پایگاه خبری تحلیلی فولاد
(ایفنا)- شهروندان
ایرانی در تاریخ معاصر خود روزهای ناشاد قابل اعتنایی در حوزه اقتصاد کلان، کسب و
کار، رفاه مادی و معیشت داشته اند. روزها و سالهای سخت پس از جنگ دوم جهانی، سالهای
سخت دوره حکومت محمد مصدق، سالهای پایانی جنگ و سالهای اخیر که اقتصاد ایران
وارد دوره رکود شده است.
با این همه،
سرزمین ایران چنان پر برکت است که هرگز ایرانیان را به سختی های غیر قابل تحمل
نکشانده است. علاوه بر این شهروندان نیز با درک ضرورت های استراتژیک هر دوره و
عصری بر ابعاد مدارا و بردباری خود را افزایش داده و هرگز دولت ها را با تهدید جدی
مواجه نکرده و به امید روزهای بهتر روزگار سخت را پشت سر گذاشتهاند. اقتصاد ایران
به دلایل گوناگون شاید سقوطی در ابعاد ونزوئلای امروز، برزیل چند دهه پیش، ترکیه
دوران سخت قبل از «تورگوت اوزال»، آرژانتین دوره پوپولیستها را تجربه نکند و از
این نظر تا امروز سختی قابل توجهی در اندازه کشور های یاد شده نداشته ایم. واقعیت
اما این است که در همه روز ها و سال های سخت از 1348 تا امروز که محمود احمدی نژاد
و حلقه اول یارانش اداره دولت را در چنگ گرفتند، شهروندان ایرانی شاهد سقوط اخلاقی
بوده و هستند. تفکر حاکم بر دولت نهم و دهم که برخی از ابعاد و زاویه های آن هنوز
به درستی آشکار نشده است سنگ بنای سقوط اخلاقی در حوزه اقتصاد را پایه گذاری
کردند. این گروه کم دانش و پرادعا در همان ماه های نخست دولتداری خویش آموزه های
دانش اقتصاد را تمسخر کرده و کنار گذاشتند و راه بدبختی را باز کردند.
سقوط اخلاقی
در اقتصاد احمدینژاد و از جایی زاد و رشد کرد که او به همراه پشتیبانان پیدا و
پنهانش درآمد حاصل از صادرات نفت، که درآمد حاصل از فروش سهام شرکت های دولتی و
ثروت های موجود در صندوق ذخیره ارزی، در معاون، در کارخانه ها، در سدها و تاسیسات
و ... را ملک دولت دانسته و باکمترین تعهد اخلاقی هزینه کردند.
سقوط اخلاقی
که احمدی نژاد و هواداران سیاسی او در بخش های گوناگون پایه گذاری کردند صدها
میلیارد دلار از ثروت ملی ایرانیان را با کمترین کارایی هدر داد و در حالی که
اقتصاددانان به دولت یادآور شدند که نباید زمین سوخته تحویل دولت بعدی شود اما
هرگز این حرف ها را نشنیدند. سقوط اخلاقی در جایی رشد شتابان را تجربه کرد که
منتقدان سرسخت دولت روحانی هرگز ذره ای در اینکه چرا ثروت ملی باید هدر شود، احساس
مسئولیت نکردند. سکوت، مماشات و همراهی آشکار و پنهان همه طیف های اصولگرایان جز
برخی شخصیت ها از فاجعه اقتصادی دوران احمدی نژاد و ادامه سقوط اخلاقی بود. برخی
از سرسختترین احزاب گروه های سیاسی که تفکرات سازگار با تفکرات دولت نهم و دهم
دارند و آرزویشان این بود که دولت های یاد شده را با فرد دیگری ادامه دهند این
روزها با یورش بی سابقه به شخص رییس دولت در هر حوزه از جمله حوزه اقتصاد، سقوط
اخلاقی را تداوم میبخشند. در هیچ سرزمینی شاید رقبای دولت مستقر آرام نمی نشینند
و ضعف های رقیب را بیان می کنند، اما در این مسیر قطعاً اخلاق را رعایت می کنند.
مدیرانی که در دامان نظام جمهوری اسلامی زاد و رشد داشته و نزدیک به 37 سال است در
مقامهای گوناگون اجرایی فعالیت کرده اند اکنون از سوی این گروه غیر متعهد به
اخلاق متهم می شوند که منافع بیگانگان را بر منافع ملی ترجیح میدهند، عین بی
اخلاقی است. مدیران امروزی که با رای شهروندان در دولت فعالیت می کنند آیا کمتر از
برخی افراطیون به این سرزمین عشق میورزند؟
سقوط
اقتصادی و حتی فروپاشی آن تا مرز نابودی دستکم در ژاپن و آلمان تجربه شده است،
اما سیاستورزان ژاپنی و آلمانی سقوط اخلاقی نداشتند و توانستند از دل خاکستر جنگ
سومین و چهارمین اقتصاد جهان را بسازند.
محمدصادق
جنان صفت