پایگاه خبری فولاد ایران - از
ابتدای سال جاری میلادی زمزمههای دولت واشنگتن درباره خروج از برجام بیشتر شده و
چند روز پیش از سال نو ایرانی، این زمزمهها به براوردهایی از اثر این اقدام بر
قیمت نفت تبدیل شد.
براساس برآوردی که گلدمن سکز از وضعیت بازار نفت در نبود برجام در ماه مارس (اسفند و فروردین) ارائه داد، لغو
برجام ۵۰۰ هزار بشکه از تولید ایران را بلافاصله حذف و قیمت نفت را ۷
دلار افزایش خواهد داد. سوشیت جنرال نیز لغو
برجام را مصادف با افزایش ۱۰ درصدی در قیمت نفت دانست و این
روزها که هر بشکه بالاتر از ۷۰ دلار
معامله میشود، لغو برجام را میتوان به نفت ۸۰ دلاری
مدنظر عربستان تعبیر کرد. افزایش تنشهای ژئوپولتیکی در
خاورمیانه و تداوم
بحرانهای اقتصادی و نظامی در کشورهای ونزوئلا، لیبی و نیجریه، منجر به موفقیت بیش از پیشبینی
برای طرح کاهش تولید اوپک شده است. درواقع خوشبینترین طراحان این
پروژه نیز دستیابی به اهدافی مانند نفت ۷۰ دلاری و
کاهش ذخایر به کمتر از میانگین ۵ساله را برای ابتدای
سال ۲۰۱۸ درنظر نمیگرفتند و از همین رو تمدید طرح تا ۲۰۱۹
مورد توافق قرار گرفت اما اکنون عربستان بر طبل ۸۰ دلار میکوبد
و آمریکا بازوی را تقویت میکند که میتواند چرخهای اقتصادش را روغنکاری کند.
زمزمه تحریمهای تازه علیه ایران و لغو توافق توقف تحریم، موجب شده بسیاری از بانکها
و مؤسسات اقتصادی از همکاری گسترده با ایران دستبشویند و سرمایهگذاران نیز عملا
کار خود را متوقف کنند. برآورد اتاق فکرهای اقتصادی مستقل طی یک ماه گذشته حاکی از
آن بوده که در ماه جاری میلادی و با پایان یافتن فرصتی که ترامپ برای اروپا تعیین
کرده، احتمال لغو توافق هستهای از سوی واشگتن ۷۰ درصد است
اما چراییفشاری که واشنگتن به بروکسل وارد میکند را هم میتوان در
منظر نفت دید. در حال حاضر ایران روزانه ۸۰۰ هزار بشکه
نفت به اروپا صادر میکند که به قیمت فعلی به معنی تبادل ۵۲ میلیون
دلار روزانه (قیمت ۶۵ دلار برای میانگین نفت
ایران درنظر گرفته شد)است. درواقع هدف اصلی تهدیدها و تحریمهای واشنگتن، قطع این
جریان نفتیست. برای علل و مشوقهای چنین تاکتیکی، میتوان دو عامل درنظر گرفت؛
نخست اینکه مشتریان اصلی نفت ایران در آسیا یعنی چین، هند و کره جنوبی، چندان
قابلیت تحمل فشار ندارند. چین از فشارهای آمریکا بهسادگی پیروی نمیکند
و پکن به تازگی با تحریم نفتی کرهشمالی این کشور را پا میز مذاکره آورده و تحمیل
یک تحریم نفتی دیگر بر پکن کار آسانی نخواهد بود و حتی در ضصورت موفقیت نیز اینکار
احتمالا موجب تقویت فروش نفت روسیه به چین و درنتیجه تقویت مسکو خواهد شد. عامل دوم نیز فورانهای نفتی
در آمریکاست. کاهش نیممیلیون بشکه در روز از عرضه نفت جهان یا توقف ۸۰۰ هزار بشکه
از نفت دریافتی اروپا، فقط از سوی عربستان سعودی و شیل
آمریکا قابل جبران است. در چنین شرایطی، وستتگزاس اینترمدیت آمریکا بیشترین شانس
جایگزینی برای ایران را دارد و احتمالا در آن روز قیمتی معادل ۷۵
دلار در هر بشکه خواهد داشت که میتواند تا روزانه ۷۵ میلیون
دلار درآمد نفتی برای آمریکا بهارمغان آورد. درآمدی
که با شراکت تجاری بیشتر با اروپا نیز همراه است. تا اینجای کار تراکنشهای
مستقیمی که تحت تأثیر لغو برجام قرار میگیرند و از جیب تهران بریده و به جیب
واشنگتن میرود در مجموع نزدیک به روزانه ۲۰۰ میلیون
دلار است اما این تمام ماجرا نخواهد بود. ریاض که برنامه فروش سهام آرامکو را
دنبال میکند، با حذف ایران از بازار نفت اروپا، میتواند این حراج را با جشن آغاز
کند چراکه قیمت ۸۰ دلار در هر بشکه، هم کسر بودجه را جبران خواهد کرد و هم بهای ۱۰۰
میلیارد دلاری سهام ارائه شده را تضمین خواهد کرد؛ قیمتی که
با تمام یکپارچگی اوپک، همراهی روسیه و ۱۰ کشور
همراهش و حتی با بالارفتن تقاضای جهانی نیز هنوز محقق نشده است. حتی موشکهای شلیک
شده به سوریه یا هدف قرار گرفتن آرامکو توسط آنچه موشکهای
حوثیها خوانده میشود نیز نتوانست آنرا عملی کند. در این بخش، لغو برجام، دهها
میلیارد دلار برای عربستان و هر کاسبی دیگری که از این آب گلآلود ماهی میگیرد،
ارزش خواهد داشت و بنسلمان، ولیعهد ریاض برای رسیدن به آن هرکاری خواهد کرد.
نویسنده: بهزاد احمدینیا *
منبع: تعادل