پایگاه خبری تحلیلی فولاد
(ایفنا)- بسیاری از سیاستمداران غربی اعتقاد دارند چین در ارقام تولید ناخالص
داخلی خود دست میبرد اما اقتصاددان برنده جایزه نوبل اینطور فکر نمی کند.
به گزارش خبرنگار بازار نیوز و به نقل از فربز، ممکن است همه ما
طرفدار پل کروگمن نباشیم اما باید تائید کنیم که اقتصاددان بسیار خوبی است و
مطمئناً جایزه نوبل خود را شانسی نبرده است. شواهد جدیدی که به دست آمده نه تنها
نظریه وی بلکه بیشتر اقتصاددانهای دنیا را تائید میکند. رشد اقتصادی کشورهای
دیگر سبب نمیشود ما فقیرتر شویم. همینطور اگر اقتصادهای دیگر رشد پیدا کنند
دستمزدها همچنان پایین نخواهد بود بلکه هنگامیکه توسعه اتفاق میافتد دستمزدها هم
بالا میرود. همینطور اگر بخش دیگری از جهان هم اندازه آمریکا توسعه پیدا کند
آنگاه دستمزد کاملاً مشابه آنجا خواهد شد. بنابراین موضوعاتی همچون ظهور چین نباید
به عنوان ترسی برای کشورهای دیگر باشد بلکه تنها باعث ثروتمندتر شدن آنها خواهد
شد.
اسکات سامنر اقتصاددان مشهور دانشگاه جرج ماسون در این باره میگوید:
"میانگین دستمزد در بخش صنعت چین به بالاتر از کشورهایی همچون
برزیل و مکزیک رسیده و بعد از یک دهه رشد شدید، دستمزدها در حدود سه برابر افزایش
یافته و به سرعت به کشورهایی همچون پرتقال و یونان نزدیک می شود. "
بر اساس گزارش یورومانیتور میانگین دستمزد ساعتی بخش صنعت چین بین سالهای
۲۰۰۵ تا
۲۰۱۶ سه
برابر شده و به حدود ۳,۶۰ دلار رسیده است.
سه برابر شدن دستمزد تنها در سه سال؟ خیلی عالی است این طور فکر نمیکنید؟
این میزان افزایش دستمزد نشان میدهد ارقام تولید ناخالص داخلی چین صحیح است.
بسیاری از سیاستمداران میگویند این اعداد کامل نیست و دولت مقداری در آن دست میبرد.
اما اقتصاددانها طور دیگری فکر میکنند. اگر دستمزد افزایش یافته است بنابراین
تولید ناخالص داخلی نیز بالا رفته است و اگر تولید ناخالص داخلی به میزانی که آنها
اعلام کردهاند بالا رود آنگاه دستمزد نیز رشد خواهد رفت. یعنی اینکه دستمزد و
تولید ناخالص داخلی با یکدیگر در ارتباط هستند و همدیگر را به تعادل میرسانند:
" چرا این موضوع مهم است؟ زیرا سالهای سال
است ما پیشبینی میکنیم اقتصاد چین فرو خواهد پاشید. وقتی این اتفاق بیافتد برخی
ادعا خواهند کرد ارقام تولید ناخالص داخلی این کشور نادرست است. مشکل موجود با این
بحثها این است که رقم میانگین دستمزدی که طی ۱۱ سال گذشته با نرخ ۱۰,۵ درصد رشد کرده با ارقام
تولید ناخالص داخلی سازگار است. یعنی چین برای اینکه ارقام تولید ناخالص داخلی خود
را همچنان پنهان کند باید به جمعیت ۱.۴ میلیارد نفری خود بگوید دستمزد خود را به دروغ اعلام کنید.
همچنان کسی نمیگوید که دو رقم دستمزد و تولید ناخالص داخلی دقیق هستند.
اما با فرآیندی که هر دو یکدیگر را بالانس میکنند باید بگوییم اشکالی در آنها
وجود ندارد. پل کروگمن در این باره میگوید:
"این مشکل از تصور غلط ارتباط تجارت بینالمللی با دستمزد حاصل
میشود. این واقعیت دارد که اگرچه کل بهرهوری بنگلادشیها در حدود ۵ درصد آمریکا است اما برخی
از تولیدیهای پوشاک در آنجا به بهرهوری در حدود نصف ایالاتمتحده دست مییابند.
برخی از غیر اقتصاد خواندهها وقتی میبینند دستمزد در این تولیدکنندهها تنها ۱۰ درصد استاندارد آمریکا است
گیج میشوند."
در انتها برای غیر اقتصاددانها اصلاً واضح نیست که دستمزد یک متغیر درونزا
است. افرادی مانند گلداسمیت (طلاساز) به ویتنام نگام میکنند و میپرسند: "چه
اتفاقی میافتد اگر مردم در کشورهایی که دستمزد پایینی دارند تصمیم بگیرند به
بهرهوری به میزان کشورهای غربی دست یابند." پاسخ اقتصاددانها این است که:
" اگر به بهرهوری غربی دست یابند آنگاه به همان میزان نیز دستمزد خواهند
گرفت". موضوعی که در ژاپن نیز اتفاق افتاد. اما برای افرادی که سررشتهای در
اقتصاد ندارند این نتیجهگیری قابلقبول و منطقی نیست. (و احتمالاً به آن
تولیدکنندگان بنگلادشی را مثال نقض میدانند زیرا بین بهرهوری کارخانهای و ملی
نمیتوانند تمایز قائل شوند.)
کارخانههای چینی هست که بهاندازه آمریکا بهرهوری دارند و بهوضوح
درآمدی نزدیک به نرخ دستمزد چینیها میگیرند. اما همانطور که میبینیم دستمزد
چینیها دارد با مقدار آن در آمریکا همگرا میشود و این قطعاً بیانگر کاهش دستمزد
مردم آمریکا نیست.
سامنر به موضوع دیگری اشاره میکند:
"همسر من این اواخر اشاره کرده که مادرش دستمزدی در حدود ۳۵ یوان در هر ساعت (۵ دلار) به خدمتکارش میدهد.
عددی که باعث شده وی با مشکل مواجه شود."
افزایش دستمزد خدمتکار کاملاً وابسته به همان کارخانهها است. زیرا برای
وی گزینههای دیگری وجود دارد که میتواند خدمت کاری را رها کرده به صنعت روی
بیاورد. این موضوع در دو شهر سن دیگو و سایمون نیز اتفاق افتاده است. اگرچه در هر
دو شهر یک فنّاوری وجود دارد اما یک آرایشگر در سن دیگو بسیار بیشتر از سایمون
درآمد دارد. دلیل آن این است که آرایشگر در سن دیگو میتواند به شغل دیگری مشغول
شود و ۲۵
دلار در ساعت دستمزد داشته باشد اما در سایمون شغلهای دیگر تنها یک دلار برای هر
ساعت پرداخت میکند.
بنابراین این موضوع چیزی نیست که ما بخواهیم در مورد کشورهای دیگر نگران
باشیم زیرا رشد و توسعه آنها به این معنی نیست که سفره ما کوچکتر میشود و چه
مشکلی وجود دارد اگر فقیرها سرمایهدارتر شوند؟
منبع: بازارنیوز