پایگاه خبری فولاد ایران - در طی هفته های اخیر در بیانات مقامات سیاسی، اقتصادی،
مذهبی و حتی نظامی کشور به طرز هماهنگ و کم سابقهای نرخ سپرده بالا، به عنوان متهم
ردیف اول رکود اقتصادی ایران و ورشکستگی بنگاهها معرفى شده است. اینکه چرا همه مقامات
کشور با گرایشهای غیراقتصادی به خود اجازه می دهند تا در مورد موضوعات تخصصی اقتصادی
اظهار نظر کنند خود موضوعی قابل تحقیق است اما در اینجا علاقمند هستم به این پرسش بپردازم
که آیا تنها نرخ سپرده بالا، عامل رکود اقتصادی یا ورشکستگی شرکت هاست؟
واقعیت نظام شرکتداری و بنگاهداری برای سالهای متمادی در ایران
اینگونه بوده است که شرط موفقیت یا شکست شرکتها به قابلیتهای مدیریتی و کیفیت محصول
یا خدمت تولیدی آن بنگاه ارتباط داشته و مدیران بنگاه ها با تمرکز بر سیستم های مدیریت
درونی شرکت ها و با سرمایه گذاریهای گسترده و افزایش سطح تکنولوژی تولید یا خدمت خود
می توانستند موفقیت شرکت های خود را تضمین کنند. اما چند سالی است که عوامل موفقیت
در بنگاهداری و شرکتداری در ایران تغییر کرده است و شرکتهایی که نتوانستهاند خود
را با این شرایط تازه همراه کنند به مرور درحال ضعیف شدن درمعرض شکست قرارگرفتن هستند. اما این عوامل
تازه در نظام بنگاهداری یا شرکتداری در ایران چیست؟
به قاطعیت می توان گفت که امروزه سرنوشت شرکتها در مرزهای خارج
از شرکتها و در محیط اقتصادی پیرامون شرکتها رقم میخورد و مدیرانی که تنها تمرکز
خود را بر درون شرکت گذاشته اند و از تحلیل و پیگیری تحولات بیرونی غافل بوده اند به
مرور زمان باید در انتظار تضعیف بنگاه و شرکت خود باشند. به تعبیر دیگر مدیران بنگاهها
و شرکتها بویژه شرکتهای خصوصی امروزه می باید بر روی دیوار شرکتهای خود ایستاده
و به جای نگاه به داخل شرکت، بخش زیادی از وقت و تمرکز خود را در تحلیل تحولات محیطی
خارج از مرزهای شرکت صرف کنند که حکم نهایی سرنوشت شرکتها را امروزه محیط اقتصادی
شرکتها صادر می کند.
واقعیت نظام شرکت داری در ایران در اکثر بنگاه های اقتصادی اینگونه
است که شرکت ها همچنان اصرار دارند که به همان روش سالها و یا حتی دهههای گذشته خود،
مدیریت کنند. در دوره ای که به دلیل ساختار اقتصاد ایران و کمبود شدید عرضه در بخشهای
مختلف اقتصاد و اقتصاد مبنی بر یک ساختار دولتی، که بی توجه به مقوله سود یا زیان است،
تحولات محیطی و تحلیل محیط کسب و کار برای شرکت ها بیشتر یک فرایند تحلیلی لوکس و دانشگاهی
تلقی میشود و سرنوشت شرکت حتما از دل تحولات درونی آن استخراج می شود. مدیران بسیاری
از بنگاه های ایران هنوز به این باور نرسیدهاند که شرایط و اتمسفر کسب و کار در ایران
تغییر کرده است و دیگر نمی توان با نسخههای دهه شصت و هفتاد و حتی دهه هشتاد به موفقیت
رسید. در شرایط کنونی حکم نهایی شرکت ها از محیط می آید و شرکتهای غافل از تحلیل و
پیش بینی تحولات محیطی محکوم به شکست هستند.
نرخ سپرده در کنار نرخ ارز، نرخ تورم، نرخ رشد اقتصادی و برخی
دیگر از شاخص های کلان تنها متغیرهایی در سطح لایه ملی محیط شرکتها هستند که برای
همه بنگاه های اقتصادی فعال در ایران یکسان تغییر می کنند. اینکه در همین شرایط وجود
نرخ سپرده بالا، شرکتهایی هستند که در اقتصاد ایران و حتی در صنعتی مشابه شرکتهای
ورشکسته، بسیار موفق عمل می کنند بیانگر این نکته است که نرخ سپرده بالا عامل شکست
یا موفقیت شرکت ها نیست. بلکه واکنش شرکت ها به نرخ سپرده بالا و استراتژی هایی که
برای واکنش به نرخ سپرده بالا اتخاذ میکنند دلیل شکست و موفقیت شرکتهاست. این تحلیل
درسطح متغیرهای لایه بین المللی و صنعت نیز کاملا مصداق دارد.
سیامک قاسمی
منبع: مجمع فعالان اقتصادی