پایگاه خبری تحلیلی
فولاد (ایفنا)- منافع ملى
متاسفانه و فعلا به درآمدهاى نفتى گره خورده است . وقتى هست ، چه خوب و چه بد باید
بپذیریمش ! وقتى قیمت نفت در بازارهاى جهانى بالا مى رود زندگى امان شیرین مى شود
و حکومت ها مقتدر تر مى شوند و میتوانند با راحتى بیشترى در امور اقتصادى دخالت
کنند. و وقتى قیمت نفت در بازارهاى جهانى پایین مى آید زندگى سخت مى شود و دولتها
هم به فکر بازار آزاد مى افتند و یکباره معتقد مى شوند که بخش خصوصى موتور توسعه
اقتصادى کشور است .
این نوسانات نه تنها کلیت اقتصاد
ایران ،بلکه سایر متغیرها را هم تحت تاثیر قرار میدهد. از جمله این متغیرها نرخ
ارز است که به شدت تحت تاثیر نوسانات قیمت نفت در بازار جهانى است .
نکته قابل تامل این است که که در نرخ
بازار ( مدیریت شده یا نشده ) ارز در ایران سهم نفت حضورى قابل توجه دارد. ارزش
افزوده اکتشاف و استخراج به طور طبیعى باید در نرخ ارز متبلور شود ولى ارزش خود
نفت نباید وارد محاسبات ارز در یک کشور شود، چون ارتباطى به توان تولید و قدرت
رقابتى آن کشور ندارد. ولى وقتى یک کالایى که رویش کار مفید
انجام نشده در یکى از مهمترین متغیرهاى اقتصادى ( یعنى نرخ ارز ) اثر تعیین کننده
اى دارد، اثر گذارى این متغیر بر سایر متغیرها موجب مى شود که سایر متغیرها را هم
مثل خودش غیرواقعى کند. مثلا وقتى نرخ ارز غیرواقعى باشد ، حجم واردات و سطح
قیمتها ، تخصیص منابع تولید و سایر متغیرها غیر واقعى شوند، کل اقتصاد غیرواقعى مى
شود. مهمتر از همه اینکه سیاستمداران و سیاستگذاران هم میتوانند فرمان این "غیرواقعى بودن " را در دست بگیرند و میزان غیرواقعى بودن
نرخ ارز را بر اساس منافع خود تنظیم کنند. متاسفانه چون در عالم متعارف سیاست
منفعت اساسا کوتاه مدت است ، این فرمان به سمت منافع کوتاه مدت سیاست می چرخد .
تقریبا می توانم بگویم که در همه
دولتها منفعت کوتاه مدت سیاستمداران قیمت پایین نرخ ارز است . به همین خاطر است که
براى بسیارى از سیاستمداران نرخ ارز پایین نه تنها مطلوب و هدف سیاستگذارى بلکه یک
ارزش تلقى مى شود. در این صورت همه متغیرهاى اقتصادى شناورى خود را با نظام جهانى
از دست میدهند و مردم بازنده این بازى خواهند شد. نه تنها مردمى که دارند زندگى
میکنند، بلکه مردمى که بعدها وارد زندگى اقتصادى مى شوند بیشتر ضرر میکنند. این
میزان ضرر هم به اندازه تفاوت بین قیمت ارز بدون نفت و قیمت ارز با حذف نفت ( کشف
و استخراج نشده ) قابل محاسبه است . تفاوت این دو به نوعى بیانگر ضعف سیاستمداران
در اداره کشور است ، که به نوعى از درآمدهاى نفتى و قیمت پایین ارز به عنوان
ابزارى براى ناکارآمدى خود استفاده می کنند.
حالا که عقلانیت به ارزش تبدیل شده
است ، عقلانیت اقتصادى حکم میکند که نرخ ارز را آنگونه که منافع ملى را در کوتاه
مدت و بلند مدت ( نسل هاى آینده ) تامین کند ، تعیین کنیم . چنین نرخى
بسیار بیشتر از نرخى است که الان در بازار است . اگر در اعمال این سیاست تاخیر
داشته باشیم ، بدون تردید آیندگان شاهد حاکمیت نیروهاى واقعى اقتصاد بر تعیین نرخ
ارز خواهند بود.
منبع:
اقتصادنیوز