پایگاه
خبری فولاد ایران - مایکل سینگ، مدیرعامل انستیتو مطالعاتی واشنگتن و مدیرعامل
پیشین امور خاورمیانه در شورای امنیت ملی ایالاتمتحده، مقالهای را برای «فارین پالیسی»
تدوین کرده که دیدگاههای موافقان و مخالفان توافق هستهای را مورد بررسی قرار میدهد.
در بخشی از این مقاله میخوانیم: «دیدگاهها و مواضع تهدیدآمیز دونالد ترامپ درخصوص
عقبنشینی و ترک برجام از سوی ایالاتمتحده، باعث شده این روزها حتی موافقان برجام
نیز دیدگاهی متزلزل پیدا کنند.»
با این وجود به اعتقاد سینگ، وجود خطر برای توافق هستهای
موضوعی جدید نیست و بذر احتمال نابودی آن طی سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ و در طول مذاکرات
کاشته شد. یعنی درست زمانی که اروپا و آمریکا بحثهای متعددی درخصوص مفاد این معاهده
داشتند. منتقدان ترامپ معتقدند او هر لحظه مترصد فرصتی است تا معاهده را برهم بزند.
اما تناقض اصلی وقتی آشکار میشود که توجه کنیم ترامپ از یکسو میتواند برهمزننده
و از سوی دیگر تثبیتکننده این توافق باشد.
زمانی که دولت باراک اوباما توافق هستهای را که بهعنوان
طرح جامع اقدامات مشترک، یا «JCPOA» شناخته میشود برای بررسی در تابستان ۲۰۱۵
به کنگره فرستاد، تمامی اعضای جمهوریخواه کنگره، با همراهی شماری از دموکراتها علیه
تصویب آن رای دادند. بنابراین تعداد زیادی از جمهوریخواهان درخصوص مواضع ضدایرانی
ترامپ هیچ تردیدی ندارند. افزون بر اینها حتی اگر هر کاندیدای جمهوریخواه دیگری نیز
به جای ترامپ بود برای مخالفت با توافق هستهای هیچ تردیدی از خود نشان نمیداد. چنین
توافقی نه تنها نیازمند یک توافق بینالمللی است، بلکه حمایت از یک ائتلاف داخلی را
در کشورهایی که به توافق رای میدهند، میطلبد. فقدان چنین ائتلافی در ایالاتمتحده
را میتوان به مثابه نشانهای روشن از مشکلات پیشرو تلقی کرد. در حقیقت، نکته تعجبآور
این است که رئیسجمهور ایالاتمتحده تاکنون قرارداد را لغو نکرده است. فارغ از اختلافات
درون حزبی بین دموکراتها و جمهوریخواهان، لغو قرارداد هستهای یکی از وسوسهآمیزترین
اقداماتی است که رئیسجمهوری ایالاتمتحده توان آن را دارد. درحالیکه جزئیات فنی و مفصلی در ۱۵۹ صفحه توافقنامه
وجود دارد، اما نقصهای پرشماری نیز ازسوی منتقدان در متن توافقنامه رصد شده است.
در واقع از دید منتقدان سه مشکل اصلی توافقنامه را تهدید میکند:
نخست اینکه برنامه جامع اقدام مشترک، ایران را برای ادامه
یا افزایش قابلیتهای سلاحهای موشکی و هستهای خود محدود نمیکند؛ در نتیجه حتی این
اجازه را به ایران میدهد تا تحقیق و توسعه را برای بهبود سانتریفیوژها و آزمایش سیستمهای
هستهای ادامه دهد. دوم اینکه توافق هستهای، کمک میکند تا تحریمهایی که بر گستره
وسیعی از فعالیتهای ایران سایه افکنده لغو شده و در نتیجه ایران با محدودیتهای آزاردهنده
گذشته خود خداحافظی کند. سومین نکته نیز این است که توافق نمیتواند ایران را تا ابد
محدود کند و نهایتا بین بازه زمانی ۶ تا ۱۳ سال آینده ایران میتواند فعالیتهای خود
را از سرگیرد. شاید براساس همین موارد است که بین موافقان و مخالفان توافق هستهای
ایران اجماع نظر وجود ندارد. نبود یک توافق سیاسی دوجانبه در این باره بدان معنی است
که حتی اگر ترامپ تهدیدهای خود را عملی نکند، این معامله میتواند از سوی کنگره تحتفشار
شدید قرار گرفته و حتی تا مرز سقوط روابط ایران و آمریکا پیشروی کند. ایالاتمتحده
نیز برای عملی کردن تهدیدهای خود، مسیری هموار در پیش ندارد و ممکن است با متحدانش
دچار مشکل شود.
بخشی از مشکل منتقدان توافق، به این بازمیگردد که مقامات
ایرانی اصرار دارند، سایتهای نظامی برای ورود بازرسان آژانس مجاز نیستند. اما اگر
ایران تمایل دارد توافقی مستمر داشته باشد، باید انعطاف بیشتری نشان دهد؛ موافقان ترامپ
مدعی هستند که کنگره برای جلوگیری از مشکلات احتمالی با ایران باید قوانینی را تدوین
و اطلاعات مورد نیاز درخصوص ایران را طبقهبندی کند. اکنون بازرسی آژانس و تردید درخصوص
فعالیتهای هستهای ایران تبدیل به اهرمی شده که از سوی دولت ترامپ مورد استفاده قرار
میگیرد. بریتانیا، اتحادیه اروپا، فرانسه، آلمان و ایالاتمتحده، اکثریت کمیسیون مشترک
هشت عضو آژانس را تشکیل میدهند که تبصرههای مهم مربوط به موافقتنامه هستهای را
تصویب میکنند و هرگونه موضع مشترک آنان درخصوص آینده ایران در تصمیمگیری در مورد
اجرای توافقنامه تعیینکننده است.
منبع: دنیای اقتصاد