پایگاه خبری تحلیلی فولاد
(ایفنا)- علیرغم پیشبینیهای
صورت گرفته و ارزیابی مراکز نظرسنجی، دونالد ترامپ، فعال و سرمایهگذار بخش مسکن،
توانست با اختلاف کوبندهای، امیدوار باشد تا فرمان کنترل بزرگترین کشور جهان را
در خلال 4 سال آینده به دست گیرد. در این نوشتار بر آنم تا ضمن ارائه توضیحی از
فرآیند انتخابات، دلایل پیروزی ترامپ را برشمارم و به این مهم بپردازم که چگونه
افرادی که در حین انتخابات آنچنان بیرحمانه به تخطئه یکدیگر میپرداختند بهمحض
اعلام نتایج انتخابات، با تمکین از خواست مردم، اخلاقمداری بر تسهیل جریان انتقال
قدرت تأکید و مقام ریاستجمهوری را نه میراث شخصی، بلکه حق اعمال قدرت حاکمیت ملی
تلقی کردند. بهدوراز آنچه امروز امریکا را به چهرهای نهچندان محبوب در جهان
تبدیل و کاخ سفید را به مظهر اعمال سیاست امپریالیستی بدل کرده، آموختن ازآنچه
دموکراسی میتواند در افزایش ظرفیت سیاسی حتی نزد نخبگان فراهم کند، قابلیادآوری
و بازآموزی است. در خاتمه علیرغم عدم ارتباط چندان نقش آخر نوشتار با عنوان مقاله
بر آنم تا آینده چهارساله روابط دو کشور امریکا و ایران را نیز مورد ارزیابی قرار
دهم و مزایا و چالشهای حضور دونالد ترامپ در دفتر کار بیضی کاخ سفید را ارائه کنم.
1- نظام
انتخابات امریکا
در امریکا
بالغبر 500 هزار شغل از طریق انتخابات توزیع میشود که از جمع مشاغل مذکور 537
سمت در سطح دولت فدرال، 8000 سمت در سطح دولتهای ایالتی و 494 هزار پست نیز در سطح دولتهای
محلی است. در سطح دولت فدرال رئیسجمهور از طریق یک سیستم انتخابات دومرحلهای از
یکسو توسط مردم و از سوی دیگر توسط افراد منتخبی که موظف به انتخاب شخص خاصی برای
احراز سمت ریاست جمهوری هستند (موسوم به مجمع برگزینندگان/ Electoral College) برای 4 سال
برگزیده میشود.
در تمام
ایالات بهاستثنای ایالت داکاتوی شمالی از شهروندان درخواست میشود، قبل از شرکت
در انتخابات مبادرت بهپیش ثبتنام کنند. در انتخابات ریاست جمهوری امریکا، رئیسجمهور
و معاون وی به همراه هم انتخاب میشوند. انتخابات به شکل غیرمستقیم برگزار و برنده
نهایی توسط رأی اعضای مجمع برگزینندگان امریکا انتخاب میشود. بر اساس قانون اساسی
امریکا، تعداد اعضای مجمع برگزینندگان در هر ایالت برابر تعداد اعضای مجلس
نمایندگان امریکا و سناتورهای همان ایالت است. هرچه ایالت پرجمعیتتر باشد، تعداد
اعضای هیئتهای انتخاباتی آن نیز بیشتر خواهد بود. به همین دلیل نقش ایالاتی مانند
کالیفرنیا، تگزاس و نیویورک به نسبت ایالاتی نظیر یوتا، وایومینگ و یا مونتانا در
انتخابات ریاست جمهوری مهمتر است. کالیفرنیا با 55 عضو مجمع برگزینندگان در رأس و
تگزاس با 38 عضو در مکان بعدی قرار میگیرد. واشنگتن دیسی نیز به همراه 8
ایالت تنها دارای 3 عضو کالج است.
انتخابات در
امریکا بارأی غیرمستقیم مردم برگزار میشود و مردم هر ایالت به کاندیدای موردنظر
خودرأی میدهند. هریک از نامزدها که برنده اکثریت آرا در ایالت شود، تعداد آرای
انتخاباتی آن ایالت را از آن خود میکند و هریک از منتخبان که تعداد 270 رأی
انتخاباتی را به دست آورد، رئیسجمهور امریکا تلقی خواهد شد.
در امریکا
هر ایالت تعدادی گزینشگر را مأمور میکند تا پس از انجام انتخابات، با حضور در
پایتخت هر ایالت، در مجلس ایالتی رأی خود را به نسبت آرایی که مردم به کاندیداها
دادهاند، به صندوق بریزد، که در حقیقت انتخاب ایشان نیز، بنا به درخواست مردم،
انتخاب فردی خواهد بود که بالاترین رأی مردم ایالت را به دست آورده است.
بهطورمعمول
اصولاً نامزدی که در ایالتی توسط مردم حائز رأی مردمی یا popular vote بیشتر شده باشد، از سوی
هیئت انتخاباتی آن ایالت برگزیده میشود. در انتخابات عمومی ماه جاری، پس از روشن
شدن میزان آرای مردمی هر نامزد در هر ایالت، میتوان با شمارش تعداد هیئتهای
انتخاباتی، نامزد پیروز در انتخابات را شناسایی کرد. اعلام رسمی نتایج انتخابات
اصولاً در ماه دسامبر و در جلسه مشترک نمایندگان سنا و مجلس نمایندگان صورت میپذیرد
که در آن، معاون رئیسجمهور بهعنوان ریاست سنا، نتایج آرای هیئتهای انتخاباتی را
شمارش و مبادرت به اعلام رسمی رئیسجمهور امریکا میکند.
در این
فرآیند انتخاباتی که بر مبنای جلوگیری از تسلط ایالات بزرگ بر ایالات کوچک پایهگذاری
شده، ممکن است انتخابات رئیسجمهور بارأی اقلیت هم صورت پذیرد، کما اینکه در
انتخابات سال 2000 جرج بوش بارأی اقلیت مردمی (popular vote) و بارأی اکثریت کالج
الکترا به کاخ سفید راه یافت و این مسئله در سال 2016 نیز در انتخابات اخیر و
گزینش دونالد ترامپ اتفاق افتاد.
2-
دلایل پیروزی ترامپ
2-1- ترامپ بهعنوان
مهرهای فاقد سابقه سیاسی از تیرگی رفتار سیاستمداران نظیر کلینتون که سالهاست
حزب دموکرات را به محل سیطره خود بدل کرده منزه است. این پاکی سیاسی میتواند خود
سبب اقبال عمومی نسبت به وی و پذیرش شعارهایش نزد عامه مردم تلقی شود.
2-2- استقلال
ترامپ
گرچه
ترامپ عضو حزب جمهوریخواه و نماینده آن حزب در انتخابات تلقی میشود، اما برائت
رهبران حزب نظیر بیل رایان سخنگوی مجلس نمایندگان و کوین مک کارتی رهبر جمهوریخواه
جناح اکثریت مجلس نمایندگان، از ترامپ شخصیتی مستقل ساخت که این ساختار جدید نه
علیه وی بلکه له او اسباب پیروزی در انتخابات را فراهم آورد.
2-3- افکار
اقتصادی ترامپ
ترامپ،
علیرغم صبغه حزبی خود که اقتصاد آزاد را ترویج میکند، معتقد به خروج امریکا از
قرارداد تجارت آزاد امریکای شمالی (NAFTA) و حتی خروج امریکا از سازمان تجارت جهانی است.
توجه به ترکیب ایالات مردد یا Swing States که شامل ایالتهای کلرادو، فلوریدا، میشیگان،
مینهسوتا، اوهایو، نوادا، نیوهمپشابر، کارولینای شمالی، پنسیلوانیا، ویرجینیا و
ویسکانسین است، مشخص میکند که علیرغم تقسیمبندی کلاسیک آرا در امریکا و توزیع
آنها نزد ایالات خاص، تکلیف انتخابات توسط ایالات مردد روشن میشود. نقش 3
ایالت میشیگان، پنسیلوانیا و اوهایو که ایالات راکد یا زنگزده یا
Rust States نامیده
میشوند در انتخابات اخیر بسیار مشخص بود. این ایالات که به دلیل عملکرد قرارداد
تجارت آزاد امریکای شمالی اصولاً از دهه 80 اهمیت صنعتی خود را ازدستدادهاند،
امیدوارند عمل به قول ترامپ در خروج از معاهده منطقهای این مناطق را مجدداً به
ایالات صنعتی و پررونق تبدیل کند.
2-4- استراتژی
تهاجمی کلینتون با ساختار زمانی نامناسب
گرچه تهاجم
حزب دموکرات در عریان سازی پیشینه جنسی و پرخشونت ترامپ در خلال بازه زمانی اوت تا
نوامبر دربار اول توانست تا حدی اعتبار ترامپ را مخدوش کند، ولی فاصله زمانی آن تا
برگزاری انتخابات، این امکان را به نامزد متهم داد که با کمک اسنودن در روزهای
پایانی ماه اکتبر، حتی افبیآی را نیز درگیر پرونده ایمیلهای خانم کلینتون کند.
درواقع زمانبندی غیر مناسب تهاجمی کلینتون و دادن فرصت کافی دفاع به ترامپ، ارزش
تهاجمی- تبلیغی نامزد رقیب را بیاثر کرد. در اینجا ذکر این نکته نیز قابلتوجه
است که سابقه آزار جنسی ترامپ برای آن دسته از رأیدهندگان، خصوصاً در ایالاتی
نظیر ایالات زنگزده اهمیت چندانی نداشته و وعده احیای مجدد صنعتی در این مناطق،
با غلبه بر عریان سازی سابقه جنسی ترامپ، در جلب نظر رأیدهندگان بسیار اثرگذار
بود.
3- رخدادهای
بعد از ترامپ
تهاجمات دو
نامزد رقیب، قبل از روز برگزاری انتخابات و حمایت مشخص آقای اوباما از نامزدی خانم
کلینتون و دخالت در کمپین انتخاباتی هیلاری، این احتمال را در اذهان پررنگ میکرد
که روزهای آغازین ماه نوامبر، ایام جدال جبهه هیلاری - باراک در مقابل دونالد
باشد. توجه به مطالبی که از سوی طرفین درگیر در قالب اظهارنظرهای رسمی منتشر شد،
مسیر دقیقاً خلاف این امر را اثبات و ظرفیت دموکراسی در امریکا را نمایان کرد.
مراجعه به بخشی از این گفتارها سندی بر این ادعا است. باراک اوباما در سخنرانی خود
در روز 8 نوامبر چنین گفت:
«دیروز پیش
از آغاز شمارش انتخابات من ویدئویی را ضبط کردم که شاید شما آن را دیده باشید و در
آن به مردم امریکا گفتم بدون توجه به اینکه شما در انتخابات از چه جناحی بودهاید
و کاندیدای شما رأی آورده است یا خیر، خورشید فردا طلوع خواهد کرد. این پیشبینی
به وقوع پیوست و اکنون خورشید طلوع کرده است. من میدانم که همهشب درازی را پشت
سر گذاشتهاید و برای من هم همینطور بوده. من این فرصت را داشتم که با رئیسجمهور
منتخب شب گذشته ساعت 3:30 صحبت کنم. من به او در این خصوص تبریک گفتم. او را دعوت کردم
که فردا به کاخ سفید بیاید تا درباره حصول اطمینان از انتقال موفقیتآمیز قدرت
میان رؤسای جمهوری اطمینان حاصل کنیم.»
وی ضمن
ابزار مجدد اختلافنظر با ترامپ این نکته را یادآوری کرد که با تأسی از رئیسجمهور
بوش سعی میکند کاخ سفید و قدرت را بهخوبی به خلف خود منتقل کند. او تلاش کرد تا
مشروعیت جانشینی را بهعنوان اصل غیرقابلانکار دموکراسی و در رقابت باقدرت فردی
معرفی کند.
همچنین
ترامپ بخشی از مذاکرات خود با رقیب قبلی را افشا کرد و در بیان شخصیت کلینتون گفت:
«من همچنین
شب گذشته این فرصت را داشتم که با کلینتون گفتوگو کنم و به سخنان وی گوش دهم. او
برای من مایه افتخار بسیار است. او در زندگی خود مایه افتخار بسیار است. او در
زندگی خود خدمات عمومی فوقالعادهای داشته است. بانوی اول فوقالعادهای بود.
سناتور برجستهای از ایالت نیویورک بود. او وزیر امور خارجه بسیار خوبی بود. من به او افتخار میکنم.
بسیاری از آمریکاییها از او حمایت میکنند. کاندیداتوری او اقدامی تاریخی بود و
این پیام را به دختران ما در سراسر کشور میرساند که میتوانند در سیاست به
بالاترین سطوح دست پیدا کنند. من اطمینان کامل دارم که او و بیل کلینتون همچنان به انجام
اقدامات فوقالعاده برای مردم امریکا و سراسر جهان ادامه خواهند داد.»
و اما
هیلاری رقیب شکستخورده انتخابات نیز منویات خود را چنین بیان کرد:
«من پیشتر
تبریکات خود را به ترامپ اعلام کردم. من از شکست خوردن ناراحتم اما هنوز به امریکا
اعتقاددارم و همیشه بر این باور خواهم بود. از هوادارانم میخواهم با دیدی باز با
ریاست جمهوری ترامپ برخورد کنند.»
او ضمن
ابراز تأسف از عدم ورود اولین بانو به کاخ سفید از زنان آمریکایی خواست برای تحقق
این آرزو و رؤیا به تلاش خود ادامه دهند. هیلاری در تکمیل سخنان خود یادآوری کرد
که برای همکاری با ترامپ آماده است.
مرور این
جملات گویای آن است که قدرت دموکراسی میتواند در مواجهه با خواست عوام و انتخاب
اکثریت، ضمن اعمال قدرت و حاکمیت مردم، قدرت اعمال حکومت را فراتر از افراد و دوام
ابد مدت قدرت را حتی در جامعهای نظیر امریکا که پول مبنای ساخت آن را بازطراحی میکند،
مبتنی بر خواست ملی قرار دهد. تأکیدات مکرر طرفین منازعه انتخابات اخیر امریکا
گویای این باور قطعی است که علیرغم دعوای سیاسی و تلاش برای کسب قدرت، قدرت و
اخلاق الزاماً دو پارهخط متنافر نیستند. میتوان قدرتمند بود و دچار بدهی اخلاقی
هم نشد.
4-
مناسبات ایران- امریکا و پساترامپ
4-1- مداخلات
منطقهای امریکا، خلیجفارس، اعراب، ایران و اسرائیل
دونالد
ترامپ در خلال دوران مبارزات انتخاباتی از سال 2015، در تجمعات انتخاباتی و نیز
سخنرانی در جمع هواداران، مکرراً کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس خصوصاً عربستان
سعودی را به صدور افراطگرایی به منطقه و نیز مداخلات تروریستی در امریکا و همچنین
واقعه 11 سپتامبر متهم کرده است. ترامپ مکرراً اظهار کرده اولین و مهمترین اولویت
او فقط و فقط منافع امریکا است. او مکرراً همپیمانان قدیمی امریکا در منطقه خلیجفارس
را دشمنان حقیقی آن کشور قلمداد کرده و از قطع حمایت امریکا از ایشان سخن رانده
است. چنین سخنانی میتواند به تبیین سناریوهای حضور امریکا در منطقه کمک کند. حضور
ترامپ میتواند حمایت دائم امریکا از اعراب خلیجفارس را متزلزل و به کمک به توازن
قدرت در منطقه کمک دوچندان کند. یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که عموماً و
حتی بهطور علنی هیلاری کلینتون از مساعدتهای دلاری اعراب خصوصاً حکام قطر و
عربستان بهره برده و داستان افشای کمکهای مالی سفیر قطر در امریکا در ایمیلهای
اسنودن خود میتواند گواهی بر این مدعا باشد.
از سوی دیگر
ماجرای روابط امریکا و اسرائیل نیز در خلال دوران حکومت ترامپ، خصوصاً از منظر
تحلیلگران ایرانی قابلتوجه خواهد بود. علیرغم حمایت همهجانبه لابی یهودی در
امریکا از کمپین کلینتون به نظر میرسید با مراجعه به تاریخ مناسبات کلینتونها با
لابی مذکور و ضرب شستی که بیل کلینتون در جریان حمایت از اعراب در مرافعه اعراب و
اسرائیل (معاهده اسلو 1) و در ماجرای لوینسکی از ایشان دریافت کرد، هیلاری را بر
آن داشت تا باتجربه انطباق دیدگاه خود بر منافع دولت اسرائیل آینده سیاست و روابط
خارجی امریکا در خاورمیانه را تحلیل کند. در جریان کمپین انتخاباتی نیز، شایعاتی
مطرح شد که گویای وساطت لابی یهود در ماجرای دخالت افبیآی و بعدازآن اعلام
سازمان مذکور در عدم نیاز به تحقیقات جدید و برائت هیلاری در جریان افشای ایمیلهای
اسنودن بود. هیلاری باتجربهای که از همسر خودآموخته بود میدانست عدم همراهی
باسیاستهای منطقهای اسرائیل میتواند ادامه ریاست جمهوری را با چالشهای فراوان
توأم کند. این ترس و هراس اساسی در دیدگاه نامزد جمهوریخواه، ظاهراً
بسیار کم اثرتر است. او مؤکداً میگوید: «اولویت اول منافع امریکا است.»
این تأکید
میتواند شنوندگان پرشماری در فلسطین اشغالی داشته باشد. توأمان روابط امریکا با
اسرائیل و اعراب خلیجفارس میتواند به نقطهای منتهی شود که در تعامل منطقی با
ایران ناوگان پنجم آن کشور را از سواحل بحرین جدا و ایران را به قدرت مسلط منطقه
تبدیل کند. یادآوری میکنم، در این دهه نه جایگاه نفت جایگاه نفت در دهه 70 و نه
ترامپ رهبری است که سالانه میلیاردها دلار صرف نگهداری ظرفیت نظامی امریکا در خلیجفارس
و بهآباندازی سالانه یک ناو هواپیمابر اتمی در کلاس فورد و اعزام آن به خلیجفارس
را هدفگذاری کند. یقیناً رفتار مسئولانه اسباب ترغیب امریکا در خروج از خلیجفارس
را فراهم میآورد.
4-2- ترامپ و بر
جام
به یاد
بیاوریم ترامپ، در خلال مبارزات انتخاباتی تا میتوانست حزب دموکرات، باراک اوباما
و جان کری را از باب توافقی نابجا با ایران در جریان منازعه اتمی مورد شماتت
قرارداد. او مسئله اتمی ایران را به دموکراتها وانهاد و به نظر میرسد بعد از
ژانویه سال 2017 و پس از استقرار در کاخ سفید، چندان به این مسئله بازنخواهد گشت.
گلایههای او از بر جام محدود به اوباما و حزب دموکرات باقیمانده و آینده را
اشغال نخواهد کرد. ترامپ در قیاس با کلینتون با تساهل بیشتری به بر جام و تعهدات
ایران نگاه میکند. کلینتون ناچار بود بر جام را بهمثابه میراث دموکراتها بهسختی
مراقبت کند، و اگر مشکلی در رفتار بروز میکرد و ایران به تعهدات متقابل پایبندی
قطعی نشان نمیداد، او و حزب دموکرات بودند که بهعنوان عاملان این توافق مورد
شماتت قرار میگرفتند. این شماتت مشمول ترامپ نخواهد بود، چراکه او مسئول این
توافق نیست. به فرض تخطی از مفاد بر جام، باز این حزب دموکرات خواهد بود که باید
پاسخگوی تبعات توافق بد با تهران باشد و ترامپ رهبری خواهد بود که از این منازعه
مبرا است. شاید این پیامی برای ایرانیان باشد که تا اینجای بازی، برنده میدان
هستند و شاید بتوان پیشگویی کرد که ترامپ در پاسخ به سؤال خبرنگاران مبنی بر نحوه
برخورد با ایران اتمی خواهد گفت: «باید این سؤال را از دموکراتها و در ژانویه
2016 میپرسیدید نه از من و امروز. من نمیخواهم باکره شمالی دیگری مواجهه شوم،
تقابل با ایران، هموار کردن راه آن کشور برای دنبالهروی از کره شمالی است.» شاید
قیاس صدام حسین و ترامپ به لحاظ نحوه گفتار قابلفهم باشد، اما امریکا، عراق نیست،
پس پاره کردن بر جام در مقابل دوربینها، مانند آنچه صدام حسین با عهدنامه الجزایر
در سال 1980 کرد قابلتصور نیست.
4-3- ترامپ و
مراتب اقتصادی بر جام
فراموش
نکنیم ترامپ یک مرد اقتصادی است. منع بوئینگ از فروش 737 به ایران، یا ترغیب افک
به سختگیری بیشتر، مخالف منویات او در احیای اقتصادی امریکا است. حتی شاید ترامپ
اجازه فروش پنهانی قطعات یدکی تام کت (اف14) را نیز در قبال خرید کالای 1 دلاری
به 2 دلار به ایران بدهد.
در مواجهه
با موارد پیشگفته به نظر میرسد حضور ترامپ فرصتی دوچندان برای ایران فراهم کرده
است. اقتباس از حسن خلق سیاسی و انتقال قدرت اخلاقمداری در کنار منش آمریکاستیزی
میتواند به اسباب انتقال آن بخش از افکار توماس پین که اصالت قدرت را امانتی از
سوی ملت برمیشمرد و مشروعیت جانشینی را قراردادی اجتماعی تلقی میکند بدل شود.
بهمن
عشقی
* دبیرکل اتاق
بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران