آمریکا برنده بزرگ جهانیسازی اقتصاد
پایگاه خبری تحلیلی فولاد
(ایفنا)- به گزارش ایسنا، فرید زکریا گفت: دونالد ترامپ در حالی
مشکلات اقتصادی آمریکا بویژه در حوزه اشتغال ناشی را از اجرای سیاستهای جهانی شدن
معرفی می کند که این کشور بیشترین نفع را از جهانی شدن اقتصاد برده است.ستیز
دونالد ترامپ با جهانی شدن و پافشاری او بر بازگشت صنایع آمریکایی به داخل مرزهای
این کشور (با هدف اشتغال زایی)، اجلاس داووس امسال را تحت الشعاع قرار داده بود؛
فرید زکریا به همین بهانه طی مقالهای که در روزنامه واشنگتن پست منتشر شد،
به مواضع مطرح شده در اجلاس داووس پیرامون مواضع ترامپ و مساله جهانی شدن
گریزی زده و دستاوردهایی که جهانی شدن تاکنون برای اقتصاد آمریکا به ارمغان
آورده را مورد اشاره قرار داده و تصریح کرده است که مشکل امروز آمریکا در حوزه
اشتغال، ناشی ازجهانی شدن نیست بلکه ناشی از سلطه فناوری در عرصه های مختلف تولید
و صنعت است.
او تاکید کرده که آمریکا می توانست به
جای خط و نشان کشیدن برای کشورهای دیگر، هزینه ۱۴.۲ تریلیون دلاری ۱۳ جنگ
اخیر خود(طی سه دهه گذشته) را صرف اشتغال زایی در این کشور کند.
متن تلخیص شده این مقاله از نظر گرامی تان میگذرد:
مجمع جهانی اقتصاد (یا همان داووس) در
سال جاری در تلاش برای تطهیر خود از تبعات جهانی سازی اقتصاد بود. در مجمع امسال،
احساس گناه شدیدی نسبت به پدیده جهانی شدن وجود داشت و نظر می رسد همه
در حال حاضر به دیده تردید به آن نگاه می کنند و نتایج آن را ناعادلانه و خطرناک
احساس می کنند.
اما در واقع، بسیاری از معایب و خطراتی
که به جهانی شدن نسبت داده می شود، همان اشتباهاتی است که در سطح سیاست ملی کشورها
رخ داده و قابلیت اصلاح دارد نه چیز دیگری. چرا؟
یکی از میلیاردرهای چینی در مجمع امسال
خیلی رُک و پوست کنده در این خصوص صحبت کرد. «جک ما» که موسس غول تجارت
الکترونیک «علی بابا» ست، بر این باور است که در سه دهه گذشته دولت آمریکا
رقمی بالغ بر ۱۴.۲ تریلیون دلار برای شرکت در ۱۳ جنگ هزینه کرده است. این پول می توانست در آمریکا در زمینه
ایجاد زیرساخت ها و ایجاد مشاغل جدید برای مردم این کشور هزینه و
سرمایه گذاری شود.
او گفت: «شما قرار است پول تان را برای
مردمانتان خرج کنید نه چیز دیگری.» وی اشاره کرد که هرچند جهانی شدن منافع
بسیار زیادی را برای اقتصاد آمریکا بدنبال داشته است اما بسیاری از این منافع در
وال استریت نابود شده و به پایان رسیده است.
به قول وی آنچه در سال ۲۰۰۸ اتفاق افتاد به خوبی می تواند گویای این موضوع باشد.
اما در سال ۲۰۰۸ چه اتفاقی رخ داد؟ بحران مالی رقمی بالغ بر ۱۹.۲ تریلیون دلار را در آمریکا از بین برد؛ در حالی که می
شد این منابع مالی صرف توسعه صنایع در غرب میانه ایالات متحده آمریکا شود.
وی که خطاب سخنانش به دونالد ترامپ
بود، گفت: بنابراین نمی توانید این سخن اشتباه را مدام تکرار کنید که این
کشورهای دیگرند که شغل مردمان شما را به سرقت برده اند؛ بلکه این استراتژیهای
نادرست شما بوده که سبب چنین وضعیتی شده است.
چیزی که روشن است، این است که
جهانی شدن فرصت های بی شماری را برای رشد اقتصاد آمریکا ایجاد کرد که بخش
عمده ای از این رشد نیز به جیب شرکتهای آمریکایی سرازیر شده است. هنوز
هم اقتصاد جهان تحت تسلط شرکتهای بزرگ آمریکایی است.
طبق گزارش مجله فورچون، هنوز هم از ۵۰۰ شرکت بزرگ در سطح جهان، ۱۳۴ شرکت آمریکایی هستند و اگر نیم نگاهی به ۱۰۰ شرکت اول داشته باشیم، خواهیم دید که تعداد زیادی
از آنها آمریکایی هستند. این شرکتها منافع بیشماری را از طریق ایجاد و
متصل شدن به زنجیره جهانی عرضه محصولات، جهت فروش محصولات و خدمات خود در
سرتاسر جهان بدست آورده اند و بخشی از این را مدیون استفاده از
نیروی کار ارزان قیمت در دیگر کشورها و استفاده از منابع ارزان قیمت هستند.
هنوز هم ۹۵ درصد مصرف کنندگان بالقوه جهان در خارج از مرزهای آمریکا
زندگی می کنند و از این رو حتی با وجود اقتصاد داخلی بزرگ و تنومند و تقاضای
داخلی قدرتمند موجود در آمریکا، یافتن روشی برای فروش محصولات شرکتهای
آمریکایی به این مصرف کنندگان، یگانه استراتژی اصلی برای رشد اقتصاد آمریکا بشمار
می آید.
کاملاً مشخص است که جهانی شدن اثراتی
شگرف بر اقتصادهای ملی و جوامع بدنبال داشته و در عین حال، مشکلات عدیده ای را هم
بهمراه داشته است. اما این پدیده پیچیده و چند بعدی، همچنین فرصتهای زیادی
را برای نوآوری و ثروت اندوزی برای کشورهایی که توانسته اند با استفاده از
استراتژی های مناسب در سطح ملی بر این مشکلات فائق بیایند، ایجاد کرده است. راه حل
این موضوع بسیار ساده می باشد: آموزش و پرورش، آموزش های مبتنی بر مهارت اندوزی،
آموزش مجدد کارکنان و ساخت زیرساخت های مورد نیاز.
اینکه دونالد ترامپ برای حل مشکل
اشتغال در آمریکا بدنبال ایجاد دیوار تعرفه است، کاری بسیار آسان تر است. اما نکته
اینجاست که هزینه حل این مشکلات در سطح جهانی بسیار گسترده و قابل توجه می باشد.
مطالعات اقتصادی نشان می دهد که در سال ۲۰۰۹
کابینه دولت اوباما کشور چین را با اعمال تعرفه سنگین بر روی واردات لاستیک
ماشین، مجازات کرد. اما دو سال بعد هزینه ایجاد یا حفظ هر یک شغلی که بدنبال این سیاست
تعرفه ای در آمریکا ایجاد شد طبق مطالعات انجام شده بالغ بر ۹۰۰ هزار دلار برای هر نفر بوده است.
تأثیر یک چنین تعرفه هایی معمولاً به
طور نامتناسبی توسط طبقات فقیر و متوسط احساس می شود، زیرا آنها بخش عمده ای از
درآمدشان را بر روی کالاهای وارداتی از قبیل خوراکی ها و پوشاک هزینه می کنند.
مطالعات انجام شده نشان می دهد در
صورتی که تجارت جهانی یا فراملی متوقف شود، ثروتمندترین مصرف کنندگان ۲۸ درصد از قدرت خرید خود را از دست می دهند و این برای طبقه
فقیر جامعه به ۶۳ درصد می رسد که رقم بسیار بالایی است.
اما شاید برای جهان صنعتی شده، عامل
کلیدی و دلیل اصلی کاهش دستمزدها و از بین بردن مشاغل، جهانی شدن نیست
بلکه فناوری می باشد. برای مثال بین سالهای ۲۰۱۴-۱۹۹۰ تولید خودرو در آمریکا ۱۹ درصد افزایش یافته ولی با ۲۴۰ هزار نفر نیروی کار کمتر نسبت به سال ۱۹۹۰.
نباید فراموش کرد که این فقط شرکتهایی
مثل اینتل نیستند که غرق در فناوری شده و نیروی کار کمتری را بکار می گیرند. برای
مثال شرکت آدیداس که تولید کننده کفش است، به تازگی کارخانه جدیدی را در آلمان
تأسیس کرده که تقریباً به طور کامل توسط ربات ها اداره می شود. این شرکت بدنبال
ایجاد واحدی دیگر در سال جاری در آتلانتا می باشد. در عین حال، آن اندک کارگران بکار
گرفته شده در این کارخانه ها نیز کارگرانی با مهارت های بسیار بالا و خاص می
باشند و بخش عمده ای از آنها مهندس نرم افزارند.
شما نمی توانید جلوی انقلاب های فناوری
را بگیرید. در عین حال، به همین دلیل نیز نمی توانید از انتقال کارخانه ها و کسب و
کارها به دیگر کشورها جلوگیری نمایید. اعمال تعرفه روی کالاهای چینی خیلی ساده به
این معناست که کالاها بجای اینکه از چین به آمریکا صادر شود از دیگر کشورهای در
حال توسعه صادر خواهد شد و در عمل چیزی تغییر نخواهد کرد.
بهترین رویکرد برای جهانی که داریم در
آن زندگی می کنیم، انکار نیست؛ بلکه توانمند سازی انسان هاست. کشورها می باید
بدانند که اقتصاد جهانی و انقلاب های تکنولوژیک نیازمند تلاش های ملی
هنگفت و پایدار در جهت تجهیز هرچه بیشتر کارگران به مهارت های
مختلف و ایجاد سرمایه و زیرساخت های کافی برای کسب موفقیت می باشد. ملت ها
می باید آغوش شان را به روی جهان بگشایند اما تنها تا زمانی که به شکلی درست و
مناسب به سلاح رقابت مسلح شده باشند. و نباید فراموش کرد که رقابت نیز به
شدت به هوشمندی، سیاستهای ملی موثر و قابل توجه نیازمند است و نه مخالفت و
انکار جهانی شدن.
منبع: ایسنا