پایگاه خبری تحلیلی فولاد
(ایفنا)- با انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهوری بعدی آمریکا و
یکدست شدن قدرت در آمریکا و تمدید قانون تحریم های 10 ساله در کنگره گمانه زنی های
بسیاری درباره برجام و آینده آن مطرح شده است. در این راستا ناصر هادیان در مطلبی
در امید ایرانیان به این موضوع پرداخته که در ادامه آمده است:
درباره هیاهویی که در مورد نقض برجام
به وجود آمدهاست، دو نکته وجود دارد. یک نکته کاملا قطعی است و یک نکته دیگر مبهم و تردیدآمیز
است. نکته قطعی این است که هر اتفاقی روی دهد، این نباید ایران باشد که برجام را
نقض میکند یا از آن کنار میکشد. اما نکته مبهم رفتار دولت بعدی آمریکا در
برابر برجام خواهد بود. امروز با تمدید قانون تحریمهای ایران، نمیتوان گفت که
برجام به صورت شکلی نقض شدهاست، چرا که همچنان احکام معافیت صادره از سوی رییس
جمهور و وزیر امورخارجه جاری است. باید ببینیم که دولت بعدی آمریکا چگونه رفتار
خواهد کرد.
امروز میبینیم که حتی بزرگترین
مخالفان برجام در آمریکا و در خارج از آمریکا هم ترامپ را تشویق میکنند که از
پاره کردن برجام یا نقض فاحش آن خودداری کند. در برابر آمریکاییها کم کم تلاش میکنند
بازی خود را به سمت یک بازی هوشمند ببرند. مارک دوبوویتز از مخالفان جدی
برجام وقتی به ترامپ توصیه میکند که برجام را پاره نکند، قطعا نتانیاهو و اعراب
هم به ترامپ توصیه میکنند که برجام را پاره نکند، به این دلیل که ترجیح میدهند
اجماع جهانی از میان نرود، شکاف میان آمریکا و دیگر کشورهای جهان که پای میز
مذاکره بودهاند پیش نیاید.
به جای پاره کردن برجام ۳ استراتژی جدید را پیگیری خواهند کرد. به جای پاره کردن
سراغ یک تفسیر موسع از برجام را پی میگیرند، اجرای سختگیرانه برجام را پیگیری میکنند،
برای بازدیدهای سرزده از سایتهای نظامی فشار میآورند، تفسیرهای دلبخواهی از
برجام میکنند.
استراتژی دوم تصویب قوانین جدید تحریمی
تحت عناوین دیگر خواهد بود. تحریمهایی تحت عناوین تروریسم و رفتار حقوق بشر و موشکی
و غیره. استراتژی سوم، تصویب تحریم در ایالتهای آمریکا است، الآن ۳۲ ایالت در آمریکا علیه ایران تحریم دارند. به نظر من به
جای پاره کردن برجام سراغ چنین کارهایی میروند.البته هر قانونی که تصویب شود، در
منطقه خاکستری تصویب میکنند، به شکلی تصویب نمیکنند که همه دنیا آن را نقض واضح
برجام تشخیص دهند. یعنی به شکل هوشمندانه و با حرکتهای دقیق. واکنش
ما هم باید دقیق باشد، گویا که در حال بازی شطرنج هستیم.
فکر کنید که دونالد ترامپ روز اول
ریاست جمهوریاش، روز ۲۱ ژانویه در سخنرانیاش اعلام کرد که میخواهد
اصلا از پایه برجام را پاره کند. ما باید چه کار کنیم؟ چه تصمیمی باید بگیریم؟ چه
واکنشی نشان بدهیم؟
اینها نیازمند تفکر دقیق و تامل و
برنامهریزی است. با واکنشهای احساسی و شعاری نمیتوانیم به نقض برجام پاسخ
دهیم. بازی شطرنج تفاوتی با فوتبال و بوکس دارد که اسیر هیاهوها و کف و هورا
نیست، بلکه در سکوت و در تفکر عمیق برگزار میشود. باید برنامه داشتهباشیم.
من برای مثال چند راه حل برای واکنش به
نقض برجام از سوی آمریکا مثال میزنم. میتوانیم بگوییم اگر آمریکا چنین
کاری کرد ما برجام را اجرا میکنیم، اما فقط تا میزانی که تاکنون اجرا کردهایم آن
را اجرا میکنیم. مثلا اگر اعلام کردند که میخواهند از یک سایت نظامی
بازدید کنند، میگوییم که اجازه نخواهیم داد که این کار انجام شود. همانقدر که تا
آن لحظه همکاری کردیم تا همان حد همکاری خواهیم کرد.
یک راه حل دیگر هم دارد. ما می گوییم
که ما پایبند به برجام هستیم اما آمریکا برجام را نقض کردهاست. حالا ما
همچنان به پایبندی خود ادامه میدهیم اما در برخی زمینهها مثلا در دو زمینه آب
سنگین و ذخیره اورانیوم غنیشده تعهدمان را تغییر میدهیم. این راهکار نسبت
به راهکار قبلی مزیتی هم دارد. نوعی درس دادن است؛ یک جور فرآیند یادگیری و
شرطی کردن است.
معنی این شیوه عملکرد این است که ما به
آمریکاییها درس میدهیم، آموزش میدهیم که این رفتارها هزینه بر خواهد بود. در
واقع رفتار آنها را تقویت و تشدید نمیکنیم، بلکه بر عکس به ازای هر عمل مخالف
برجام به آنها هزینه تحمیل میکنیم.
این راه حلها البته فقط پیشنهاد
هستند، قطعا برای واکنش مناسب باید برنامهریزی و فکر دقیق کرد. به اضافه اینکه
نباید فراموش کنیم قبل از هر واکنشی به نقض برجام از سوی آمریکا پیش از هر چیز
باید روند مکانیزم حل اختلاف را طی کنیم. یعنی به کمیسیون هشت نفره حل اختلاف
شکایت کنیم، استدلال بیاوریم، در صورتی که طرف نقض کننده رفتارش را اصلاح نکرد به
شورای امنیت ارجاع بدهیم، فرصت ۳۵ روزه
شورای امنیت را به رسمیت بشناسیم و سپس واکنش خودمان را عملی کنیم.
به نظر من واکنشهایی هم که در داخل
کشور به تصویب این قانون به وجود آمدهاست، لزوما نمیتوان گفت که بد است.
اگر این واکنشها بر اساس یک برنامه دقیق و با حساب و کتاب باشد بسیار هم خوب
است. به نظر من اگر برنامهای در سطح ملی برای موضعگیری وجود داشتهباشد
خوب است. اینگونه میتوان پیام رساند به دولت جدید آمریکا که چه اندازه فشار
در داخل ایران وجود دارد.
اما اگر برنامهریزی دقیق نباشد و
واکنشهای تند و احساسی بدون برنامه گرفتهشود، آنگاه از دو طرف به ضرر ما خواهد
بود. اولا در حوزه بینالمللی کاری پیش نخواهیم برد چرا که عملا هنوز نقض
برجام بر اساس مکانیزم مشخص شده در برجام مشخص نشدهاست. از سوی دیگر هم این
گفتگوها در داخل کشور ایجاد انتظار میکند و این انتظارات فشار به دولت ایجاد میکند،
گروهی میگویند خب اگر برجام نقض شده چرا ایران هنوز همکاری میکند یا بعضی میگویند
چرا نتوانستید جلوی نقض برجام را بگیرید.
بخش بین الملل الف