پایگاه خبری تحلیلی فولاد
(ایفنا)- عقب نشینی خریداران و عقب گرد قیمت ها در بازار فولاد باز هم در روز
ابتدایی فعالیت بازار در هفته جاری خودنمایی کرد که نگرانی ها از ادامه افت قیمت
ها را عمق بیشتری بخشید.
این در حالی است که با توجه به رشد قیمت ها در هفته های اخیر و رکوردشکنی
قیمتی 2 سال و نیم اخیر در کنار کاهش محسوس تقاضا، بی اعتمادی به بازار اهمیت
بیشتری پیدا کرده است.
با توجه به این موارد و وجود نگرانی از دورنمای مبهم بازار،
واقعیت های بی اعتمادی به بازار با توجه به مفاهیم تئوریک آن را مورد بررسی قرار
داده و بهترین رویکرد مدیریتی نیز معرفی خواهد شد
به نظر می رسد در صورت بی توجهی فعالان برجسته بازار به بی
اعتمادی بخش بزرگی از فعالان کوچک تر، مصرف کنندگان نهایی و صنایع پایین دستی،
نگرانی های بزرگ تری درخصوص آینده بازار فولاد خودنمایی خواهد کرد که در صورت کاهش
احتمالی قیمت دلار در بازار آزاد یا سقوط قیمت های جهانی فولاد، همه چیز تغییر
محسوس و جدی را تجربه خواهد کرد. هم اکنون باید بیش از پیش نگران واقعیت های
بنیادین بازار فولاد باشیم؛ هرچند که با مدیریت صحیح می توان از این گذرگاه مهم
قیمتی عبور کرد.
با آغاز به کار هفته جاری شاهد افت نرخ ها در بازار فولاد
هستیم تا جایی که بسیاری از واحدهای تولیدی قیمت های پیشنهادی خود را از کارخانه
کاهش داده اند. این رویکرد در شرایطی محقق شده که در هفته گذشته جرقه هایی از
افزایش قیمت ها به چشم خورد، اگرچه بدنه اصلی در بازار فولاد از آن تبعیت نکرده و
با رقابت منفی بین کارخانه و بازار، باز هم قیمت ها تغییر چندانی را در کل تجربه
نکرده است. این وضعیت را باید چهره اصلی و بدون روتوش بازار فولاد به شمار آورد؛
اگرچه برخی بخش های مهم در این بازار، باز هم تلاش دارند تا تغییراتی دست ساخته را
در ترکیب چهره بازار فولاد اعمال کنند، ولی پستی و بلندی های این بازار، فراز و
فرود بیشتری از برخی تغییرات دست ساخته را می طلبد.
با توجه به رشد قیمت ها در بازار فولاد با اهرم نوسان بهای
دلار در هفته های اخیر در کنار رشد شکننده بهای آهن آلات در بازارهای جهانی در
کنار ریزش قیمت زغال سنگ، عقب نشینی خریداران و ترس جدی از کاهش بیشتر قیمت ها در
بازار آزاد باید گفت که بازار فولاد مستعد تغییرات بسیاری بوده و البته تمامی
رخدادها با چاشنی ترس و احتیاط خودنمایی خواهد کرد. این نگرانی در بدنه بازار در
کنار کم رمقی تقاضا نشان می دهد که اعتماد در این بازار کاهش بسیاری یافته و تا
زمانی که فعالان این عرصه اعتماد از دست رفته خود را نسبت به آینده بازار به دست
نیاورند، رفت و برگشت قیمتی و کم رمقی تقاضا در کنار عدم انتقال جدی سرمایه به
بازار فولاد باز هم مشاهده خواهد شد.
در گزارش پیشین مورخ سه شنبه 23 آذرماه عنوان کردیم که رفت و
برگشت قیمتی در کنار بازارسازی دست ساخته قیمت ها و تحمیل نرخی مشخص با ابزار
انحصار در بخش عرضه ها با نادیده گرفتن واقعیت های تقاضا در گام اول به عقب نشینی
خریداران منجر شده و در گام دوم بی اعتمادی نسبت به دورنمای قیمت ها و رویکردهای
تجاری را در بازار فولاد تزریق خواهد کرد. همچنین به عنوان مثال از بحران های
تجاری در سال های اخیر یاد کردیم که اوج آن را می توان در سال 2008 و پس از رشد
جدی قیمت ها رصد کرد.
هم اکنون برخی ویژگی های مهم در بازار فولاد خودنمایی کرده که
می تواند بیش از پیش اطمینان را در این بازار نابود کند. رشد قیمت ها، ترس از کاهش قیمت های جهانی با تخلیه هیجان حباب قیمتی در
بازارهای فولاد در چین در کنار افزایش ارزش دلار در بازارهای جهانی همچنین ارائه
آمار یا قیمت هایی که با واقعیت های میدانی در تضاد است را می توان از ویژگی هایی
برشمرد که نگرانی ها را با کاهش اعتماد، عمیق تر می سازد. بروز بدبینی در هر بازاری می تواند نگرانی های بزرگی را ایجاد کند و به
برخی هیجان ها دامن بزند.
تجربه سال های اخیر نشان می دهد که در شرایطی که اعتماد در
بازارها کاهش یابد، رویکردی خودنمایی خواهد کرد که به آن پیشگویی های خود متحقق
گفته می شود یعنی در زمانی که بخش بزرگی از فعالان بازار پیش بینی خاصی در مورد
رخدادی داشته باشند، ناخودآگاه در برابر تحقق آن موضع گیری کرده و همین روند باعث
خواهد شد تا آن احتمال محقق شود. این در حالی است که در شرایط بی اعتمادی چنین
رویکردی بیشتر خودنمایی کرده و هر بخش از بازار که قدرت تصمیم گیری و القای نظر
بیشتری داشته باشد، در نهایت موفق تر از سایر بخش ها عمل کرده و جهت گیری کلی
بازار به سمت طرز فکر این گروه سوق پیدا خواهد کرد. این در حالی است که در شرایط دشوار
فعلی نیز اگر تصمیم سازان اقتصادی یا تجاری برای بازار تصمیم خاصی را اتخاذ کنند،
آن تصمیم در نهایت محقق خواهد شد و سایر بخش ها نیز دانسته یا ندانسته از رویکرد
خاص القا شده، تبعیت خواهند کرد.
در صورت پذیرش این رویکرد باید منتظر ماند و دید که بدنه
تصمیم سازی در بازار فولاد به چه سمتی متمایل بوده و چه مسیر حرکتی را برای قیمت
ها ترسیم خواهد کرد. این
در حالی است که در روزها و هفته های اخیر، شاهد مقاومت جدی رسانه های مکتوب و
مجازی در برابر نوسان دست ساخته قیمتی بودیم که تا حدودی توانست رفتارهای قیمتی را
تحت الشعاع قرار داده همچنین رفتار بخش دیگری از بازار همچون واسطه ها و مالکان
کالااز انبار نیز پتانسیل دیگری بود که در برابر نوسان دست ساخته قیمت ها مقاومت
کرد. در هر حال با توجه به گذشت زمان مقاومت های کلی در برابر نوسان قیمت ها از
سمت عرضه مستهلک شده و بازار باز هم به همان مکانیزم خود متحقق، وارد خواهد شد و
رویکردی که از سمت عرضه یا حتی بخشی خاص به آن القا شود، مورد پذیرش قرار خواهد
گرفت که باز هم بی اعتمادی به مکانیزم بازار و کاهش سطح اعتماد به رفتار قیمت ها
را با صراحت بیشتری هویدا می سازد.
به گواهی تجربه؛ هر بخش در بازار فولاد منافع خود را تعقیب
کرده و چندان هم به منافع جمعی ایمان نداشته تا جایی که رشد محسوس حجم صادرات با
قیمت هایی پایین تر به جای عرضه در بازار داخلی در برخی شایعات به صراحت شنیده شده
است. این رویکرد که البته خود مدافعینی برای حمایت از قیمت های داخلی داشته و
دارد، نشان می دهد که جهت گیری مشخصی برای نوسان قیمت ها در ماه ها و سال های اخیر
مورد بررسی قرار نگرفته و برخی از منافع در عدم برخی شفافیت ها نهفته است. همین
واقعیت تاکنون اجازه نداده تا حجم سرمایه ای جدی به بازار تزریق شده یا حتی زنجیره
خرده فروشی در ابعاد گسترده مورد بررسی و سرمایه گذاری قرار گرفته و واسطه گری به
شغلی حرفه ای در بازار تبدیل شود نه فضایی برای رقابت ویژگی ها و توانمندی های
اجرایی و لجستیکی. همین مطلب را باید یکی از مهم ترین دلایل پایین بودن اعتماد در
بازار فولاد به شمار آورد که تا حدودی از سوی بدنه تصمیم سازی در این بازار نیز
مورد حمایت قرار گرفته است.
واکاوی ابهام در بازار فولاد
در ادامه باید به ابهامی در بازار فولاد اشاره کرد و البته
برای برون رفت از این شرایط راهکاری منطقی ارائه داد. یکی از دلایل ابهام آمیز
بودن بازار فولاد و پایین بودن سطح اعتماد به آن را باید در قیمت های هدف جست وجو
کرد؛ یعنی واحدهای بزرگ تولیدکننده یا انجمن های صنفی و صنعتی هیچ گاه سطح مشخص
قیمتی را برای دورنمای کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت در مصنوعات مختلف فولادی
تعیین نکرده اند که در تقارن با قیمت های جهانی، بهای ارز، حجم تقاضا و واقعیت های
بازار و نظام واقعی عرضه و تقاضا باشد. این در حالی است که ارائه چنین سطح قیمتی
خود هزینه های بسیاری را به همراه داشته، زیرا بدنه تصمیم سازی در بازار فولاد خود
باید برای نیل به اهداف اعلامی با صداقت و شفافیت کوشش کرده و از پیش بینی خود
دفاع و حمایت کند.
دست یافتن به این ویژگی در ابتدا نیاز به واحدهای تولیدی
هماهنگی داشته که بتوانند حداقل های بازار را تامین کرده، سپس به موجودی انبارهای
واقعی نیاز داشته تا از قیمت های اعلامی به صورت واقعی حمایت کند. از سوی دیگر
نگاه حرفه ای و کارشناسی بالایی نیاز خواهد داشت تا بتواند ویژگی های بازارهای
جهانی و شرایط بازار داخلی را تجسم و تحلیل کرده تا بهترین اهداف را ارائه کرده که
بتواند منافع بخش های مختلف را تامین کند. در کنار این موارد باید هزینه های
هرگونه تصمیم اشتباه را نیز پذیرفت، زیرا در این قبیل بازارها فضایی برای خطا وجود
نداشته و با بازخوردهای محکمی از سوی بازارهای داخلی و خارجی مواجه خواهد شد.
هم اکنون موارد مورد نیاز فوق که می تواند اعتماد بیشتری را
به بازار بازگرداند در بازار فولاد وجود نداشته و همکاری و هماهنگی واحدهای بزرگ
فولادی تنها در بازارسازی ها خلاصه شده گویی برخی حاضر هستند که برای بازار قیمت
تعیین کنند، ولی حاضر نیستند که مسوولیت قیمت های اعلامی را بپذیرند، زیرا در رفت
و برگشت قیمت ها و خودنمایی رقابت منفی یا بیم و امید قیمت ها در بازار فولاد، به
سرعت شاهد تغییر رویکرد عرضه کنندگان کوچک و بزرگی هستیم که این رفتارها بیشترین
تاثیر منفی را بر اعتماد فعالان بازار بر جای خواهد گذاشت.
به عنوان مثال در صورتی که صنایع پایین دستی فولادی از رفتار
و حجم عرضه ها مطمئن بوده و نسبت به واقعیت های فراگیر بازار و عدم تبعیض در بخش های
مختلف اعتماد داشت قطعا حجم تقاضا در بخش های مصرف کننده مواد اولیه و محصولات
میانی افزایش یافته و به کمک بخش تولید در صنایع بالادستی می آمد.
دو رویکرد جهانی برای بازار فولاد
تجربه فعالیت و ارتباط با سایر کشورهای جهان به ما آموخته است
که درخصوص مدیریت قیمتی در بازار دو رویکرد اصلی مورد توجه قرار می گیرد؛ شیوه اول
به تجمیع واحدهای تولیدی در لایه های مختلف بالادستی و پایین دستی بدل شده و بخش
های مختلف با رویکردی مدیریتی، قیمت های مشخصی را برای دوره های معینی از زمان
مورد اعلام و پذیرش قرار می دهند. این رویکرد که در شرکت های بزرگ فولادی همچون
آرسلور میتال یا بائواستیل تعقیب شده منافع بزرگی برای بخش های زیرمجموعه داشته تا
جایی که حتی به انحصاری نسبی تحت پوشش تراست بدل شده است.
در شیوه دوم وضعیت ساده تری در جریان است. برخی موسسات تحقیقاتی که غالبا خودشان در
داد و ستدهای واقعی در بازار نیز دستی داشته و سهمی در بازارهای کالایی و سهام در
اختیار دارند، برای بازه های مختلف زمانی قیمت هایی را اعلام می کنند که غالب
فعالان بازار نسبت به نرخ های اعلامی خوش بین بوده و مورد پذیرش قرار می گیرد. این
در حالی است که این قبیل اعلام گسترده دورنمای قیمتی در برخی مراحل چندان هم منطقی
به نظر نرسیده و حتی غلط از آب در می آید ولی باز هم انتظاری منطقی را در بازار
ایجاد می کند. موسساتی همچون گلدمن ساکس، مورگان استنلی یا جی پی مورگان را می
توان در این زمره به شمار آورد.
با توجه به موارد فوق در بازار فولاد و با فرض وجود بدنه
تصمیم سازی قیمتی قدرتمند با ابزارهای اجرایی گسترده، هم اکنون زمان آن فرارسیده
تا با بررسی های عمیق از بازار نسبت به اعلام قیمت هایی به منظور هدف گذاری در
بازار فولاد اقدام شده تا خریدار و فروشنده، سرمایه گذار و سرمایه پذیر، کارفرما و
پیمانکار بتواند نسبت به آینده نگاهی واقعی داشته باشد تا حداقل خروجی آن ترسیم
برنامه ای مدون برای مصرف در داخل، حجم عرضه یا کمیت صادرات و حتی قیمت آن باشد.
این شرایط می تواند چهره بازار فولاد را به سرعت تغییر داده و همچنین وجود ابزاری
قدرتمند در بورس کالابه عنوان اوراق سپرده کالایی نیز می تواند به کمک بدنه عرضه
کننده در بازار فولاد بشتابد. در صورت تحقق این رویکرد از یک سو تامین مالی
واحدهای صنعتی با شفافیت و توانمندی بیشتری صورت گرفته و از سوی دیگر با افزایش
شفافیت و اعتماد به بازار، می توان به سمت پوشش ریسک مبتنی بر هج کردن نوسان بهای
مواد اولیه صنعتی و ساختمانی گام برداشت.
منبع: دنیای اقتصاد