پایگاه خبری تحلیلی فولاد (ایفنا)- سرمایه گذاران در حال یادگیری نکات جدیدی هستند. سیاست
پولی در طول ۸ سال گذشته در حمایت از بازارهای دارایی
بوده ولی مسیر به تدریج در حال منحرف شدن است.
به
گزارش TSEpress به نقل از اقتصاد ایرانی بانک مرکزی
آمریکا نرخ بهره را ۲ بار افزایش داده و
انتظار می رود امسال نیز ۳ بار دیگر
افزایش دهد. بانک مرکزی انگلیس نیز نشان داده است که اقدام بعدی در زمینه نرخ بهره
احتمالا افزایش یا کاهش خواهد بود ولی افزایش احتمال زیادتری دارد، به خصوص اینکه
نرخ تورم نیز رو به افزایش بوده است. بانک مرکزی اروپا قصد دارد پس از مارس مقدار
خریداری اوراق قرضه را کاهش دهد. تنها بانک مرکزی ژاپن ظاهرا قصد دارد سیاست پولی
را به طور کامل حفظ کند.
تاثیر
بازار قابل مشاهده است. مورگان استنلی می گوید، یک کاهش شدید در تمایل به دارایی
ها و ارتباط بین آنها در ماه های اخیر وجود داشته است. اندازه گیری آن شامل ارتباط
بین بازارهای مختلف (سهام اوراق قرضه) و مناطق مختلف بوده است.
کاهش اخیر
پیوستگی و ارتباط وضعیت را به جایی بازمی گرداند که در بحران مالی ۲۰۰۷ میلادی
شاهد بودیم. پس از بحران، همبستگی به شدت افزایش یافت. نخست، بسیاری از سرمایه
گذاران دارایی های ریسکی را به خاطر سقوط سیستم مالی فروختند. سپس بانک های مرکزی
شروع به خریداری اوراق قرضه از طریق اجرای سیاست های انبساطی پولی کردند.
اکنون
بانک های مرکزی دیگر به طور کامل حمایتی نیستند، شاید وقت آن برای بازارها
فرارسیده تا راه خود را جدا کنند. اقدامات بانک های مرکزی اصول اقتصادی را غرق
کرده است. در هفته های نخست پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا، ارزش سهام جهانی ۳ تریلیون
دلار افزایش یافت و ارزش اوراق قرضه به همین میزان کاهش یافت. شاخص صنعتی داوجونز
برای نخستین بار در ۲۵ ژانویه به بیش از ۲۰ هزار
واحد رسید. بازارهای نوظهور از زمان پیروزی ترامپ در سطج کمتری از عملکرد واقعی
خود قرار داشته اند. منطق پشت این تفاوت این است که کاهش مالیات در آمریکا موجب
افزایش رشد اقتصادی می شود که این برای سهام خوب است ولی کسری بودجه را افزایش می
دهد و تورم را بالا می برد و این برای اوراق قرضه بد است. تهدیدات ترامپ برای
تعرفه و مالیات مرزی برای شرکت های داخلی آمریکایی خوب است ولی برای شرکت هایی که
قصد فعالیت در کشورهای در حال توسعه را دارند، بد خواهد بود. مساله مشکل این است
که این واگرایی تا چه زمانی می تواند بدون واکنش ادامه یابد. در برخی موارد،
افزایش بازده اوراق قرضه، با افزایش هزینه استقراض، می تواند موجب کاهش رشد
اقتصادی شود و در نتیجه برای سهام بد خواهد بود.
برخی از
این تنش ها ممکن است در بازار ارز نیز نوساناتی را به همراه بیاورد. پیش از بحران
و سقوط مالی ۲۰۰۷ میلادی، بازارها تحت تاثیر مبادلات تجاری قرار
داشتند و سرمایه گذاران تمایل به استقراض با ارزهایی داشتند که نرخ بهره پایین
ترین داشته باشد و در کشورهایی که نرخ بهره بالاتری داشت، سرمایه گذاری می کردند.
وقتی نرخ بهره در کشورهای توسعه یافته نزدیک به صفر کاهش یافت، زمینه کمتری برای
بهره بردن سرمایه گذاران وجود داشت. ولی سیاست پولی هنوز نقش مهمی ایفا می کند.
اعلام برنامه های کیو ئی به عنوان یک سیگنال فروش در نظر گرفته شده است. در حالی
که به نظر می رسید اکثر بانک های مرکزی سعی دارند تا به طور ضمنی یا صراحتا نرخ
ارز خود را کاهش دهند.
در شرایط
فعلی شاید برخی شرایط برای سود بردن وجود داشته باشد. شکاف بین بازده اوراق قرضه ۱۰ ساله
آمریکا و اوراق قرضه آلمان به بیش از ۲ درصد
رسیده است. آمریکا نخستین کشوری بود که برنامه کیو ئی را متوقف کرد و نرخ بهره را
افزایش داد در نتیجه ارزش دلار از آگوست ۲۰۱۱ میلادی
بیش از ۳۵ درصد رشد داشته است.
تقویت
دلار بازخوردهایی را ایجاد می کند. این مساله مشکلاتی را برای شرکت های فعال در
بازارهای نوظهور ایجاد کرده که با دلار وام گرفته اند. دونالد ترامپ نیز دلار را
بسیار قوی ارزیابی کرده، اظهاراتی که به همراه سیاست های وی در روزهای نخست ریاست
جمهوری موجب کاهش ارزش دلار شده است. البته چیزی که رئیس جمهور درباره دلار می
گوید، واقعا مهم نیست. این فدرال رزرو است که تصمیم های بزرگ می گیرد و بر ارزش
دلار موثر خواهد بود.
شاید
ترامپ نتواند نوسانات ارزش دلار را کنترل کند. شاید او سعی کند تا جانت یلن را
بترساند و از او باج بگیرد، کاری که ریچارد نیکسون با آرتور برنز رئیس سابق فدرال
رزرو کرده است. یا شاید یلن را با فرد انعطاف پذیرتری عوض کند. پایان استقلال بانک
مرکزی در واقع شرایط جدید و نامطلوبی را برای سرمایه گذاران ایجاد می کند.
منبع:
اکونومیست