پایگاه خبری تحلیلی
فولاد (ایفنا)-
این
عدد را به خاطر بسپارید: 1050 هزار میلیارد تومان؛ این عدد مابه ازایی در جامعه دارد
و آن، مجموعه سپردههایی از گروههای گوناگون جامعه ایرانی است که به بانکهای ایرانی
داده و با نرخی بالاتر از 20 درصد سود میگیرند.
به گزارش ساعت 24، اگر متوسط نرخ سود را همان 20 درصد در نظر
بگیریم بانکها هر ماه باید دهها هزارمیلیارد تومان سود پرداخت کنند. اگر بانکها
بخواهند در همین وضعیت فعلی بمانند باید هر ماه 210 هزار میلیارد تومان سپرده تازه
جذب کنند تا فقط سود سپردهگذاران را بدهند.این معضلی است که متاسفانه دولت یازدهم
نیز با آن برخورد مناسبی نداشت و رییس کل بانک مرکزی دولت یازدهم نیز نتوانست آن را
مدیریت کند یا اینکه راهی برای طرح خطرات آن پیدا کند.
این معضل پاشنه آشیل اقتصاد و حتی جامعه ایرانی خواهد شد و شوربختانه
انگار هیچ فردی یا نهادی نمیخواهد این خطر را ببیند. یادمان باشد که نقدشوندگی این
1050 هزار میلیارد تومان بسیار بالاست و کافی است صاحبان سپرده در بانکها به هر دلیل
اراده کنند و بخواهند پولهایشان را پس بگیرند، بحران هجوم بانکها پیش آید.
تا به حال البته فقط با دو، سه مورد کوچک در حد موسسههای اعتباری
مواجه بودهایم که کاسپین یکی از آنهاست و میبینیم چه دردسرهایی دارد.آیا بانک مرکزی
به دولت و رییس دولت گزارش دقیقی از سرطان بدخیم نرخ بهره بانکی و نقش آن در تخریب
منافع ملی احتمالی داده است؟ نرخ بالای 20 درصد سود پرداختی بانکها به سپردهگذاران
و ضعف بنیادین بازار تجارت، صنعت، ارز و سکه و طلا، ساختمان و سهام موجب رسوب پولها
در بانکها شده و اقتصاد کشور را تهدید میکند.
پشتوانه سودهای پرداختی بانکها چیست؟ تا چه زمانی بانک مرکزی
میتواند تضمین کند بانکها از منابع این نهاد قرض کرده و سپردهگذاران را تهییج نکنند
که پول نیست؟یک زلزله از سوی نرخ بهره بانکی، نظام بانکی، اقتصادی و حتی سیاست در
ایران را تهدید میکند اما هیچ ارادهای برای جلوگیری از آن یا پیشگیری برای اینکه
آسیب کمتری بزند، وجود ندارد. بانک مرکزی قرضدهنده بزرگ با هزینههای شگفتانگیز نمیتواند
وضع را به حالت مناسب برگرداند.
مدیران و سهامداران بانکها با اینکه خوب میدانند سود موهوم
به دست میآورند و سودی که به دست نمیآید در برابرش دوباره سود لحاظ میکنند، کاری
به این گسست پدیدارشده ندارند. صاحبان سپرده نیز آرامش دارند چون میدانند دولت و
بانک مرکزی و درنهایت مجموعه حکومت اجازه نمیدهند پول آنها نابود شود چون از این
رخداد هراس دارند.همه میدانند نظام بانکداری عجیب ایرانی امروز نباید شکست بخورد چون
جامعه ایرانی تاب و تحمل پیامدهای این شکست را ندارد. غده فسادی که از شرایط دشوار
نرخ بهره پدیدار شده سایر فعالیتهای اقتصادی را پوک میکند و پودر میسازد، هر روز
گستردهتر شده و به همه اندام جامعه ایرانی سرایت خواهد کرد.
آیا بازاری وجود دارد که بتوان 1050 هزار میلیارد تومان را بهسوی
آن هدایت کرد؟ بازار ارز که از سوی بانک مرکزی همانند یک دژ محافظت میشود تا قیمتهای
عادی داشته باشد و حتی اگر توانایی داشته باشد قیمت ارزهای معتبر را در سرازیری قرار
میدهد، بازاری رو به رونق نیست و چشمانداز مناسبی ندارد. بازار سهام نیز روزگار خوبی
ندارد و اتفاقا بیشترین دلهره این بازار نیز از ناحیه بانکهایی است که روزگارشان خوب
نیست. بازار مسکن نیز نمیتواند بازار خوبی باشد چون عرضه و تقاضا از تعادل خارجشده
و کفه آن به سود عرضه است. هزاران هزار خانه و مستغلات ساختهشده معطل تقاضای موثرند.
صنعت به مثابه یک فعالیت اقتصادی نیز جذابیت ندارد چون بازار
داخلی در تهدید و بازار صادراتی از دسترس خارج است. صدای پای گودزیلای نرخ سود بانکی
هر روز نزدیکتر میشود و ما ترجیح میدهیم گوشهایمان را بگیریم تا این صدا را نشنویم
و چشمهایمان را ببندیم تا چهره ترسناک آن را نبینیم.
منبع: ساعت 24