پایگاه خبری تحلیلی فولاد
(ایفنا)- دونالد
ترامپ چه در زمان مبارزات انتخاباتی و چه پس از پیروزی، همواره در جدال لفظی با
چین بوده است. مساله اصلی او نابرابری تجاری بین آمریکا و چین است اما از اظهارنظر
سیاسی علیه چین نیز خودداری نمی کند. مواضع او در قبال تایوان و حضور چین در مناطق
مورد مناقشه دریای چین، بازتاب های این جنگ تجاری است که در حوزه سیاست پدیدار شده
است.
به گزارش
اقتصادنیوز ، رویارویی دو اقتصاد نخست جهان، جهانی را به هم خواهد ریخت و
انگار همه چیز مهیای نبرد تجاری این دو است. بدتر آنکه احتمال نبرد نظامی نیز
-هرچند دور از ذهن- «صفر» نیست. هشدارهای شدید رسانههای دولتی چین که دوشنبه در
واکنش به موضعگیریهای همراهان دونالد ترامپ منتشر شد، آغازگر بخش تازهای از
داستانی وحشتناک است که میتواند اقتصاد و سیاست جهان را درگیر کند. خردورزی الیت
حاکم در پکن و واشنگتن احتمالا سیاستگذاریها را در مسیر آرامش پیش خواهد برد،
اما آمیزهای که سیاست و اقتصاد هر دو ابرقدرت آمریکا و چین شکل داده، گزینههای
پرشماری را مطرح کرده که هر کدام پیامدهایی جدی برای ایالات متحده، چین یا دنیای
ما خواهد داشت.
دونالد
ترامپ در جریان کارزارهای انتخاباتی سال 2016 بارها با گفته هایش جنجال برانگیخت و
یکی از این غوغاها در پیوند با چین بود. او گفت که چین علاوه بر دستکاری نرخهای
ارز، مشاغل آمریکاییها را ربوده است. بسیاری از شرکتهای آمریکایی در سالهای
گذشته خطوط تولید خود را به سرزمین نیروی کار ارزان بردهاند و ترامپ علاوه بر
حمله به آنها، تصمیمگیران چینی را هم از انتقاد سخت بینصیب نگذاشت.
او در
مناظرههای انتخاباتی گفت که علاوه بر اجبار شرکتهای آمریکایی به تولید در خاک
آمریکا، بر کالاهای چینی تعرفههای هنگفتی اعمال خواهد کرد. آشکار بود که این سیاستها هم به لحاظ
اقتصادی و هم به لحاظ سیاسی دردسرساز خواهد بود اما نظام الکترال رایگیری، نامزدی
را که دهها موضعگیری جنجالی دیگر نیز داشت، رئیسجمهور بزرگترین اقتصاد و قدرتمندترین
ارتش دنیا کرد.
موضعگیریهای
میلیاردر نیویورکی علیه چین و کالای چینی در حالی بیان میشد که بخشی از کلاهها و
تیشرتهای اهدایی او در ستادهای انتخاباتی، ساخت چین بود. آن روزها حتی برخی
نوشتند که عینک ترامپ هم چینی است. گزارشهایی هم منتشر شد که میگفت برخی اقلام خانههای لوکس
او مانند آینهها، گلدانهای سرامیکی، اجناس دکوراتیو دیواری و لوازم آشپزخانه،
ساخت چین یا واردشده از این کشور هستند. کار حتی به هتلهای معروف او کشیده شد و
گفته شد که تمام خودکارهای مورد استفاده در این هتلها ساخت این کشورند.
اقتصاد چین
چند سالی است به دلیل تلاش حزب حاکم برای تغییر ساختار اقتصاد کشور دستخوش انقباض
شده و در این مسیر ناهموار، هر دستاندازی میتواند عامل کاهش بیشتر رشد باشد. چین
در تلاش است اقتصاد صادرات محور خود را به اقتصادی سرمایهمحور دگرگون کند و در
این فرآیند پرگره، مشکلاتی که بزرگترین رقیب ممکن است ایجاد کند، میتواند بر
تعداد گرهها بیفزاید.
بعضی میگویند
که موضعگیریهای ترامپ علیه چین سیاسی و برای امتیازگیری است. در جریان انتخابات،
انتقاد از اینکه تجارت با چین چنان که باید برای آمریکاییها اشتغالزایی نکرده،
بحثی رایآور بود و حالا میتواند باعث فشار بر همتایان آسیایی در جریان مذاکرات
مختلف باشد. به قول مائورو گیلن، استاد اقتصاد دانشگاه پنسیلوانیا در گفتوگو با
«یواسای تودی»، ترامپ به دنبال مصالحههای جدید است: «ترامپ نوعی پیروزی میخواهد،
دست کم پیروزیای نمادین!» اما کارشناسانی مانند متیوکان، استاد اقتصاد دانشگاه
کالیفرنیای جنوبی، معتقدند که ترامپ اهداف اساسیتری در سر دارد: «او به دنبال
موفقیت آمریکا است.» ولی موفقیتی که او پیگیری میکند، ممکن است از مسیر جنگ تجاری
دنبال شود.
اقتصاددانان
کمی هستند که انتظار دارند ترامپ جنگ تجاری تمام عیاری را علیه چین شروع کند اما
چنان که اسوار پراساد، استاد اقتصاد دانشگاه کورنل میگوید، اجرایی کردن وعدههای
انتخاباتی چون اعمال تعرفههای زیاد بر کالاهای چینی میتواند شلیک آغاز جنگ باشد.
ترامپ از کسری تجاری آمریکا با چین دلسرد است و از تعرفههای 45 درصدی سخن به میان
آورده است. عمده کسری تجاری آمریکا ناشی از تجارت با چین است. شکاف میان صادرات و
واردات چینی در سال 2015 به نزدیک 366 میلیارد دلار رسیده که باعث شده چین 15 درصد
بدهی دولتی آمریکا را که در دست نهادهای دولت آمریکا نیست، در اختیار داشته باشد.
اقتصاددانان
بانک آمریکایی «مریل لینچ» بر این باورند که ترامپ از مازاد تجاری چین در جهت
مذاکره برای مصالحههای تازه بهره خواهد برد. از زمانی که ترامپ سیاست «چین واحد»
را به سخره گرفته، شاخصهای اقتصاد چین واکنشی سخت نشان دادهاند و اگر مقابله
تجاری واقعی شود، روندها بیشتر متاثر خواهند شد. در دو ماه اخیر، شاخص کامپوزیت
شانگهای ضربهای جدی خورده، نرخ برابری یوآن مقابل دلار به کف 8 ساله نزدیک شده و
اوراق قرضه دولتی چین تحت فشار قرار گرفتهاند.
اینها در
حالی است که بازارهای مالی چین در ابتدای سال 2016 دچار چنان آشوبی شدند که مقامهای
تنظیمکننده بازار سهام این کشور ناچار شدند بیش از یک بار با استفاده از
«مدارشکن» معاملات را متوقف کنند.
بزرگترین
صادرکننده جهان جمعه هفته گذشته اعلام کرد که صادرات این کشور در سال 2017 معادل
7/ 7 درصد و واردات این کشور در همین دوره 5/ 5 درصد سقوط کرده است. افت صادرات
چین در سال 2016 دومین افت پیاپی سالانه بود و بدترین میزان سقوط از سال 2009 را
ثبت کرد. هوانگ سونگ پینگ، سخنگونی گمرگ چین هفته گذشته گفت: «روند ضدجهانی شدن به
گونه فزایندهای در حال آشکار شدن است و چین بزرگترین قربانی این روند است. ما از
نزدیک به سیاست تجارت خارجی دولت آمریکا پس از ادای سوگند ترامپ در 20 ژانویه توجه
خواهیم داشت.»
جنگ تجاری
اقتصاد اول، اقتصاد دوم را بیتردید به دردسر خواهد انداخت، ولی خود آمریکاییان هم
در این جنگ احتمالی زیان خواهند کرد. بسیاری از اقتصاددانانی که از ترامپ خواستهاند
به مواضع ضدچینی خود نگاهی دوباره بیندازد، افرادی هستند که بیش از آنکه نگران
اقتصاد چین و جهان باشند، در اضطراب اثرپذیری اقتصاد ایالات متحدهاند.
رابرت
لایتزینگر، نامزد دونالد ترامپ برای نمایندگی رئیسجمهور در امور تجارت گفته است:
«به نظر واضح میآید که بحران تولید ایالات متحده مربوط به تجارت ما با چین است.
برای رفع مشکلی به بزرگی کسری تجاری با چین، مقامهای آمریکا باید آماده باشند که
دست کم در سازمان تجارت جهانی، بسیار قاطعانه موضع بگیرند.» هنگامی که چنین افرادی
در آمریکا بر سر کار باشند، بعید است که در 4 سال آینده، مشکلی بر سر راه تجارت دو
غول اول جهان پیش نیاید، اما آمریکا هم بیمشکل نخواهد بود.
با فرض
اینکه ترامپ در اعمال تعرفههای بالا بر کالاهای چینی هم جدی باشد، اقتصاددانان
معتقد نیستند که چنین اقداماتی میتواند کسری تجاری آمریکا را کاهش یا
اشتغالزایی در آمریکا را افزایش دهد. مساله این است که در صورت
اتخاذ چنین تصمیمی، چین نیز مقابله به مثل میکند و این اقدام، صادرات آمریکایی را
گرانتر خواهد کرد. در آن صورت، بسیاری از تولیدکنندگان آمریکایی به جای بازگشت
به آمریکا به کشورهای ارزان دیگری چون ویتنام خواهند رفت.
اسوار
پراساد میگوید: «چین حتی میتواند بازار خود را برای محصولات آمریکایی محدود کند.
در واقع کارهای زیادی هست که چینیها میتوانند انجام دهند.» چین میتواند دسترسی
شرکتهای آمریکایی به بازار چین را به انحای مختلف دشوار سازد. اجباری کردن شرکتها
به تهیه مجوزهای تازه یا طی کردن رویههای بوروکراتیک در کشوری با دولت متمرکز کار
سادهای است. چین همچنین میتواند اعزام دانشجویان چینی به دانشگاههای آمریکا را
با مانع روبهرو کند. شمار دانشجویان چینی در دانشگاههای ایالات متحده در سالهای
گذشته به شدت افزایش یافته تا حدی که چین به یکی از بازارهای هدف عمده دانشگاههای
آمریکا بدل شده است. یا انتخابهای سادهای وجود دارد که میتواند در آمریکا دهها
هزار نفر را متاثر کند. تصور کنید کشوری با جمعیت میلیاردی تصمیم بگیرد به جای
هواپیماهای «بوئینگ»، «ایرباس» بخرد. این را نیز نباید فراموش کرد که اگر کالاهای
چینی در آمریکا گران شوند، بخش عمدهای از جمعیت ایالات متحده تورم را درک خواهند
کرد
اگر دو
اقتصاد نخست جهان با هم درگیر شوند، بدتر شدن وضعیت اقتصاد جهان نه یک احتمال، یک
واقعیت خواهد بود. همین هفته، «مجمع جهانی اقتصاد» در داووس سوئیس شاهد حضور رئیسجمهوری
چین و غیبت دونالد ترامپ خواهد بود تا ابهامها بیشتر شود. حضور پررنگ چین به
معنای کوشش برای ایفای نقش بیشتر در جهان است و در چنین شرایطی، امتیاز دادن قابل
توجه چینیها دور از ذهن است. از آن سو، حضور نیافتن رئیسجمهوری 4 سال آینده بزرگترین
اقتصاد جهان به معنای این است که هنوز هم کمتر کسی میداند ترامپ با سیاست و اقتصاد
آمریکا چه خواهد کرد.
ایستادگی
چین و ابهامهای آمریکایی، عدم قطعیت را در اقتصاد جهان بیشتر خواهد کرد و اگر دو
کشور وارد نزاع تجاری شوند، اقتصاد جهان بدون شک متضرر خواهد شد. برخی اقتصاددانان
این نگرانی را مطرح کردهاند که سیاستهای «حمایتگرایانه» ترامپ ممکن است از مرزهای
ایالات متحده فراتر رود و در جای جای جهان، همانندسازی شود. نامزدهای تقلید،
کشورهایی هستند که احتمال روی کار آمدن دولتهای راست افراطی در آنها وجود دارد.
اقتصاددانان
«گلدمن ساکس»، ریاست جمهوری ترامپ را یکی از عوامل ریسک سال 2017 تعریف کردهاند. یان
هازیوس، اقتصاددان ارشد این موسسه نامدار جهانی چرخش احتمالی کشورها به سوی سیاستهای
حمایت گرایانه در پی جدال تجاری آمریکا و چین را یکی از سه عاملی میداند که میتواند
در سال جدید میلادی به در هم شکستن اقتصاد جهان منجر شود.
گزارش از
حمیدرضا آریان پور
منبع:
اقتصادنیوز