پایگاه خبری تحلیلی فولاد
(ایفنا)- حالا رئیسجمهوری
میلیاردر آمریکا شمشیرش را برای چینیها از رو بسته است و نهتنها بارها اعلام
کرده که تعرفه سنگینی علیه واردات کالاهای چینی به آمریکا اعمال میکند، بلکه
اعلام کرده سرمایههای آمریکایی را از چین بیرون میکشد و در مواردی حتی به مهاجران
چینی ایالات متحده هم تاخته است. جنگ ترامپ کاسب مسلک با قدرت اقتصادی شرق
درشرایطی شکل گرفته است که کارشناسان معتقدند، این شکاف به سود ایران تمام میشود
و کشورهای اروپایی و حتی آمریکایی به دنبال رقابت با چین درصدد حضور در بازار
ایران برآمده و از سختگیریهایشان درقبال ایران کم میکنند. مهدی پازوکی اقتصاددان میگوید: ایران
دارای دو مزیت عمده برای جذب سرمایه خارجی است، یکی انرژی ارزان و دیگری نیروی کار
تحصیلکرده و ارزانقیمت که گزینه دوم تقریبا یکی از امتیازات منحصربهفرد بازار
ایران است. اهمیت این مسأله آنجا قابل درک است که بدانیم کشورهای اروپایی و
آمریکایی با هدف افزایش بهرهوری خود و کاهش هزینههای تولیدشان سرمایهگذاری
عظیمی درکشور چین انجام دادهاند تا از نیروی کار ارزان این کشور بهرهگیری کنند.
با خروج این سرمایهها از چین، اروپا و آمریکا به دنبال جایگزین مناسب دیگری
خواهند بود که ایران یکی از بزرگترین شانسها را در این زمینه دارد.
فرصت تنفس
برای ایران
افزایش تنش
بین آمریکا و چین میتواند به خلق فرصتهایی جدید برای ایران منجر شود. درحالی که
برخی اقتصاددانان معتقدند، سیاستهای احتمالی ترامپ علیه چین و اتحادیه اروپا به
«فرصت تنفسی» برای ایران تبدیل خواهد شد. میتوان انتظار داشت افزایش تخاصم بین
قدرتهای بزرگ به ایجاد فرصتهایی به مراتب بزرگتر از یک فرصت تنفس ساده برای
ایران تبدیل شود. ممکن است همه این گمانهزنیها نیز به یکباره محو شوند و ایران
فشاری بیسابقهتر از دوران تحریمها را علیه خود احساس کند، همانطور که ترامپ
وعدهاش را داده است.
انتخاب
ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نهتنها احتمالا با تمام ارزشهای
دموکراتیکی که این کشور درچند دهه گذشته مدعی نمایندگیشان بوده در تناقض است،
بلکه این تناقض درعرصه سیاست خارجی نیز به چشم میخورد، جایی که رئیسجمهوری منتخب
آمریکا از یکسو به دنبال کاهش تنش با کشورهای چین و روسیه و ازسوی دیگر به دنبال
جنگ اقتصادی همهجانبه علیه این کشورها بهخصوص چین است. این تناقض در اخباری که
به فاصله یک روز از یکدیگر منتشر شدند، نیز دیده میشود. یک روز خبر میآید که
روسایجمهوری آمریکا و چین درفضایی صمیمی و دوستانه با یکدیگر گفتوگو کردند و حتی
رسانهها از قول دونالد ترامپ مینویسند؛ «دنیا در آینده شاهد روابط نزدیک سران
چین و آمریکا و درپی آن همکاری روبه رشد دوکشور خواهد بود.» و روز دیگر چین تهدید
میکند، اگر ترامپ بخواهد روی محصولات تولیدی این کشور مالیات سنگینی اعمال کند،
فروش آیفون (محصول تولیدی آمریکا) را بهطور کامل متوقف خواهد کرد. ترامپ پیش از
این وعده داده است، تعرفه واردات کالاهای چینی را تا ٤٥درصد افزایش دهد.
ریشه این
تناقض را میتوان در اظهارات انتخاباتی ترامپ جستوجو کرد. او در دوران تبلیغات
انتخاباتی بر ضرورت بازگشت سرمایه کمپانیهای آمریکایی به درون مرزهای ملی این
کشور و اشتغالزایی برای کارگران تأکید میکرد که به منزله اعلان جنگ به این کمپانیها
و کشورهای شرق و جنوبشرق آسیا بهخصوص چین است. بسیاری از کمپانیهای آمریکایی
نظیر اپل برای کاهش هزینهها، ازجمله بهرهمندی از نیروی کار ارزان دراین کشورها
کارخانه احداث کردهاند و درصورتی که ترامپ وعدهاش را عملی کند، مجبور خواهند بود
این کارخانهها را رها کنند که تهدیدی علیه منافع ملی کشورهای آسیایی بهخصوص چین
محسوب میشود. ترامپ به این حد نیز بسنده نکرد و در اظهارنظری نژادپرستانه، آنطور
که از او انتظار میرود، مدعی شد چینیهای مقیم آمریکا فرصتهای شغلی آمریکاییها
را ربودهاند. او اما ازسوی دیگر بر بهبود روابط با کشورهای چین و روسیه تأکید
کرده و میکند، بهخصوص کاهش تنش با روسیه را کلیدی جهت افزایش فشار اقتصادی علیه
چین میداند. افزایش شکاف بین آمریکا و چین تهدیدها و فرصتهایی را برای ایران به
وجود میآورد. این شکاف در برهههای بین آمریکا و متحدانش نیز به وجود آمده است و
ایران درمقاطعی با بهرهگیری از این شکاف توانسته جایگاهش را در معادلات بینالمللی
ارتقا دهد.
استفاده
ایران از شکاف ابرقدرتها سابقه دارد
«مرتضی
افقه»، اقتصاددان و استاد دانشگاه دراینباره میگوید: شعارهایی که ترامپ درجریان
تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری آمریکا طرح میکرد، در وهله اول به نظر میرسد
تهدیدی علیه ایران تلقی شود، بهخصوص رویهای که وعده داده بود درمقابل برجام پیش
میگیرد، اما الزام کمپانیها به بازگشت سرمایههایشان به درون مرزهای ملی آمریکا
به تضاد اقتصادی بین چین و اروپا و آمریکا دامن خواهد زد و دولت ما میتواند از
این تضاد به سود منافع ملی ایرانیان استفاده کند.
او ادامه میدهد:
استفاده ایران از تضاد بین آمریکا و متحدانش پیش از این نیز سابقه داشته است. این
رویه از ابتدای انقلاب درپیش گرفته شد و رئیسجمهوری وقت برای نزدیکی به اروپا از
این حربه استفاده میکرد. سیاستی که در دولتهای هاشمی و خاتمی با شدت بیشتری
دنبال شد، بهخصوص در دولت خاتمی که استفاده از این شکاف به یکی از اصول سیاست
خارجی کشور تبدیل شده بود، اما متأسفانه این شکاف در دولت احمدینژاد با کجفکری نهتنها
تشدید نشد، بلکه سیاستهای او باعث شد آمریکا و اروپا به اتحاد بیسابقهای درعرصههای
اقتصادی و سیاسی دست پیدا کنند.
این کارشناس
اقتصادی میافزاید: از آن طرف ما به سمت شرق تمایل پیدا کردیم که سود چندانی هم از
نزدیکی به روسیه و چین به دست نیاوردیم. شعارهای ترامپ این تضاد را ایجاد و این
برای ایران فرصت عمل ایجاد میکند. درچنین شرایطی ما میتوانیم به چین نزدیکتر
شویم و سود سیاسی بیسابقهای نصیبمان شود.
فرصت
چندساله خلق جذابیت
افقه در
رابطه با تهدیدهای احتمالی افزایش تنش اقتصادی بین آمریکا و چین، میگوید: خروج
سرمایههای آمریکا از کشورهای دیگر زمینه سرمایهگذاری کمپانیهای دیگر در این
کشورها را ایجاد میکند و این میتواند تهدیدی جدی علیه جذب سرمایهگذاری خارجی در
ایران محسوب شود، اما درجذب سرمایه و پیداکردن بازار مصرفی همواره رقابت وجود
داشته است و ایران در این رقابت درشرایطی پیروز میشود که جذابیتهای بیشتری ایجاد
کند.
او ادامه میدهد:
آمریکا احتمالا در کوتاهمدت از عهده اجرای سیاست بازگشت سرمایههای مولد به درون
مرزهای ملی این کشور برنمیآید، چراکه بهعنوان مثال، یکی از دلایل احداث کارخانه
درکشورهایی نظیر چین جلوگیری از مهاجرت به غرب است. ایران درفرصت چند سالهای که
تا زمان اجرای این سیاست دراختیار دارد، میتواند شرایط سرمایهگذاری خارجی درکشور
را فراهم کند.
از هر طرف
کشته شود، به سود ایران است
«مهدی
پازوکی»، اقتصاددان و استاد دانشگاه نیز میگوید: ایران و آمریکا رابطه اقتصادی
ندارند، بنابراین هرگونه درگیری آمریکا و چین به نفع ایران است. اگرچه تضاد بین
دستیابی به این سود در گرو عملکرد نظام تصمیمگیری درکشور است، اگر ایران برخورد
کارشناسی و علمی را در رابطه با تعامل با جهان بینالملل در دستورکار قرار دهد و
نظام تصمیمگیری بخردانه در چارچوب منافع ملی عمل کند، این سود در دسترس خواهد بود
و افق روشنی قابل مشاهده است. او ادامه میدهد: هر چقدر شکاف آمریکا و اتحادیه
اروپا بیشتر شود یا به عبارتی از هر دوطرف هرچه بیشتر کشته شوند، به سود ایران
است. اگر درصورت تشدید این تضادها، شرکتهای آمریکایی برای سرمایهگذاری به ایران
بیایند، تکنولوژی در ایران پیشرفت میکند و این تعامل به سود ماست. مثلا در منطقه
مجنون، مرز مشترک ایران و عراق، عراقیها با کمک شرکتهای آمریکایی روزانه ٢٨٠هزار
بشکه نفت استخراج میکنند، درحالی که ایران از این میدان نفتی مشترک روزانه ١٤٠هزار
بشکه نفت استخراج میکند، چراکه تکنولوژی عراقیها پیشرفتهتر است و تکنولوژی
ایران برای حدود ٣٠سال پیش است. هرچقدر درهای بازارهای اروپایی و آمریکایی به روی
ایران باز شود، به سود ما خواهد بود. خوشبختانه ترامپ فعال اقتصادی و تاجر بوده و
میتوان امیدوار بود به جای نظامیگری به دنبال تجارت باشد.
نه دوست و
نه دشمن، تنها منافع ملی
او با بیان
اینکه ما در سیاست خارجی نه دوست دایمی داریم، نه دشمن دایمی، بلکه باید منافع
ملی را پیگیری کنیم، میگوید: تنها نگرانی معرکهگیری تندروهاست و اینکه نگذارند
با جهان خارج ارتباط بگیریم، چراکه میتوانند درنظام تصمیمگیری دخالت موثر داشته
باشند.
پازوکی
معتقد است؛ تنش بیشتر آمریکا با روسیه و چین و اتحادیه اروپا فضای بیشتری دراختیار
ما قرار میدهد و ما نباید این فرصت احتمالی را به تهدید تبدیل کنیم. ارتباط با
کشورهای توسعهیافته نظیر اتحادیه اروپا، ژاپن، آمریکا، کانادا و... برخلاف ادعای
برخی از اقتصاددانان به سود ایران است.
او درعین حال
میگوید: خروج سرمایههای خارجی آمریکا از کشورهای آسیایی میتواند به تهدیدی علیه
ایران تبدیل شود، چراکه سرمایههای خارجی غیرآمریکایی بازارهای جدیدی درهمان
کشورها پیدا میکنند. به هرحال سرمایهدار به دنبال سودش میرود. در این رقابت
اقتصاد ما ٢ مزیت دارد. یکی انرژی ارزان و دیگری نیروی کار تحصیلکرده و ارزان و
امتیاز دوم را هیچکدام از رقبای ما ندارند. بنابراین اگر ما با منطق انضباط مالی
پیش برویم که شالوده انضباط پولی، مالی و اداری است، میتوانیم در این رقابت پیروز
باشیم.
منبع:
شهروند