درست بهمانند
دیگر شرکتهای غولپیکر دنیای امروز، تاریخچه فیسبوک نیز پرشده از جذب استارتتاپها
و شرکت های نوپایی در زمینهٔ شبکههای اجتماعی. حالا هم به نظر میرسد که این شرکت
به دنبال استفاده از استارت آپ هایی است که در زمینهٔ بلاک چین فعالیت میکنند. ،
فیسبوک برای جذب بخشهای مختلف جامعه امروز بهمنظور افزایش کنترل متمرکز
خود بر عرصه شبکههای اجتماعی و حتی بیشتر از آنها، محدودیتی نمیبیند. فیسبوک
روز به روز سعی میکند تا با خوردن شرکتهای مختلف خود را چاق تر کند!
حالا انواع مختلف بلاک چین، هویت از محور گرفته تا محتوا محور در معرض چشمان
گرسنه فیسبوک هستند.
از طرف
دیگر، در یک الگوی مشابه در شرکتهای شبه انحصاری مانند گوگل، اپل، مایکروسافت،
آمازون، گلدن ساکس، والمارت و … میتوان دید که آنها بهصورت غیرمستقیم از اهرمهای
فشاری استفاده میکنند تا به این وسیله تکنولوژی بلاک چین را در ساختار خود بهکار
برند و از این طریق سودهای بیشتری عایدشان شود و قیمت سهامشان بیشتر و بیشتر گردد.
بیشتر مردم
در مورد ارزشهای موجود در بلاک چین اهمیتی قائل نیستند
این روند غیرقابلاجتناب درنهایت
باعث میشود تا متوجه پارادوکسی شویم که کابوس هر آنارشیست دنیای ارزهای دیجیتال است: قدرت های بزرگ متمرکز به دنبال
استفاده ابزاری از بلاک چین هستند و این کار به بدون درک کردن ارزش واقعی این
تکنولوژی جدید، انجام خواهند داد.
منظور
غیرقابلاجتناب در اینجا این است که بیشتر مردم حتی نمیدانند که چه آزادی عملی را
با کلیک بر روی گزینه «موافقم» در هنگام استفاده از اپلیکیشن ها، در اختیار آنها
میگذارند. و حتی اگر هم مطلع باشند، برایشان مهم نیست چراکه آنها نیازی اساسی
دارند تا «موجودیت آنلاین» داشته باشند و دیده و شنیده شوند و با دیگران در تعامل
باشند. راحتتر کردن رسیدن به همین «موجودیت» هدف اصلی آنهاست. درحالیکه مسائلی مانند حریم
شخصی، کنترل بر روی محتوا، کالا سازی از کاربران (تبدیل کاربران بهعنوان یک
کالا)، تغییر در ساختارهای نظارتی، شفایت و جوابگویی، در مقایسه با مسائل دیگر،
همچون اجبار برای موجودیت در دنیای بیپروای امروز، بسیارکم رنگتر میشود.
قدرت افسانه
حتی باوجود
اینکه بیان چنین جملهای قدیمی است، اما، افسانه بلاک چین در راه خود ثابتقدم
است، چراکه همین افسانه است که روایت جامع آن را در زمانهای نا امیدی و ضعف به هم
گره میزند. افسانه معمولاً در یک داستان ناتمام، امیدهایی را درباره پایان احتمالی
آن زنده میکنند و قوت قلبی دوباره به میدهند، تمایلاتمان را زنده میکنند و آتش
دلواپسیهای مان را کمتر مینمایند.
و هر افسانهای
مهر زمان را یدک میکشد که مختص به دورهای خاص در تاریخ است و از این رو به وجود
آمده تا وقتیکه افسانههای قدیمیتر تسلیمشده و ناکارآمد میشوند، بتواند زیان و
ضعف و وهمها را فروکش کند و از بین ببرد. از همین رو بیت کوین، تکنولوژی و افسانهای
که از میان خاکسترهای بدنه سوخته اقتصادی سال ۲۰۰۸ متولد شد،
به وجود آمد. محصولی که هم واقعیت و هم قوه تخیل را یک جا باهم دارد و نمود
روانشناختی اش میان نسل هزاره به آشکارا مشخص است.
از همین رو
و بهواسطه همین ویژگیها است که بیت کوین خداوندگار
این تکنولوژی لقب گرفته است. و مانند سیصد و سی میلیون خدای مذهب هندو، همه و همه
تجلی واقعیتی نهاییاند که «برهمان» نام دارد. از طرفی تمام ۱۳۸۴ ارز موجود
بهعلاوه آنهایی که قرار است به وجود بی آیند بهنوعی تجلی نیرویی بالقوهاند که
تکنولوژی بلاک چین نام دارد و تمام آنهایی که از سرتاسر دنیا در صرافیهای ارزهای
دیجیتالی صفکشیدهاند و به آنها ایماندارند، در حال قربانی کردن برای خدایان موردعلاقهشان
هستند.
قانون گذاری
بر سر راه افسانه
در افسانههای
یونانیان باستان آمده: خدایان در کوه الیمپوس بر سر یکدیگر فریاد میزنند، این
گواهی است که خدایان جدید خدایان قدیمی را تهدید میکنند. به نظر میرسد که اعضای
قدیمیتر، توسط قدرت «مدوسا» گونه بلاک چین تهدید میشوند. گویی که آنهایی که در
بازیاند، با اضطراب صفحه هات خود را بالا و پایین میکنند، درست مانند عابدینی که
در حال دعایند، انگشتانشان بین گزینههای خریدوفروش میلرزد، انگار که میان انتخاب
خدایان جدید و قدیمی شک دارند. هنگامیکه افرادی که هنوز به آنها ایماندارند، به
ریسک کردن پولهایی که از راههای سخت به دست آمده ادامه میدهند، سکههای جدید
افسانههایی جدید را پیش میکشند. هیولای کریپتو با نه سر، ارزی که ارزشش دو برابر
شده!
اما هر چه
که باشد درنهایت ما انسانیم، و اگر بخواهیم مهارتی را برای انسانها برگزینیم که
از ابتدای خلقت در آن خبره بوده، میتوانیم بگوییم که ما، انسانها، در طول تاریخ
خدایان و هیولاهایی را خلق کردیم و از آنها برای کسب ثروت استفاده نمودهایم.
منبع: ارز
دیجیتال