را تشکیل می دهد.
مالزی هیچ چیز دیگری ندارد.
معادن قلع این کشور یک صدم معادن یکی از شهرهای ایران هم نمی
شود و درخت های پالم و درخت های کاکائو در این کشور، آوازه جهانی و کیفیت زعفران و
پسته ایران را ندارد.
مالزی نه تخت جمشید دارد و نه هزاران رشته صنایع دستی، نه فرش
اش در تمام جهان شناخته شده است و نه از آب و هوای چهارفصل ایران برخوردار است.
مالزی یک کشور چند ملیتی است که از تقابل فرهنگی ملیت های مختلف
برای رشد گردشگری خود استفاده کرده؛
پل خواجو نداشته اما در دولت اصلاحات از ایران اجازه گرفته
تا 33 درصد از پل خواجوی اصفهان را با همین نام بازسازی کند و این پل و 6 پل بازسازی
شده از دیگر کشورها، کپی برداری زیرکانه ای است که سالانه گردشگران زیادی را به این
کشور می کشاند.
زمانی"ماهاتیرمحمد" گفته بود اگر یکی از پل های تاریخی
اصفهان را داشت، ایران را از درآمد نفت بی نیاز می کرد. دولت مالزی که هم اکنون ادامه
دهنده سیاست های نخست وزیر محبوب خود در بخش گردشگری است، ثابت کرده که این گفته ماهاتیر
محمد قابل اجرا است.
85 درصد اقتصاد این کشور در دست چینی ها است.
در بخش پزشکی بسیار ضعیف اند و اقتصادی غیرتولیدی و کاملاً وابسته دارند. اقتصادی با
سیاست درهای باز؛ اما با گردشگری نفس می کشند و سالانه میلیون ها نفر گردشگر را به
کشور خود می آورند.
تعداد توریستهای کشور مالزی در سال ۲۰۱۲
بالغ
بر ۲۵ میلیون نفر بوده و درآمد ناشی از این تعداد
توریست، بالغ بر ۶۰ میلیارد دلار اعلام شده است.
طبق آمار سازمان جهانی توریسم ملل متحد(UNWTO) کشور مالزی رتبه ۱۰
صنعت
توریسم جهان را به خود اختصاص داده است اما باید قبول کردمالزی چیزی جز زرق و برقی
بی اصالت نیست.
هرچند تقابل فرهنگی و ملیت های مختلف در این کشور شما را با
پازلی جذاب روبرو می کند اما کجا معماری مالزی، اصالت و ویژگی های معماری ایران را
دارد؟
این در حالی است که تفاوت آمار گردشگران در ایران و مالزی،
تفاوتی نجومی است.
سیاست ها و برنامه ریزی های متفاوت اقتصادی و گردشگری در این
دو کشور، تنها چیزی است که درآمدهای اقتصادی مالزی از بخش گردشگری را به این جا رسانده
است.
مالزی با 41 آژانس دهها برابر ایران توریست دارد، در حالی که
در ایران بیش از 3000 دفتر خدمات مسافرتی دایر است که به دلیل سیاست های کلان دولت
و تخصصی نبودن امور در این دفاتر، عملاً راه به جایی نبرده و اقتصاد گردشگری را تکانی
نداده اند.
مالزی در طول هشت سال گذشته، در مسیر کامل توسعه یافتگی قرار
گرفته و تفاوت های شاخصی با مالزی دهه قبل به دست آورده است.
اگرچه هنوز هم در صنعت، تولید و پزشکی، وابستگی و کمبودهای
زیادی دارد اما در بخش گردشگری، نمونه بی بدیلی است.
مالزی نان تفکرش را می خورد و همین تفکر و درآمدزایی، مردم
این کشور را در سطح قابل قبولی از رفاه اجتماعی قرار داده است.
تأثیر درآمد حاصل از گردشگری در دیگر بخش های این کشور را به
راحتی می توان دید.
سیستم های حمل و نقل، هتل ها، مراکز تفریحی و گردشگری، زیباسازی
شهر و امثال آن از جمله مواردی است که هم به مدد ورود بیشتر گردشگران به این کشور مهیا
شده و هم خود عاملی برای جذب بیشتر گردشگر محسوب می شود.
این در حالی است که این کشور در بخش توریسم سلامت و اکوتوریسم
حرف چندانی برای گفتن ندارد و یا دست کم با ایران قابل مقایسه نیست.
کشوری با دو فصل کم باران و پرباران است که چهارفصل بودن ایران
را حسرت می خورد اما سرعت توسعه اش در کمتر کشوری دیده شده است.
چشم انداز سال 2020 مالزی می گوید که این کشور در این بازه
زمانی به یک کشورکاملاً توسعه یافته تبدیل خواهد شد. چیزی حدود 40 درصد از بودجه عمومی سالیانه این کشور صرف آموزش
و پرورش و تربیت نیروی متخصص می شود تا این هدف را محقق سازد.
با این همه باید تصور کرد اگر مالزی ایران بود،
چه می شد و چه می کرد؟
نفیسه قانیان
هنر مدیریت