پایگاه خبری تحلیلی فولاد
(ایفنا)- تازهترین
برآورد بانک مرکزی نشان میدهد نقدینگی در مرداد امسال به مرز هزار و ۹۹
هزار میلیارد تومان رسیده است.
سوالات
زیادی درباره افزایش نقدینگی به وجود میآید. جمشید پژویان، تحلیلگر کلان اقتصادی
در گفتوگویی پاسخ برخی از سوالات مربوط به رشد نقدینگی را میدهد.
آیا در
شرایط فعلی اقتصاد ایران، رشد نقدینگی به خروج از رکود و بهبود اوضاع اقتصادی
کشورمان کمک میکند؟
سیاستهای
کلان اقتصادی که سیاستهای پولی عمدهترین آنهاست، زمانی میتوانند موثر باشند که
زیرساخت اقتصاد درست باشد. دلیل اینکه میگویند رشد نقدینگی موجب رونق اقتصادی میشود
این است که نقدینگی میتواند تقاضای بالقوهای به وجود آورد. اگر تولیدی وجود
داشته باشد تقاضای به وجود آمده با تولید رابطه برقرار میکند و رونق حاصل میشود.
وقتی کشور تولید ندارد و نظام ساختاری آن ناکارآمد است، چطور ممکن است نقدینگی
موجب ایجاد رونق اقتصادی شود؟ باید گفت در چنین شرایطی که زیرساختها بد است، رشد
نقدینگی حتی میتواند منجر به تورم شود. به طور کلی وقتی نقدینگی رشد داشته باشد و
تبدیل به تقاضا شود و تولید نتواند خود را با آن همگام سازد، تورم به وجود میآید.
خوشبختانه این نقدینگی رشد یافته به دست مردم نمیرسد تا موجب تقاضا شود و در
نتیجه افزایش تورم را مشاهده کنیم. همه این موارد به ما این سیگنال را میدهد که
قطعا نباید با رشد نقدینگی انتظار رونق اقتصادی داشته باشیم.
نتیجه قابل
قبول کنترل نقدینگی را باید در کجا جستوجو کرد؟
نتیجه قابل
قبول افزایش نقدینگی این است که باید ببینیم این پول در کجا هزینه میشود؟ فرض
کنید نقدینگی به سمت تبدیلشدن به داراییهایی مشخص حرکت کند. به عنوان مثال،
امکان دارد این حجم پول به بانکها روانه شود یا مردم سپردهگذاری کنند. البته
سودی ایجاد میشود، اما مساله این است که سطح درآمد عمومی پایین آمده و بخش تولید
حرکت و صعودی نداشته است. تولید ناکارآمد است و بنگاهها به دلیل مشکلاتی که در
کار، سرمایه و بهرهوری دارند، همواره از بازار خارج میشوند. این موارد نیز بدون
اصلاح زیرساختهای اقتصادی محقق نمیشود. باید یک بسته سیاستگذاری اقتصادی مناسب
با تکیه بر چارچوب ساختاری و مبانی اقتصادی خرد در کشور تدوین شود، به نحوی که
صنایع از بازده پنج و شش درصد خارج شوند. در این زمان است که میتوانیم انتظار
رونق اقتصادی، جذب سرمایهگذاری خارجی، اشتغال، تولید و... را داشته باشیم.
به نظر شما
رشد کنونی نقدینگی از کجا نشات میگیرد؟
بخشی از رشد
نقدینگی تحت فشار دولت به بانکهای خصوصی بوده که وام و اعتباراتی را به بنگاههای
اقتصادی بدهند. به عبارت دیگر پول بانکهای تجاری باعث رشد نقدینگی شده است.
بنابراین افزایش نقدینگی از محل مطالبات بانک مرکزی از دولت و بانکها ایجاد شده
است. در سه ماه اول سال جاری رشد ۴/۴ درصدی
داشتیم که خوب است، اما اگر این رشد مقطعی باشد برای اقتصاد مفید نیست و از علائم
رونق اقتصادی به حساب نمیآید.
کارشناسان
اقتصادی بر این باورند که دولت برای ایجاد رونق اقتصادی و از میان برداشتن رکود بر
خلاف سالهای گذشته در اقتصاد ایران به سیاستهای انبساطی روی آورده است. شما این
موضوع را چطور ارزیابی میکنید؟
هیچکدام از
سیاستهای کلان اقتصادی مانند سیاستهای انقباضی، انبساطی و پولی موثر نیستند. بیش
از ۳۰ سال است درباره طرح این موضوعات هشدار دادهام.
تا زمانی که ساختار اقتصادی اصلاح نشود چطور میتوان برنامهریزی کرد؟ به عنوان
مثال، تا جاده و خودرویی که بتواند در آن حرکت کند، وجود نداشته باشد، هیچوقت به
مقصد نمیرسید. وقتی خودرو اقتصاد لاستیکهای متلاشی دارد و موتور آن خراب است، در
مسیری که سنگلاخ و چاله وجود دارد، به جایی نمیرسید.
آیا نظام
قاعدهگذاری و تخصیص منابع اقتصاد مشکل ندارد؟
باید قیمتهای
نسبی را اصلاح کنیم. باید نرخ بازده سرمایهگذاری را در بخشهای مختلف به یکدیگر
نزدیک کنیم. باید بهرهوری عامل کار و سرمایه را بالا ببریم. بازارهایمان را به
سمت رقابتیشدن پیش ببریم. باید افرادی که در بازارهای مختلف نفوذ دارند و بخشهای
اقتصادی را که به ارگانها وصل هستند، از بین ببریم. باید بخش خصوصی را تقویت
کنیم. این موارد نجات بخش اقتصاد ایران است. تا زمانی که نظام قاعدهگذاری و
برنامهریزی این موضوعات را در نظر نداشته باشد، همین وضع موجود به وجود تا ابد
ادامه دارد.
دیروز رئیس
کل بانک مرکزی اعلام کرد که در سه ماهه نخست سال جاری رشد اقتصادی ۴/۵درصدی داشتهایم. آیا دولت میتواند با توجه به
این رشد اقتصادی، نقدینگی را مدیریت کند؟
رشد اقتصادی
باید ملموس باشد و در بطن اقتصاد دیده شود. به طور کلی رشد اقتصادی باید باعث ایجاد
اشتغال و کاهش بیکاری شود. رشد اقتصادی به معنی افزایش تولید ناخالص ملی است. برای
آنکه بتوانید تولید را افزایش دهید به عامل کار و سرمایه نیازمندید. کدام یک از
این موارد را دیدیم؟
باتوجه به
اینکه در کارگاههای تولیدی کشورمان مازاد نیروی کار وجود دارد، رشد اقتصادی نمیتواند
بلافاصله اثر خود را بر اشتغال ایجاد کند. موضوع بازار کار اینطور است که چسبندگی
در خروج کارگران و دستمزدهایشان وجود دارد و رشد اقتصادی تاثیر زیادی ندارد. شما
این موضوع را قبول دارید؟
چرا نتواند
تاثیرگذار باشد؟ همیشه تاثیر خود را بر جای میگذارد؛ مگر اینکه دارای اشتغال ناقص
باشیم و عدهای در بنگاهها هیچ کار انجام ندهند. نمیتوانیم بگوییم رشد اقتصادی
روی اشتغال اثرگذار نیست. از طرف دیگر به این نکته توجه داشته باشید که بیکاری
موجود در اقتصاد ما عمدتا مربوط به فارغالتحصیلان دانشگاههاست. اگر رشد اقتصادی
محقق شده باشد و تولید و اشتغال هیچ تغییری نکرده باشند، یعنی کرم در میوه اقتصاد
ما وجود دارد.
همانطور که
میدانید بنگاهها بر اساس قوانین موجود نمیتوانند کارکنان خود را تعدیل کنند و
کارفرمایان ناگزیرند کارکنان را نگاه دارند. بنابراین وقتی رشد اقتصادی افزایش
پیدا کند، تعداد کارکنان کارخانهها با سود سر به سر میشود. زمانی طول میکشد تا
با افزایش رشد اقتصادی، شاهد ایجاد اشتغال باشیم. اگر هم اشتغال ایجاد شود به همان
نسبت رشد نیست. این موضوع را چطور میبینید؟
ما سالهاست
در حال خصوصیسازی بنگاههایمان هستیم. چرا باید بخش خصوصی به نیروی مازاد خود
اجازه فعالیت دهد؟ وضعیت بنگاههای اقتصادیمان مشخص است. ما نهتنها اشتغال را با
رشد اقتصادی که اعلام میشود، ندیدیم، بلکه خود رشد اقتصادی که افزایش تولید باشد
هم مشاهده نکردیم. مشکل اینجاست که ما نمیدانیم رشد اقتصادی چیست. شگرد همه دولتهاست
که با آمار و ارقام نشان دهند که در حال پیشرفت و توسعه هستند. باوجود آنکه نخبگان
اقتصادی راه را به دولتها نشان میدهند، بازهم آنها راهی که دوست دارند، طی نمیکنند.
البته تعجبی ندارد؛ چراکه راههایی که زیرساختها را اصلاح میکند، زمانبر است.
دولتها میخواهند نتایج فعالیتهای خود را ظرف چهار یا هشت سالی که حضور دارند،
ببینند. به همین دلیل، بر این باورند که با یک یا دو سیاست کلان میتوانند مشکلات
اقتصاد بیمار ایران را حل کنند. بیش از ۴۰ سال است که
سیاستهای کوتاه مدت را در پیش گرفتهایم و نتیجهای حاصل
نکردیم.