پایگاه خبری تحلیلی فولاد
(ایفنا)- ویژگیهای
تفکر سیاسی روسی در تلفیق با ابهامات استراتژیک ناشی از انتخاب ترامپ و همزمانی
این وقایع با تشدید فشارهای منطقهای بر ایران، بار دیگر این پرسش را مطرح میکند
که بازی بزرگ میان روسیه و آمریکا چگونه و به چه میزان میتواند منافع سیاسی و
امنیتی ایران را تحتالشعاع قرار دهد. نزدیکی استراتژیک روسیه و آمریکا در شرایط کنونی به چه میزان
واقعبینانه است و چه تبعاتی برای ایران خواهد داشت. این پرسشها و بسیاری دیگر
نظیر آنها مسائل اساسی هستند که در این دوره پرتلاطم از روابط بینالملل نیازمند
بررسی دقیق هستند.
روسیه به
مثابه یک قدرت جهانی در طیف وسیعی از مسائل بینالمللی درگیر است، از قفقاز و
آسیای میانه گرفته تا نظم اروپا و از مسائل امنیتی خاور دور گرفته تا تعیین تکلیف
قطب شمال. در این میان روابط روسیه و آمریکا یکی از پراهمیتترین مسائل جهان کنونی
را شکل میدهد، زیرا این روابط بر طیف بسیار وسیعی از سیاستورزیها در نقاط مختلف
جهان تاثیرات مستقیمی دارد. وضعیت سیاستورزی در ایران و بهویژه منافع بلندمدت
امنیتی ایران در خاورمیانه از جمله موضوعاتی است که بهطور مستقیم میتواند تحتالشعاع
روابط روسیه و آمریکا قرار گیرد. با وجود خوشبینیهای اولیه درخصوص بهبود روابط
روسیه و آمریکا در عصر ترامپ به واسطه گرایشهای شخصی رئیسجمهور آمریکا و تیم
همراهش، اما واقعیتهای سیاسی تصویر دیگری را به نمایش گذاشتهاند. در حقیقت روابط
روسیه و آمریکا تحتتاثیر سه مساله اساسی محدودیتهای ساختاری در آمریکا، برخورد
اجتنابناپذیر لایههای قدرت دو کشور و برخورد منافع طرفین در معماری نظم جهانی
قرار دارد که همچنان آینده پرتلاطمی را به تصویر میکشد.
تلقی روسیه
بهعنوان یکی از مهمترین مخاطرات امنیت ملی آمریکا در گزارشهای مختلف دستگاههای
اطلاعاتی آمریکا از جمله در آخرین گزارش جیمز کلپر درخصوص تهدیدات امنیتی ملی،
وجود اجماعی استراتژیک میان کارشناسان امنیتی و نظامی در بدنه دستگاههای امنیتی
آمریکا را نشان میدهد. حتی افشای اطلاعاتی و رسوایی مایکل فلین مشاور امنیت ملی
ترامپ بهعنوان بخشی از تلاش بدنه سازمانهای اطلاعاتی آمریکا برای مقابله با
تهدید ناشی از نفوذ روسیه تعبیر میشود. مقاومت بدنه کارشناسی دستگاههای
بوروکراتیک امنیتی در برابر ارتباط نزدیکتر میان روسیه و آمریکا، حامیان مهمی در
حزب دموکرات و حتی جمهوریخواه و بهویژه میان افکار عمومی آمریکا دارد. طبق آخرین
نظرسنجی گالوپ در فوریه 2017، نشان میدهد که 70درصد مردم آمریکا نظر به شدت
نامساعدی نسبت به روسیه دارند و 86 درصد قدرت نظامی روسیه را تهدیدی حیاتی و بسیار مهم میدانند.
به این ترتیب نبود آمادگی در میان مردم، کارشناسان امنیت ملی و احزاب سیاسی آمریکا
برای بهبود اساسی روابط با روسیه محدودیت ساختاری قابلتوجهی را برای دستیابی به
این هدف پیشروی دونالد ترامپ قرار داده است. این محدودیت ساختاری بعید است در
آیندهای نزدیک رفع شود.
نتایج عملی
سیاستهای ترامپ بهویژه افزایش اخیر بودجه نظامی با هدف تقویت قدرت نظامی آمریکا
و حمایت وی از برنامه نوسازی تسلیحات اتمی این کشور مسالهای نیست که از دید
کارشناسان امنیتی روس پوشیده بماند. افزایش اهمیت مولفه نظامی و روند کلی سیاست
ترامپ برای افزایش قدرت آمریکا اگرچه ممکن است با دورهای از درونگرایی همراه
باشد اما در روندی بلندمدت موجب برخورد لایههای قدرت آمریکا و روسیه در مسائل
حساس جهانی خواهد شد. از سوی دیگر سیاست ترامپ در تشویق شرکای اروپایی ناتو برای
افزایش سرمایهگذاری در این سازمان برخلاف تصور اولیه که حکایت از کمرنگ شدن وزن
آمریکا در ناتو دارد، به این معنی است که مجموع سرمایهگذاریها در این سازمان
افزایش خواهد یافت و آن را قدرتمندتر خواهد کرد. این سیاست در میانمدت تنش کنونی
روسیه با ناتو درخصوص گسترش به شرق را دوچندان میکند. واکنش روسیه به این تحولات
از طریق نقض پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی کوتاه برد و میان برد در اروپا
(ای.ان.اف) و تحرکات گسترده نظامی در داخل مرزهایش، برخورد لایههای قدرت روسیه
وآمریکا را اجتنابناپذیر جلوه میدهد و این واقعیت چشمانداز روابط دو کشور را
همچنان پرچالش حفظ خواهد کرد.اما شاید مهمترین مسالهای که ردپای آن در بازی
روسیه در عصر ترامپ همچنان چالشبرانگیز باقی خواهد ماند، برخورد منافع طرفین در
معماری نظم جهانی و دستیابی به یک تقسیم کار امنیتی قابل پذیرش است. اساسیترین
تلاش روسیه متمرکز بر این است که بهعنوان یک قدرت جهانی اجتنابناپذیر پذیرفته
شده و از سوی آمریکا به رسمیت شناخته شود. مطالبه روسیه بهطور مشخص این است که در
بازسازی نظم جهانی بهویژه در اروپا، قطب شمال و خاوردور منافع امنیتیاش در نظر
گرفته شود. این به معنای ضرورت اخذ یک تصمیم استراتژیک در ایالاتمتحده است که آیا
میتواند برای معماری نظم جهانی شریکی برای خود قائل شود. دقیقا در همین مرحله است
که ترامپ و تیم همراهش با چالشها و موانع جدی روبهرو خواهند شد و نیازمند انتخاب
یک استراتژی جدید در مواجهه با روسیه در نظام سیاسی آمریکا هستند.
مسائل اساسی
مورد اشاره پیچیدگی بازی بزرگ میان روسیه و آمریکا را نشان میدهد و نیز آشکار میکند
که چرا روابط دو کشور در ابهامی استراتژیک به سر میبرد و تا رسیدن به مرحلهای که
الگوی مسلط روابط تعیین شود، فاصله بسیاری وجود دارد. برونرفت از این ابهام تلاشی
آرام و تدریجی میطلبد که احتمالا نقطه آغاز آن شروع دور جدیدی از گفتوگوهای
امنیتی میان آمریکا و روسیه است. چشمانداز بحران اوکراین و تروریسم بینالمللی
موضوعات اولیه مورد بحث در این گفتوگو میتوانند باشند. در عین حال آنچه مسلم است
ایران و ساختار تعاملات روسیه و ایران یکی دیگر از موضوعات مورد مذاکره طرفین
خواهد بود. برای تقویت موقعیت ایران در سیاست خارجی روسیه و برای حداکثر سازی
منافع ایران در بازی روسیه در عصر ترامپ اتخاذ مجموعهای از سیاستها بهویژه چهار
توصیه سیاستی ذیل ضرورت دارد.
فهم واقعگرایانه
مهمترین اصل در موفقیت سیاست ایران در قبال روسیه است. روسیه بهعنوان یک بازیگر
جهانی به صورت طبیعی ظرفیت همکاری با رقبای منطقهای و جهانی ایران را دارد، در
حالی که این اساسا به منزله کاهش اهمیت استراتژیک همکاریهای ایرانی-روسی نیست. مرور سند
تدبیر سیاست خارجی روسیه به خوبی نشان میدهد که روابط با ایران تنها بخش کوچکی از
تصویر بسیار بزرگتر تعاملات جهانی روسیه است.
با پررنگتر
شدن ملاحظات ژئوپلیتیک در سند مزبور، بنیان همکاریهای ایران و روسیه هرچه بیشتر
ژئوپلیتیکمحور شده است به این معنی که مشارکت طرفین در سوریه و همگرایی
خاورمیانهای آنها جایگاه مهمی در بازگرداندن روسیه به صحنه جهانی قدرت و تثبیت
جایگاهش در ساخت نظم امنیتی جهانی دارد. این گزاره میتواند به خوبی توضیح دهد که
چرا با وجود حجم اندک همکاریها در سایر حوزهها از جمله اقتصادی، نقش ایران در
سیاست خاورمیانهای روسیه برجسته میشود. سیاستمداران ایرانی با درکی واقعگرایانه
از سیاست خاورمیانهای روسیه و پرهیز افکار عمومی از فشارهای احساسی، میتوانند از
این فرصت برای تثبیت جایگاه ایران در مذاکرات امنیتی روسیه با آمریکا بهرهبرداری
کنند. استراتژی افزایش وابستگی سیاست خارجی خاورمیانهای روسیه به ایران متغیری
تاثیرگذار در جهتگیری این کشور در بازی بزرگ پوتین و ترامپ خواهد بود.
میزان
استقلال عمل سیاست ایران در سوریه از تغییرات سیاستی طرف روس راهکار استراتژیک
دیگری برای کاهش نتایج منفی توافقات امنیتی آینده روسیه و آمریکا است. حفظ استقلال
عمل استراتژیک از روسیه در کارزار سوریه و در عین حال استمرار همکاریهای نظامی،
تدبیر سیاستی هوشمندانهای را میطلبد که ایران را در موقعیت برجستهای جای خواهد
داد. سومین راهکار برای تضمین امنیت ملی ایران در تعامل با روسیه، تقویت قدرت عمل
و تاثیرگذاری استراتژیک ایران در قفقاز و آسیای میانه است. افزایش قدرت عمل ایران
در همسایگان جنوبی روسیه به مثابه محدودیتی استراتژیک، ظرفیت تکرویهای راهبردی
روسیه را در تعامل با ترامپ کاهش خواهد داد. اگرچه این موضوع از جانب طرف روسی دارای
حساسیت بالایی است، اما پیگیری منافع مشروع ایران در آن منطقه میتواند فرصتهای
راهبردی مهمی را رقم بزند.
اما آنچه
اساسیترین سیاست ایرانی برای حفظ منافع ملی کشور در بازی روسیه و آمریکا است،
چیزی نیست مگر بیان آشکار طرف ایرانی از نظم امنیتی مطلوب منطقهای و جهانی مورد
نظرش. در وضعیت کنونی، نبود تعریف دقیق از مختصات نظم امنیتی مطلوبی که ایران
خواستار آن است میتواند همکاریهای مشترک با طرف روسی را به چالش بکشد. به نظر میرسد
استراتژی جمهوری اسلامی ایران برای بازسازی نظام امنیت منطقهای شفاف نیست. این
وضعیت ابهامآلود بازیگران بزرگ از جمله روسیه را که طرح کلانتر و تعریفشدهتری
برای نظام امنیت جهانی در ذهن دارند یاری میرساند تا از منابع و ظرفیتهای
بازیگران منطقهای نظیر ایران برای نیل به اهدافشان بهرهگیری کنند. براین اساس
سیاست خارجی ایران در مقطع حساس کنونی نیازی استراتژیک به تنظیم دوباره برخی سیاستها
و مطالبات منطقهای خود در همکاری یا رقابت با قدرتهای بزرگ دارد تا در بازیهای
بزرگی که به زودی با وضوح بیشتری در عرصه سیاست جهانی میان روسیه و آمریکا، اروپا
و آمریکا و روسیه و چین رخ خواهد داد، قادر به تامین منافع امنیتی خود باشد.
عبدالرسول
دیوسالار/پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک خاورمیانه
منبع:
دنیای اقتصاد