پایگاه خبری تحلیلی فولاد
(ایفنا)- مسأله اصلی و مهمترین مشکل در نظام بانکی
کشورمان مدیریت غیرحرفهای و ضعیف است؛ به این معنا که مدیران حرفهای بانکها را
به خوبی اداره کنند و درمقابل خواستههای نادرست سهامداران مقاومت کنند و مسائل
حرفهای را برای حفظ منافع شخصی خودشان زیر پا نگذارند، نداریم. به این ترتیب به
مدیران فعلی بانکها نمیتوان نمره قبولی داد. البته دراین میان نمیتوان از نقش
سهامداران عمده بانکها دراین معضل چشمپوشی کرد. سهامداران بانکها که عمدتا
نهادها و ارگانها هستند، با انتخاب مدیران نامناسب دراین قضیه نقش داشتهاند و
دارند.
مسأله
دیگری که دراین مشکل حایز اهمیت است، نظارت ناکافی و نامناسب به بانکهاست؛ به این
معنا که نظارت بانک مرکزی بر عملکرد بانکها کافی و مناسب نبوده و نیست و باید این
نحوه نظارت مورد بازنگری قرار بگیرد.
مسأله
سوم هم حسابرسی نامناسب است که دربانکها اتفاق افتاده و سبب شده بانکها با مشکل
و نبود سلامت مالی مواجه شوند که این مسأله تا حدود زیادی هم جدی است. در واقع دو
رکن یعنی سازمان حسابرسی و حسابرسان که باید درگزارشهای خود ضعف مدیریت بانکی را
نشان میدادند، گزارشهایی را ارایه نکردند که نشاندهنده وضع وخیم بانکها باشد.
اگر هم این گزارشها ارایه شده باشد، دورههای ارایه گزارش آنقدر طولانی است و با
تأخیر انجام میشود که درعمل مشکلات به موقع شناسایی و مرتفع نمیشوند.
مجموع
این شرایط باعث شده است بانکهای ایرانی از استانداردهای بینالمللی فاصله گرفته و
وارد فعالیت بنگاهداری شوند و از همینرو با معضلی به نام مطالبات معوق مواجه
هستند. درهمین حال داراییهای بانکها منجمد شده و داراییهایی دارند که نه میتوانند
بفروشند و نه میتوانند آنها را نگه دارند.
بنابراین
اگر مواردی که ذکر شد، مورد اصلاح قرار بگیرد، گامهای اساسی در اصلاح ساختار بانکها
برداشته خواهد شد.
اما
درمورد وجود مدیران بانکی غیرحرفهای و ضعیف، باید بگویم که ما بهطورکلی
نتوانستیم نیروهای مناسب را برای اداره کشور تربیت کنیم که این موضوع شامل حال
مدیران بانکی هم میشود. ریشه این مشکل هم به نظام آموزشی برمیگردد و اینکه
دراین نظام، نیروی حرفهای و ماهر تربیت نمیشوند. در واقع بیتوجهی به آموزش در
دانشگاهها و تربیت نیروهای ماهر موجب شده که درحال حاضر خلأ داشته باشیم.
متأسفانه درکشور ما دانشگاهها فقط افراد دارای مدرک را بیرون میدهند، اما مدیران
کارآمد و قوی را تربیت نمیکنند.
هرچند
ممکن است درحین تلاشهایی که برای اصلاح نظام آموزشی میکنیم، متوجه شویم که علاوه
بر نظام آموزش عالی باید نظام آموزش و پرورش هم دستخوش تحول شود. بنابراین تربیت و
آموزش مدیران بانکی قوی مستلزم یک تغییر و تحول اساسی و بنیادین در نظام آموزش
عالی و نظام آموزش و پرورش است و بنابراین سالیان سال زمان نیاز دارد.
اما
مسأله حسابرسی و نظارت موضوعاتی است که باید خیلی جدی گرفت. هرچند که بانک مرکزی
گامهایی را دراین راستا برداشته و از بانکها خواسته، صورتهای مالی خود را اصلاح
کنند، ولی از آن طرف باید بانکها هم همراهی کنند تا اصلاحات لازم اتفاق بیفتد.
هرچند که این نمیتواند به معنای حل تمام مشکلات باشد، ولی یک گام اولیه است.
درمجموع
باید توجه کنیم که مشکلات موجود درنظام بانکی، ساختاری و بنیادی است و تنها با
اعمال یک سیاست پولی و مالی حل نمیشود و نیاز به تغییر در نگرش و فرهنگ دارد اما
هنوز قدمهای مطلوبی دراین راستا برداشته نشده است.
*کامران ندری
/ عضو پژوهشکده پولی بانکی
منبع: شهروند