پایگاه
خبری تحلیلی فولاد (ایفنا)- استراتژیست بودن یک
وزیر بسیار خوب است و چنین فردی می تواند نگاه عمیق تری به مسائل و سیاست گذاری ها
داشته باشد. اما این موضوع نباید آسیبی به فعالیت اجرایی یک وزارتخانه بزند و آن
را دچار بی عملی کند
این که با
گذشت یک سال، فقط 40 هزار نفر در صندوق پس انداز یکم ثبت نام کرده اند خبر خوبی
برای مسکن و وزارت راه و شهرسازی نیست. این رقم کمتر از نصف رقمی است که وزیر پیش
بینی کرده بود. مهم ترین طرح دولت یازدهم برای خانه دار کردن مردم و ایجاد رونق در
مسکن که بعد از دو سال تعلل، خردادماه سال گذشته رونمایی شد تقریبا شکست خورده است.
حالا
زمان زیادی برای این وزارتخانه نمانده است. سه سال گذشته و مهم ترین طرح دولت با
اقبال مواجه نشده است. این وزارتخانه حدود دو سال از وقت خود را با طرحی با نام
احتمالی (!) مسکن امید (البته مسکن اجتماعی و حمایتی هم نامیده شد و اکنون هم درک
روشنی از تفاوت احتمالی این طرح ها وجود ندارد) از دست داد. بعد از دو سال این طرح به
برخی اقشار کم بضاعت محدود شد و همان طرح محدود شده هم به دلیلی که به کمبود منابع
مرتبط شده، متوقف شد. بعد از بایگانی شدن بی سر و صدای این طرح، چند ماهی است که
یک تئوری جدید بین کلمات مدیران وزارت راه پرتکرار شده است: “زنده کردن نظام پس
انداز”.
طی
چند ماه گذشته وزیر راه و شهرسازی و معاونانش با اشاره به طرح صندوق پس انداز یکم،
از آن به عنوان سازوکاری برای تشویق مردم به پس انداز و خانه دارشدن از این طریق
یاد کرد. اما آمارها از اقبال کاهنده مردم به این طرح حکایت داشت تا اینکه هفته
گذشته مدیرعامل بانک مسکن از ثبت نام فقط 40 هزار نفر خبر داد. این یعنی یک سال
دیگر هم از دست رفت. مسکن بسیار کم رمق در حال رشد است اما
هنوز بسیاری از کارگران ساختمانی صبح تا شب را سر گذر سپری می کنند و دست خالی به
خانه برمی گردند. بسیاری از مردم هم هنوز نمی توانند به خانه دار شدن فکر کنند.
البته
آقای وزیر همچنان در حال تئوری پردازی است. تازه همین چند روز قبل، آقای آخوندی از
یک مدل رونمایی کرد که بر اساس یک صندوق محلی و مشارکت بانک مسکن طرح هایی به سرعت
در مراکز استان ها اجرا می شود. البته سبک و سیاق بیان هم تئوری پردازانه بود.
ایشان گفت که بانک “می تواند” این کار را بکند. مردم “می توانند” این گونه کنند. با
این کار می توان “به دنبال” رونق مسکن بود. هیچ اثری از یک دستور یا ابلاغ یا
زمانبندی اجرا وجود ندارد. ایشان فقط یک مدل خوب را تشریح می کند.
ایشان قبلا هم مواضع و اقدامات خود را به آسیب شناسی محدود کرده بود. مثلا آنجا که
به سهم بالای زمین در قیمت تمام شده مسکن اشاره کرد و گفت: ریشه این مسئله سوداگری
است و اگر کاربری زمین قابل داد و ستد نباشد ارزش آن نیز ثابت باقی می ماند و این
تغییر کاربریها، سوداگری است و اگر دسترسی آزاد شهروندان به اطلاعات باشد این
مسئله رخ نمیدهد.
بگذریم
از اینکه آقای وزیر روزانه در سرمقاله های رسانه ها به تحلیل زیر و بم اقتصاد و
حتی غیر از اقتصاد می پردازد؛ از نظام بانکی تا خصوصی سازی. از نقد عملکرد سازمان
حمایت تا تشریح محاسن لیبرالیزه شدن اقتصاد. آخرین یادداشت ایشان هم با عنوان
“شکست اجرای اصل 44 در نظام ضد انحصار و کنترل رقابت” دوباره درباره تئوری ها و
پارادایم های اقتصادی اجتماعی بحث می کند و می نویسد: معتقدم نظام بازار در ایران
شکل نگرفت زیرا آنچه در ایران با عنوان نظام بازار آزاد نقد میشود به واقع نقد
نظام بازار آزاد نیست!
اگر
هم ایشان نمی توانند حداقل مدتی که وزیر هستند دست از تحلیل و یادداشت نویسی و
تئوری پردازی بردارند ای کاش، به جای تحلیل نحوه نقد نظام بازار در ایران، به
تحلیل این موضوع می پرداختند که علت عدم اقبال مردم به صندوق پس انداز یکم و
ناتوانی در احیای نظام پس انداز (به عنوان آخرین تئوری وزارت راه در حوزه رونق
بخشی به مسکن) چه بود. چرا طرح مسکن اجتماعی بعد از 2 سال هیاهوی رسانه ای بایگانی
شده است.
البته
استراتژیست بودن یک وزیر بسیار خوب است و چنین فردی می تواند نگاه عمیق تری به
مسائل و سیاست گذاری ها داشته باشد. اما این موضوع نباید آسیبی به فعالیت اجرایی
یک وزارتخانه بزند و آن را دچار بی عملی کند. البته اقدامات این وزارتخانه در حوزه
برخی زیرساخت ها قابل دفاع است اما به جرات می توان گفت در مسیر اصلی ترین ماموریت
خود یعنی کمک به مردم برای خانه دارشدن و رونق بخشی به مسکن کاملا ناموفق بوده است
و رونق کم جان فعلی نیز، عمدتا ناشی از چرخه رکود است.
جواد
غیاثی
پایگاه رصد