پایگاه خبری تحلیلی فولاد
(ایفنا)- تصمیم اخیر
فدرال رزرو برای افزایش 0/25 درصدی نرخ بهره بانکی در حالی اتفاق افتاده که
هنوز دونالد ترامپ بر صندلی ریاستجمهوری امریکا تکیه نزده است.
اعضای
کابینه او تکمیل نشده و وعدههای انتخاباتی او هنوز به کرسی ننشسته است. با این
حال فدرال رزرو بدون توجه به این تحولات در پیش رو، نرخ بهره را بالا میبرد و
اعلام میکند که بناست این افزایش ادامه یابد. این استقلال در سیاستهای پولی،
نشان میدهد که تغییر دولتها و رفت و آمد روسای جمهور راه دلار را تغییر نمیدهد.
حتی اگر تکیه دونالد ترامپ جمهوریخواه سیاستهای مالی باشد و نه پولی. استقرارش
در کاخ سفید، البته به تصمیم فدرال رزرو کمک خواهد کرد، چه آنکه از هماکنون
نشانههایی که به بازار داده، ازتقویت ارزش دلار در مواجهه با سایر ارزها در
بازارهای جهانی خبر میدهد. با این حال، تحلیلگران اقتصادی میگویند، سال ٢٠١٧
سال پرنوسانی برای واحد پولی امریکا خواهد بود. سالی که قرار است، بعد از ١٤
سال، دلار حاکم دوباره اقتصاد جهان شود. اتفاقی که بسترهای آن از یک ماه
اخیرگسترده شده و حالا فقط مانده تا ترامپ بر کرسی ریاستجمهوری امریکا بنشیند
و فرمان اقتصاد جهان را در دست بگیرد.
مرتضی
ایمانیراد تنها اقتصاددان ایرانی است که تحلیلها و پیشبینیهای او از اقتصاد
جهان به واقعیت پیوسته است. از پیشبینیهایی که به دنبال برگزیت ارایه کرد تا
آنچه این روزها در پی تحولات اقتصاد جهان مطرح میکند، همگی نشان میدهد که
میتوان با اعتماد تحلیلهایش را خواند و برمبنای آن، سال ٢٠١٧ را روی مانیتور
اقتصاد به روایت رییس موسسه مطالعات اقتصادی بامداد دید. گفتوگو با او را
بخوانید.
نخستین پس
لرزه پس از انتخاب دونالد ترامپ، ریزش شاخص بورسهای جهانی، افزایش قیمت نفت و
کاهش قیمت دلار در بازارهای جهانی بود. اتفاقی که تحلیلگران بینالمللی تاثیر
آن را به مراتب عمیقتر از برگزیت ارزیابی کردند. اگرچه تا تشکیل کابینه ترامپ
زمان زیادی باقی نمانده، اما برخی بازارها مثل نفت، طلا و بازار فلزات در تلاطم
به سر میبرند. به نظر شما مهمترین تاثیری که سیاستهای دونالد ترامپ میتواند
بر اقتصاد جهان بگذارد، چیست؟
پاسخ به
بحثی که شما مطرح کردید که بعد از انتخاب ترامپ تحولاتی رخ داد، نیاز به
شفافیت دارد. به دنبال انتخاب دونالد ترامپ شاخص بورسهای جهانی بهشدت سقوط
کردند، قیمت نفت افزایش پیدا کرد و قیمت دلار بهشدت کاهش یافت. این اتفاق
را قبل از آنکه دونالد ترامپ انتخاب شود، همه پیشبینی کرده بودند. طبیعی
بود که از نظر روانی این موضوع حمایت قوی داشت. اما نکتهای میخواهم به مسائلی
که شما اشاره کردید، اضافه کنم این است که این اتفاقات تنها یک روز دوام آورد
و قیمت دلار پس از یک روز شروع به افزایش کرد. شاخصهای بورس جهانی هم مجددا
افزایش خود را از سر گرفتند به طوری که در طول یک یا دو روز کاهشها جبران شدند.
بعد از این شوک اولیه تا به امروز، شاخصهای بورس جهانی در حال افزایش هستند.
همه اینها نشان میدهد که بازار جهانی نسبت به انتخاب ترامپ نظر خودش را تغییر
داده است. اما آیا این همه ماجرا است؟ اطلاعات تغییرات متغیرهای اساسی در
بازارهای مالی در چند دهه گذشته نشان میدهد که هرگاه رییسجمهور جدیدی
سرکار میآید به دلیل ایجاد فضای روانی، میتواند تغییرات قابل توجهی در
اقتصاد امریکا ایجاد کند، بنابراین شاخصهای جهانی شروع به رشد و بهبود میکند.
لذا بعد از اینکه ترامپ انتخاب شد، شاخصها ریزش کردند. براساس همین نظریه
روانشناسی که سالهای گذشته در بازارها حاکم بود، بازارها شروع به افزایش کردند.
این افزایش طوری بود که شاخص داوجونز و سمپیک نیویورک به بالاترین حد خود در
طول تاریخ امریکا رسیدند. بنابراین این نکته را در نظر داشته باشید که برخلاف
آنچه مردم فکر میکنند، متغیرهای اقتصادی در حال حرکت هستند-البته به جز قیمت
نفت که جامعه اقتصادی ایران میداند چرا قیمت نفت برخلاف تغییرات دلار در حال
افزایش است و بحث مفصل دیگری میطلبد-اما به هر حال شاخصها در حال بهبودی
است. بازار جهانی در حال توسعه است. دلار در حال قدرتگیری است. سایر ارزهای
بینالمللی در حال سقوط هستند. این عمق اتفاقاتی است که بعد از انتخاب دونالد
ترامپ در جهان افتاد.
برخی
تحلیلگران انتخاب ترامپ را نظم نوین دیگری در اقتصاد جهانی ارزیابی میکنند.
تغییری که بیتردید بیشترین تاثیر آن از اقتصاد نشات میگیرد. آنچه ترامپ دنبال
میکند، تقویت ارزش دلار در مبادلات جهانی و بازیابی اقتصاد امریکا در بازارهای
جهانی در رقابت با چین و اقتصادهای نوظهور است. به نظر شما چقدر این سیاستها
میتواند قابل اجرا باشد؟
اگر بخواهیم
دستهبندی کنیم، آثار اقتصادی انتخاب ترامپ در امریکا و اثر آن در اقتصاد
جهانی بدینترتیب قابل دستهبندی است:
نکته اول و
حساسترین متغیر نسبت به سیاستهای دونالد ترامپ بعد از انتخابات، شروع سیاستهای
اقتصادی و تغییرات قیمت دلار است. به نظر میرسد قیمت دلار بهشدت پرنوسان
خواهد بود. دلیل آن هم این است که سیاستهای اقتصادی ترامپ، تیمی که میخواهد
انتخاب کند و نگرش کلیای که نسبت به اقتصاد دارند، نامشخص است. همانطور که
همه تشخیص دادند، اساسا ترامپ آدم غیر قابل پیشبینی نیست. به همین دلیل نمیتوان
گفت که برای قیمت دلار چه اتفاقی میافتد. اما اگر اثر افزایش قیمت دلار را چند
روز گذشته به خاطر تغییر رییسجمهور امریکا در نظر بگیریم، میتوان پیشبینی کرد
که بعد از به دست گرفتن کار، قیمت دلار مجددا کاهش یابد، یعنی همان اثری که
بعد از انتخاب ترامپ افتاد، رخ دهد.
نکته دوم
این است که با وجودی که پیشبینی کاهش برای دلار وجود دارد، اما این کاهش با
نوسانات بسیار بالایی اتفاق خواهد افتاد. دومین اتفاقی که انتخاب ترامپ بر
اقتصاد دنیا میگذارد، اقتصاد نفت است. ترامپ با نفت بیگانه نیست و این بخش را
خیلی خوب میشناسد. بخشی از سرمایهگذاری ترامپ در زمانی که فعالیتهای اقتصادی
انجام میداد، در حوزه نفت و نفت شیل بوده است. در این حوزه کاملا نقطه نظر دارد؛
آنچه مسلم است اینکه تلاش ترامپ و حداقل موضع ترامپ این خواهد بود که واردات
نفت را محدود کند و بیشتر به سمت صادرات نفت برود. در عین حال تلاش بسیار
زیادی میکند که بخش نفت را در امریکا قوت ببخشد و تقویت کند. از سوی دیگر،
ترامپ اساسا آدمی است که به راحتی میتواند تشنج ایجاد کند. به راحتی میتواند
مشکلاتی برای نظام جهانی ایجاد کند. همین مشکلات ممکن است بر قیمت نفت اثر
بگذارد. در نتیجه قیمت نفت بالا پیشبینی میشود وبه دنبال آن اثر ترامپ را در
جهت قیمت دلار میتوان ارزیابی کرد.
مساله سوم،
حضور ترامپ در مقام ریاستجمهوری امریکا میتواند نوسانات قابل توجهی را در
بازارهای جهانی به وجود آورد. بازارهای مالی جهانی نیاز به ثبات و آرامش دارند.
این نوسانات میتواند رفتارهای غیرقابل پیشبینی در بازارهای جهانی بگذارد.
نکته بسیار مهم دیگر این است که بازارهای جهانی اساسا در وضعیت شکنندهای قرار
دارند. درست است که بازارهای بورس در رکورد تاریخی به سر میبرند، اما قیمت
مواد اولیه پایین است. نرخ بهره پایین است. بدهی دولتها، شرکتها و مردم
بسیار بالاست. بنابراین اگر ترامپ بدون برنامه وارد شود، میتواند شکنندگی
بازارهای مالی را بهشدت بالا ببرد. در سال ٢٠١٧ شاهد نوسانات قابل توجهی در
بازارهای مالی هستیم که برخی از این نوسانات میتواند برای بازارهای مالی مسالهساز
شود. به عبارت دیگر اگر بپذیریم که شرایط اقتصاد جهانی شکننده است، باید آماده
باشیم که یک بحران پولی و بحران بدهیها را ببینیم که در این صورت، حضور ترامپ
میتواند این روند را سرعت ببخشد.
اثر چهارمی
که انتخاب ترامپ میتواند بر اقتصاد جهان بگذارد، تحرکات جدیدی است که در
حوزه سیاسی کشورهای مختلف میگذارد. جناح راست و جناح محافظهکار مدافع ترامپ و
سیاستهای اوست؛ اخیرا فعل و انفعالاتی در سیاست کشورهای مختلف اروپایی به وجود
آمده و ممکن است در جهت تقویت جناح راست در اروپا- اگر این جناح سرکار بیاید-
بعضی کشورها هم مثل انگلستان بخواهند از اتحادیه اروپا بیرون بیایند. این مساله
برای کشورهای اروپایی مشکل ایجاد کند.
تحلیل
سازمانهای مختلف و کارشناسان برجسته بازارهای مالی در امریکا نشان میدهد که
انتخاب ترامپ میتواند ضربه سنگینی به یورو وارد کند، لذا پیشبینی میشود که
برابری یورو در مقابل دلار در سال ٢٠١٧ به میزان یک به یک برسد. این هم یکی از
آثاری است که میتوان بدان اشاره کرد.
مساله پنجم
درگیری ترامپ با سیاستهای پولی توسط فدرال رزرو است. چه در مبارزات انتخاباتی،
چه بعد از انتخاب، همواره ترامپ سیاستهای پولی امریکا را بهشدت نقد کرده و
زیر سوال برده است. ترامپ معتقد است که سیاستهای پولی غلط بوده و بنابراین
افزایش نرخ بهره در دستور کار قرار گرفته است. از آن گذشته تضعیف سیاستهای فدرال
رزرو یکی از سیاستهای ترامپ است که این مساله میتواند تاثیر بسیار عمیقی بر
بازارهای جهانی بگذارد که این تحولات یک بحث دیگری میطلبد.
مورد ششم
اینکه، ترامپ اساسا همانند بسیاری از دولتهای راست در اروپا و کشورهای دیگر
بر سیاستهای مالی تکیه دارد تا سیاستهای پولی. بنابراین ما وارد یک حوزهای
از سیاستهای پولی میشویم که با کاهش مالیاتها و افزایش هزینههای دولتی همراه
است. به همین دلیل است که بازارهای سرمایه اقبال خوبی به ترامپ داشته و معتقدند
در ٧-٨ سال گذشته سیاستهای پولی نتوانسته عملکرد خوبی داشته باشد. شاید تحریک
سیاستهای مالی اینبار جواب بدهد.
در واقع
معتقدید که بازارهای مالی جهان روی خوشی به انتخاب ترامپ داشتهاند؟
دقیقا بحث
همین نکته است؛ ساختار سیاستگذاری امریکا مثل ایران یا مشابه ایران اینگونه نیست
که رییسجمهور راسا هر تصمیمی بگیرد. مسیرهای سیاستگذاری برای اجرای یک سیاست،
مسیرهای بروکراتیک و طولانی است. بنابراین نمیشود پیشبینی کرد آنچه در ذهن
ترامپ میگذرد حتما تحقق پیدا میکند. در عین حال ترامپ رییسجمهور امریکاست و
دارای قدرت مشخصی است؛ میزان اثرگذاری او هم قابل توجه است. اما نباید این
میزان اثرگذاری را قائم به ذات بدانیم. هرچند سنا و کنگره هم راستا با ترامپ
هستند و این مجموعه هماهنگ میتواند اثر بر اقتصاد امریکا و جهان بگذارد.
همانطور که
اشاره کردید، انتخاب ترامپ سبب شد تا همه شاخصهای بورس کشورهای آسیایی همان
روز سقوط کند، اما در امریکا شاهد افزایش شاخصها بودیم. با این حال تا انتخاب
کابینه و سیاستهای جدید در اقتصاد امریکا، ابهامها ادامه دارد و به نظر
میرسد که کشورهای آسیایی از انتخاب ترامپ واهمه دارند. به نظر شما این ترس
ناشی از چیست؟
این بحث که
مطرح میکنید که همه شاخصهای بورس آسیایی به دنبال انتخاب ترامپ سقوط کرد ولی
بورس امریکا شاهد افزایش شاخصها بود، احتیاج به بررسی دارد. چون با این
صراحتی که مطرح میکنید، اتفاق نیفتاده است. روزی که ترامپ به عنوان رییسجمهور
امریکا انتخاب شد، سه شاخص عمده بینالمللی تغییرات قابل توجهی کردند. اولی
یورو بود که جفت دلار محسوب میشود. یورو ٩ روز متوالی کاهش داشت. یورو از
٠٩٥/١ به ٠٥١/١ رسید که چنین کاهشی سابقه ندارد. افتی که ٩ روز پشت هم اتفاق
افتاد. دلیل کاهش یورو این بود که بعد از انتخاب ترامپ، دلار امریکا بهشدت
تقویت شده و این موضوع هم به دلیل چشمانداز مثبتی بود که بازارهای مالی و
سهام به حضور ترامپ داشتند. شاخص دومی که دچار تغییر شد، شاخص SMP بود
که مهمترین شاخص بورس امریکا محسوب میشود. در همان فردای انتخاب ترامپ شاخص
بورس از ٢١٦٥ به ٢٠٣٣ سقوط کرد، اما همان روز هم برگشت. بعد از چند روز دوباره
به ٢٢٥٠ رسید. بنابراین شاخص بورس امریکا تنها یک روز سقوط کرد اما مجددا
میزان اعداد از دست رفته بازسازی شد و هماکنون هم رو به افزایش است. شاخص
بورس امریکا در حال حاضر به٢٢٥٠ رسیده که در طول تاریخ امریکا عددی بیسابقه
است. این موضوع نشان میدهد که بازار بورس امریکا به ترامپ اعتماد کرده و
معتقد است که ترامپ با سیاستهای متفاوتی واردعرصه سیاستگذاری شده و به همین دلیل
بازار بورس از حضور ترامپ استقبال میکند. بورس بازان امریکایی معتقدند ترامپ
موجب تقویت اقتصاد امریکا میشود.
سومین
متغیری که مهم است، ایندکس دلار (US dollar index) امریکاست که بهشدت
بالا رفت. این افزایش ادامه یافت. به طوری که برای نخستین بار بعد از ١٤ سال
شاخص بورس امریکا به بالای ١٠١ رسید. این سه شاخص عمده نشاندهنده جهتگیری
خاصی در سیاستگذاری جدید امریکاست. در مجموع واکنشها نشان میدهد، بازار
بورس، بازارهای مالی و فعالان معاملات شاخص بورس امریکا متفقالقول رای مثبت به
ترامپ دادند. به طور معمول و از بعد تاریخی، بعد از انتخاب یک رییس جمهور
معمولا شاخص افزایش مییابد. اما اگر به سوال شما برگردیم که چرا شاخصهای
آسیایی سقوط کردند؟ واقعیت آمارها به ما نشان میدهد که شاخصهای آسیایی فقط
روز بعد از انتخاب دونالد ترامپ سقوط کردند و بعد از آن عمده آنها افزایش
یافتند. اما علت اینکه برخی بورسها همچنان در افت ماندند این بود که افزایش
دلار موجب تضعف قیمت کالاها میشود و کشورهای آسیایی که صادرکننده کالا هستند
قاعدتا از افزایش قیمت دلار متضرر میشوند. چون صادرات آنها کم میشود.
بنابراین طبیعی بود که شاخصهای بورس آنها کاهش یابد. اما جالب بود که شاخصهای
عمده آسیایی سقوط نکردند. دقیقا این اتفاق در ایران هم افتاد. در ٩ نوامبر
بورس ایران هزار واحد سقوط کرد، اما دو سه روز بعد افت جبران شد. همین اتفاق
با مکزیک افتاد. البته بیشترین سقوط را این کشور به دلیل موضعگیری ترامپ به این
کشور داشت. پول رسمی این کشور یعنی پزو حدود ٩ و نیم درصد سقوط کرد. اما اگر
مکزیک را هم در نظر نگیریم، مثلا در برزیل هم همین اتفاق افتاد. در مسکو کمی
کاهش داشت اما در روزهای بعد بهشدت افزایش یافت. حتی در عربستان سعودی یک
روز هم سقوط نداشت و رو به افزایش بود. در تایوان و هنگهنگ فقط یک روز کاهش
اتفاق افتاد. تایلند و هندوستان هم همین شرایط را داشت. بنابراین همه بازارهای
بورس بعد از یک سقوط یکروزه رو به افزایش گذاشتند از جمله بازارهای آسیایی.
همانطور که
اشاره کردید، در ایران هم انتخاب ترامپ سبب شد تا شاخصهای بورس دستخوش تغییر
شود. قیمت دلار در بازار افزایش یافت و شاخص بورس کاهش یافت. خیلیها در داخل
کشور نمیدانستند و هنوز هم نمیدانند که سیاستهای جدید کاخ سفید چه
تاثیری براقتصاد ایران میگذارد. اگر بورس و بازار را نبض اقتصاد یک کشور
ارزیابی کنیم، این تغییرات در کوتاهمدت چه تاثیری بر اقتصاد ایران میگذارد؟
همانطور که
شما اشاره کردید، شاخص بورس تهران بعد از انتخاب ترامپ دستخوش تغییر شد و بیش
از هزار واحد سقوط کرد ولی این سقوط موقتی بود. در روزهای بعد شاهد بودیم
که این کاهش به سرعت جبران شد. حتی شاخص بورس رشد هم داشت. از آن گذشته، دلار
هم در داخل افزایش یافت. اما در این افزایش نمیتوان ارتباط مستقیمی بین انتخاب
ترامپ و افزایش قیمت دلار در بازار یافت. به این دلیل که علل روانی موجب افزایش
قیمت دلار بود و نه شرایط جهانی. چون از نظر اقتصادی نمیتوان رابطهای بین این
افزایش یافت. سالهاست سیاستهای مدیریتی بانک مرکزی این ارتباط را قطع کرده
است. در نتیجه اتفاقی که در اثر انتخاب ترامپ در اقتصاد ایران افتاد، تقریبا
این بحث جمع شد. این آثار تقریبا میرا شده است. از همین رو نمیتوان تغییراتی را
که بعدا اتفاق افتاد، به انتخاب ترامپ مربوط کرد. اما میتوان گفت در میان مدت
و بلندمدت انتخاب ترامپ بر بازار ایران تاثیر خواهد داشت. به دلیل اینکه
بازار سرمایه سیاستهای ترامپ را به عنوان سیاستهای اثر گذار بر ساختار اقتصادی
امریکا و جهان میدانند، بنابراین احتمال بالارفتن و قوی شدن دلار در سال
٢٠١٧ را بسیار بالا میبینند.
ریشه چنین
تحلیلی کجاست؟
چون بر همه
محرز شده که سیاستهای پولی و کاهش نرخ بهره در اقتصاد امریکا جواب نداده و
تمام کاهشهای نرخ بهره و تزریقهای پول به اندازه کافی نتوانسته کل اقتصاد
امریکا را از بحران خارج کند، در نتیجه طبیعی است که جامعه امریکا منتظر یک
تغییر سیاستی است. این تغییر سیاستی را ترامپ با تاکید بر سیاستهای مالی و دوری
جستن از سیاستهای پولی تعقیب میکند که مورد استقبال قرار گرفته است. بنابراین
اگر آنطور که دلار قدرت گرفته و با توجه به اینکه این چشمانداز هم تقویت شده
و به بالاترین حد خود در ١٤ سال گذشته رسیده، اگر هم مقداری روند افزایشی داشته
باشد، به نظر میرسد این روند حفظ خواهد شد. در این صورت ما شاهد دلار قدرتمند
خواهیم بود. بنابراین کالاها قیمت بسیار پایین در سطح جهان خواهند داشت. یعنی
دقیقا همان اتفاقی که در سال ٢٠١٦ افتاده، در سال ٢٠١٧ و ٢٠١٨ هم تکرار خواهد
شد؛ لذا در سال٢٠١٧ نمیتوان منتظر قیمتهای نفت، فولاد، سنگ آهن یا آلومینیوم
در سطح بالایی باشیم.
اما به نظر
میرسید که با افزایش شاخصها، در سایر بازارها هم شاهد افزایش قیمتها باشیم.
اثر بالا
بودن قیمت دلار در سال ٢٠١٧ به طور مشخص روی کالاها قابل پیشبینی است. میتوان
پیشبینی کرد که نفت و سایر کالاها در حد ٢٠١٦ بماند و همین مساله باعث میشود
که درآمدهای نفتی در بودجه سال آینده کم پیشبینی شود. همانطور که مستحضر
هستید این درآمد در بودجه سال آینده ایران کم هم پیشبینی شده است؛ ٥٠ دلار
به ازای فروش در هر بشکه که به نظر من بسیار واقع بینانه انتخاب شده است. البته
میتوان انتظار داشت که کماکان کسری بودجه داشته باشیم و دولت مجبور باشد که
مجددا هزینههای عمرانی را کاهش دهد. از طرفی برای تامین کسری بودجه مجددا
شاهد افزایش نقدینگی خواهیم بود که این اتفاق از طریق خلق پول و افزایش نقدینگی
یا از طریق حجم پول و ضریب فزاینده پولی صورت میگیرد. طبعا نمیتوان انتظار داشت
تورم یک رقمی بماند. اما انتظار میرود تورم زیر ١٥ درصد در سال ٩٦ داشته
باشیم. ازاین نقطه نظر میتوان حضور ترامپ را موثر دانست. از سوی دیگر به نظر میرسد
ترامپ چالشهای جدیدی را در اقتصاد ایران ایجاد کند که موجب میشود اقتصاد
ایران تحت تاثیر تحولات سیاستی اقتصاد امریکا دچار التهابات جدیدی شود. از
همه مهمتر سال ٢٠١٧ برای اقتصاد امریکا و جهان پیشبینی میشود سال پرالتهابی
خواهد بود. برای ایران که کشوری است که به هوشمندی اقتصادی مصلح نیست و قابلیت
انعطاف در نظام جهانی پایین است، به نظر میرسد سال بسیار خوبی نباشد. به همین
جهت این مساله که چه تاثیری بر اقتصاد ایران میگذارد موضوع مفصلی است که در
زمان کوتاه نمیتوان بدان پرداخت.
یکی از بخشهای
حساس به دنبال انتخاب دونالد ترامپ، توافق برجام است. به نظر شما نوسان در
سیاستها چقدر میتواند اقتصاد ایران را دستخوش تغییر کند؟
اینکه
برخورد ترامپ با برجام چگونه است و این برخورد چه تاثیری بر اقتصاد ایران میگذارد،
مساله بسیار مهمی است. تردیدی نیست که برخورد دونالد ترامپ با برجام چالشبرانگیز
خواهد بود. ولی اساسا نظام حکومتی امریکا با قدرتگیری نظام جمهوری اسلامی
ایران توافق ندارد. موافق نیست جمهوری اسلامی ایران در منطقه قدرت بگیرد.
بنابراین این برخوردها ادامه خواهد یافت. زمینههای فکری این برخورد در ترامپ
و افراد کابینه اوهم هست. افرادی هم که انتخاب کرده به نظر میرسد برخوردهایی
هم با ایران و سیاستهای ایران خواهند داشت. همانطور که اخیرا نخست وزیر
بریتانیا برخورد تندی با ایران داشت، طبیعی است که امریکا هم با بریتانیا در
یک راستاست. پس باید انتظار برخورد تند از سوی افراد کابینه ترامپ داشت. فشار
سیاسی بر ایران در سال ٢٠١٧ ادامه دارد. ولی اینکه چه تاثیری بر اقتصاد ایران
میگذارد، به چند مورد اشاره میکنم:
یکی از
موارد بسیار مهم در این تحولات نوسان بالا در اقتصاد جهانی است. اگر این نوسان
همراه با چالشهای سیاسی باشد این نوسان به اقتصاد ایران هم رسوخ خواهد کرد و
بنابراین سال ٢٠١٧ را سالی پرنوسان خواهیم دید.
همانطور که
در ابتدای ٢٠١٦ سال با نوسان اقتصادی ارزیابی کردم و همین اتفاق هم افتاد. در
٦ ماه دوم سال نوسان قابل توجه رخ داد. در سال ٢٠١٧ که سال ٩٦ شمسی را هم در
دل دارد، تغییرات متغیرهای اقتصادی از نوسان بالایی برخوردار خواهد بود.
نتیجه این میشود که هرزمان نوسان قابل توجهی در اقتصاد به وجود آید، فعالیتهای
سوداگری در اقتصاد ایران افزایش خواهد یافت. مثلا بازار پول، سکه و ارز دچار
التهاب میشود و این نوسان بالا شرایط خوبی برای ورود سوداگران به عرصه اقتصاد
ایران دارد.
یعنی افزایش
قیمت دلار چندان تحت تاثیر تحولات جهانی نیست؟
پیشبینیها
از قیمت بالا برای دلار و طلا حکایت میکند. به دلیل بالابودن نوسانها ورود
سوداگران به عرصه اقتصاد بسیار بالاست. بنابراین اقتصاد ایران به دو بخش تقسیم
میشود، یک بخش واقعی است که در این بخش کالاها خرید و فروش شده و نیاز مردم
در این بخش تامین میشود. پیشبینیها حکایت از آن دارد که این بازار تغییر
چندانی نمیکند. دیگری بخش سوداگری است. در بخش واقعی اقتصاد ما رشدی
بالاتر از سال ٩٥ نخواهیم داشت. بخش دوم اقتصاد، اقتصادی است که به دور از
نیازهای واقعی کشور است و به نظر میرسد این بخش توسعه مییابد. از آن سو بخش
واقعی افزایش ندارد و سوداگری بیشتر میشود، نتیجه این میشود که قیمت کالاها
افزایش قابل توجهی نخواهدداشت و فقط کالاهایی که موضوع فعالیتهای سوداگری است
افزایش مییابد که همان طلا و دلار خواهد بود. از سوی دیگر موضوع این تغییر
سیاستهایی است که اشاره شد. پیشبینی میشود باقیمانده تحریمهای هستهای که در
برنامه توافق هستهای نبود، اعمال شود. مجموعه این تحولات شناور کردن نرخ ارز
را به تعویق میاندازد.
با این حساب
به نظر میرسد در سیاستهای پولی و اصلاحاتی که دولت مد نظر دارد، شاهد
تاخیر خواهیم بود.
به نظرمن در
سال ٩٦ سیاست تک نرخی کردن ارز اتفاق نخواهد افتاد. در سال آینده بانک مرکزی
برای اینکه جلوی این نوسانات را بگیرد، مجبور است که در بازار دخالت کند. به
طوری که نرخ ارز را در محدوده مشخصی نگه دارد. بنابراین پیشبینی میشود که
در سال ٩٦، دوگانگی در نرخ ارز پدید آید و بازار موازی به موازات این بازار
شکل بگیرد. چون دولت و بانک مرکزی شهامت اینکه اثرات این یکسانسازی را بر
اقتصاد ببیند، نخواهد داشت که این موضوع هم از احتیاطهای سالهای گذشته بانک
مرکزی نشات میگیرد؛ لذا فضا برای اصلاحات بنیادین وجود ندارد.
سال آینده
در عین حال که افزایش قیمت دلار را میبینیم شاهد نوسان در ارز شناور مدیریت
شده خواهیم بود. مورد بعدی در حوزه اقتصاد سیاسی است. به دلیل اینکه یکسری
مسائل در کشور حل نشده و تضادهای سیاسی در کشور اتفاق میافتد، لذا آنطور که
باید و شاید سیاستهای اقتصادی هماهنگ با سیاستهای بیرون از دولت نیست چون
این تضادها با سیاستهای خارج از کشور متضاد است، قاعدتا بخشی به خارج از کشور
منتقل شده و این گرایشهای سیاسی رادیکال تضادها را به منطقه انتقال خواهند داد.
در نتیجه تنش ایران با منطقه و فشارهای منطقه خلیج فارس رو به افزایش میگذارد.
در هرحال مدیریت شرایط اقتصادی حساس است و لازم است که تمهیدات اساسی برای
رویارویی با اقتصاد سال ٩٦ دیده و سیاستهای معقولی در این ارتباط اتخاذ شود.
تاثیر
انتخابات امریکا بر ارزش یورو
تحلیل
سازمانهای مختلف و کارشناسان برجسته بازارهای مالی در امریکا نشان میدهد که
انتخاب ترامپ میتواند ضربه سنگینی به یورو وارد کند، لذا پیشبینی میشود که
برابری یورو در مقابل دلار در سال ٢٠١٧ به میزان یک به یک برسد. این هم یکی از
آثاری است که میتوان بدان اشاره کرد.
چه در
مبارزات انتخاباتی چه بعد از انتخاب، همواره ترامپ سیاستهای پولی امریکا را بهشدت
نقد کرده و زیر سوال برده است. ترامپ معتقد است که سیاستهای پولی غلط بوده و
بنابراین افزایش نرخ بهره در دستور کار قرار گرفته است. از آن گذشته تضعیف سیاستهای
فدرال رزرو یکی از سیاستهای ترامپ است که این مساله میتواند تاثیر بسیار عمیقی
بر بازارهای جهانی بگذارد که این تحولات یک بحث دیگری میطلبد.
ترامپ اساسا
همانند بسیاری از دولتهای راست در اروپا و کشورهای دیگر بر سیاستهای مالی
تکیه دارد تا سیاستهای پولی. بنابراین ما وارد یک حوزهای از سیاستهای پولی
میشویم که با کاهش مالیاتها و افزایش هزینههای دولتی همراه است. به همین دلیل
است که بازارهای سرمایه اقبال خوبی به ترامپ داشته و معتقدند در ٧-٨ سال گذشته
سیاستهای پولی نتوانسته عملکرد خوبی داشته باشد. شاید تحریک سیاستهای مالی
اینبار جواب بدهد.
منبع:
اعتماد