پایگاه خبری فولاد ایران - بسیاری،
تحریمها را علتالعلل مشکلات اقتصادی دولت مهرورزی میدانند اما واقعیت آن است که
درآمد نفتی ایران در این ۸ سال با مجموع درآمد
ایران حاصل از فروش نفت طی قرن اخیر، برابری میکند. درمجموع میتوان این پرسش که
«۸۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی چه شد؟» را مهمترین
پرسش چند دهه اخیر جامعه ایران دانست.
بیتدبیری
تاریخی
دولت
اصلاحات درحالی به پایان رسید که ایران بهترین اوضاع اقتصادی نیم قرن اخیر را
تجربه میکرد. تورم به ده درصد تقلیل یافته، رشد اقتصادی به هشت درصد رسیده و
نزدیک به یک میلیون شغل در سال پایانی دولت اصلاحات ایجاد شده بود. در چنین شرایطی
افراطیون اصلاح طلب با بالابردن انتظارات غیرواقعی مردم، ناامیدی را به جامعه
ترزیق کردند و جریانات اصلاح طلبی با جدال بر سر قدرت، آخرین رمقها را از ملت
ستادند. درچنین شرایطی احمدینژاد به قدرت رسید. رئیس دولت پیشین ایران که با
حمایت اصولگرایان به قدرت رسیده بود بهترین وضعیت تاریخی ایران تحویل گرفت و
ویرانهای از خود برجای گذاشت.
تعطیلی
برنامهریزی
با آغاز
ریاست جمهوری آیتا... هاشمی رفسنجانی، سازمان برنامه و بودجه جانشین وزارت برنامه
و بودجه شد و این نهاد وظیفه طرح ریزی کشور، تخصیص بودجه و پایش مالی همه ارگانهای
کشور را برعهده گرفت. اقتصاددانان برجسته کشور به این سازمان کوچ کردند و با حمایت
ریاستجمهوری، اقتصاد کشور را بر روی ریل موفقیت قراردادند. احمدینژاد از سرآغاز
دوره خود دریافت که این سازمان مانعی بزرگ برای او محسوب میشود. رئیس دولت سابق
ایران در ابتدا سعی در تضعیف این نهاد داشت اما هنگامی که مقاومت بدنه کارشناسی
سازمان را مانعی بزرگ برای کارخود دید سازمان برنامه و بودجه را منحل کرد. هرچند
که در سال 93 این سازمان بازگشایی شد اما به اذعان کارشناسان هنوز مهمترین نهاد
حکومت احیا نشده و این موضوع میتواند به پاشنه آشیل بزرگی برای ملت تبدیل شود.
فلاکت سیاه
از نفت
باعنوان طلای سیاه یادمی کنند اما احمدینژاد با پول نفت یک اقتصاد بحران زده را
برجای گذاشت. در سومین سال ریاست جمهوری احمدینژاد قیمت نفت یک جهش ناگهانی
پیداکرد، درحالی که او میتوانست با تزریق پول نفت به زیر ساختهای کشور، اقتصاد
را پویا سازد اما رئیس دولت پیشین، پولی را که دو برابر حجم فعلی اقتصاد کشور است،
صرف واردات کالاهای مصرفی کرد و بزرگترین بیماری اقتصادی یعنی رکود تورمی در کشور
به وجود آورد. بهرام پارسایی، نماینده مجلس شرایط اقتصادی هشت ساله را در یک عبارت
خلاصه کرد: «پرسش جدی اینجانب از دیوان محاسبات کشور این است که در صحن
علنی مجلس توضیح دهند درآمد بیش از ۸۶۰ میلیارد
دلاری دولتهای نهم و دهم کجا هزینه شده که جادههایمان همان جادهها و
خودروهایمان همان پراید است. آیا این است عزت ملی ما!»
انزوای
دیپلماتیک
رئیس دولت
اصلاحات با اقدامات خود بهار دیپلماسی ایرانی را رقم زد و عزت نظام را به ارمغان
آورد، اما احمدینژاد به سرعت شرایط دیپلماتیک ایران را بحرانی ساخت. او قطعنامهها
را کاغذپاره میدانست و با این منطق، شش قطعنامه علیه ایران در شورایعالی امنیت به
تصویب رسید و از سال 86، تحریمها علیه ایران آغاز شد اما احمدینژاد به همان رویه
قبلی ادامه داد و بحران هستهای پیچیده و پیچیدهتر شد. در سال 2009 ششمین قطعنامه
شورای امنیت علیه ایران صادر شد اما رئیس دولتهای نهم و دهم بار دیگر این موضوع
را جدی نگرفت در عرض سه سال کشورها از این قطعنامه استفاده و تحریمهایی علیه
ایران وضع و اجرایی کردند، اما دولت زمانی این موضوع را متوجه شد که کشور در
آستانه یک بحران تمام عیار بود.
سه هزار
میلیارد
گسترش اقتصاد
دولتی، چند برابر شدن حجم اقتصادی بخش خصولتی، انحلال سازمان برنامه اصلیترین
عواملی بود که فساد را در بدنه اقتصادی کشور چند برابر کرد. کارشناسان از همان
دولت نهم ردپای فساد گسترده را میدیدند اما معجزه هزاره خود را بالاتر از همه
کارشناسان، «کارشناس ارشد» میدانست. سال 1390 نخستین فقره فساد عظیم
یعنی اختلاس سه هزار میلیاردی کشف شد اما رئیس دولت دهم کوچکترین مسئولیتی نپذیرفت
و دولت خود را پاکدستترین دولت تاریخ عنوان کرد. اما امروز با پروندههای محمدرضا
رحیمی، حمیدرضا بقایی، بابک زنجانی و اختلاس بیمه ایران دیگر هیچ جایی برای
فرافکنی باقی نمانده است.
دانش نرمافزاری
بیتردید
اصولگرایان در تمام اشتباهات رئیس دولتهای نهم و دهم سهیم هستند. مردم حمایت
کنشگران این جریان سیاسی را از یاد نخواهند برد. عقاید و عملکرد او مشخصا ریشه در
یک جریان فکری دارد، بسیاری از چهرههای برجسته جبهه پایداری، جمنا و حتی جبهه
متحد، مسئولیتهای مهمی در دولتهای نهم و دهم برعهده داشتهاند. کنشگران این جناح
سیاسی از سال90 هنگامی که بحران بزرگ کشور را دیدند، سعی در برائت جستن از او
داشتند و اکنون اقرار میکنند که «نرمافزارش را نمیدانستیم»، اما این کار،
فرارکردن از پذیرش مسئولیت است. درمجموع، میتوان احمدینژاد را نه رهبر جریان سوم
بلکه چهره عریان اصولگرایی دانست.
منبع: آرمان