[ سبد خرید شما خالی است ]

فرجام برجام چه خواهد شد؟

پایگاه خبری تحلیلی فولاد (ایفنا)- در روزهای گذشته و با توجه به فراهم نشدن دسترسی ایران به منابع مالی خود در بانکهای خارج از کشور و همچنین توقیف شدن بخشی از داراییهای ایران در امریکا منتقدین برجام فرصت را غنیمت شمرده و در صدد تضعیف این توافق برآمده اند. باید اذعان کرد که دیدگاه همه منقدین برجام یکدست نیست.

 گروهی اینگونه تلقی می کنند که ایران تحت شدیدترین تحریمهای سازمان ملل در موقعیت عادی قرار داشت و حال در نتیجه برجام و رفع شدن تحریمها کشور عزیز ما در موقعیت غیر عادی قرار گرفته است و آرزو می کنند دوباره به دوران تحریم بازگردنند. ناگفته پیداست که این افراد هیچ زمینه ای برای یک بحث علمی و مستدل فراهم نمی آورند.

 در سوی دیگر بر این عقیده پافشاری می نمایند که غنی سازی اورانیوم به عنوان یک اهرم فشار می توانست در جهت رفع همه تحریمهای داخلی ایالات متحده آمریکا اعم از هسته ای و غیر هسته ای به کار رود. این گروه مذاکره کنندگان هسته ای را متهم می کنند که نتوانستند از این اهرم به خوبی استفاده کنند و ایالات متحده را متقاعد کنند که تمامی تحریمها را یکجا لغو کند. از این رو این گروه نیز آرزو می کنند که با شکسته شدن برجام و افزایش غنی سازی اورانیوم زمینه برای یک توافق بهتر برای ایران فراهم گردد. اگرچه در ظاهر امر منطق این گروه از منتقدین خوشایند به نظر می رسد ولی امکان تحقق این امر با توجه به ساختار کنگره و مجلس نمایندگان تقریبا غیر ممکن بود. لذا به بن بست کشاندن برجام به امید رسیدن به توافقی بهتر از پایه عقلی برخوردار نیست و با توجه به شرایط منطقه و نیات پلید رقبای منطقه ای که از برجام زخم عمیقی خورده اند٬ می تواند زمینه ساز خطرات بسیار بزرگی برای ایران باشد.

حال سوالی که به طور جدی مطرح می شود این است که ایران چگونه می تواند از شر تحریمهای غیر هسته ای آمریکا که از سال ۱۹۹۵ تشدید شده است خلاص شود. باید توجه داشت که هدف از اعمال این تحریمها نه تنها جلوگیری از دسترسی ایران به بازار سرمایه آمریکا بلکه جلوگیری از دسترسی به تکنولوژی موجود در آمریکا  نیز بوده است. بر این اساس کالاهای تولیدی هر کشور ثالثی که بیش از ده درصد از قطعات آنها در امریکا تولید شده است مشمول تحریم بوده و صدور آن به ایران ممنوع است. به زعم نگارنده تحریم تکنولوژیک یک کشور بر خلاف موازین عقلی و انسانی است. برای روشن تر شدن مبحث به یک مثال بسنده می کنم.

 چندی است در دانشگاه هاروارد آمریکا بحثهای عمیقی در مورد چگونگی کاهش بودجه نظامی آمریکا تحت واحد درسی به نام اقتصاد منازعات در جریان است[1]. شالوده این درس بر این است که آمریکا چگونه می تواند بودجه نظامی خود را کاهش دهد بدون آنکه از اثرگذاری قدرت نظامی آن در دسترسی به منابع مشترک بشریت کاسته شود. البته این به این مفهوم نیست که لزوما مبادرت به اشغال کشورهای دیگر برای غارت منابع آنها می ورزند بلکه با ترکیبی از قدرت نظامی٬ نفوذ سیاسی و قدرت اقتصادی تلاش می نمایند تا دسترسی به منابع برای آنها هرچه بیشتر تسهیل گردد.

 نکته قابل تامل در اینجاست که مثلا ذخایر نفت خام موجود در هر جای دنیا به عنوان منابع مشترک بشریت تلقی می شود. اگرفرض کنیم که این استدلال از نظر انسانی درست است به طریق اولی علم و تکنولوژی به خدمت گرفته شده در شرکتهای آمریکایی نیز ثروت مشترک بشریت باید تلقی شود چرا که علم و تکنولوژی در طی قرون متمادی و با تلاش محققان و دانشمندان در اقصی نقاط دنیا توسعه یافته است و صرفا دستاورد یک کشور خاص نیست. با فرض اینکه یک شرکتی در یک کشور خاص که به تولید یک کالای خاص مبادرت می ورزد این حق را دارد که تکنیکهای تولید آن کالای خاص را جهت بهره برداری اقتصادی نزد خود محفوظ بدارد ولی قاعدتا نمی بایست دیگران را از دسترسی به ان کالاها محروم نماید.

متاسفانه این بحثهای نظری هنوز از هیچ گونه پایه و مایه حقوقی برخوردار نیست و لذا کشوری مثل آمریکا در طول دهه های گذشته از ضعف کشورهای دیگر بهره برداری نموده و همواره از تحریم  به عنوان یک اهرم قدرتمند سیاسی استفاده کرده است. بنابراین هر کشوری که تحت تحریم قرار می گیرد باید تلاش نماید برای برون رفت از آن به شیوه های ابتکاری متوسل شود. با توجه به اینکه به غیر از ایالات متحده٬ کشورهای آلمان و ژاپن بالاترین تکنولوژیها را در اختیار دارند و هر دو کشور متحدین امریکا محسوب می شوند طبیعتا نفوذ آمریکا در این کشورها می تواند مانع از دسترسی ایران به تکنولوژیهای این کشورها نیز گردد. ولی به زعم بنده برجام ایران را در موقعیتی به مراتب بهتر از زمان پیش از تحریمها در دسترسی به تکنولوژی این کشورها قرار داده است. بنابر این نحوه برخورد ایران با برجام در آینده بسیار تعیین کننده خواهد بود. تا پیش از امضای برجام همواره به ایران به عنوان یک کشور غیر قابل پیش بینی نگریسته میشد که این امر به خودی خود ریسکهای سیاسی و اقتصادی انتقال دانش و تکنولوژی را افزایش می داد. ولی برجام و خصوصا مذاکره با امریکا نشان داد که  پتانسیل حل پیچیده ترین موضوعات از طریق دیپلماسی در ایران موجود است و ایران دارای توانایی استفاده ازین پتانسیل  در بالاترین سطح می باشد. البته نباید از نظر دور داشت که لابی های قدرتمند در آمریکا و نمایندگان آنها در کنگره و مجلس نمایندگان سعی خواهند کرد تا آثار مثبت برجام را به حداقل برسانند و در صورت امکان آن را به بن بست بکشانند. این پدیده ایران را وارد یک دوران چالش دیگری کرده است. اگرچه برجام یک شطرنج سیاسی بود که در آن ایران مغلوب حریفان اروپایی و امریکایی خویش نشد، ولی دوران پسا برجام دورانی است که ایران از یکسو و مجموعه دولت و قانونگذاران آمریکا در سوی دیگر وارد یک شطرنج اقتصادی شده اند که پیچیدگی های خاص خود را دارد. بنابراین عاقلانه ترین راه برای برد در این عرصه گسترش روابط اقتصادی با کشورهای اروپایی و آسیایی نظیر ژاپن، سنگاپور، کره جنوبی و چین است. هر چقدر که ایران بتواند منافع ملی خود را با منافع ملی این کشورها گره بزند موضع لابی های ضد برجام تضعیف تر خواهد شد چرا که امروزه آمریکا در موقعیتی نیست که بتواند که با همه کشورها سرشاخ شود. لازم است که در این راه ایران تعهدات خود را به طور کامل انجام داده  و هر گونه مانع تراشی امریکا در اجرای برجام را به کمیسیون اجرای برجام و حتی دادگاههای بین المللی ارجاع دهد و تا سر حد امکان مانع تراشی در اجرای برجام را با  تعلیق و یا کندی اجرای تعهدات برجام پاسخ ندهد. با توجه به اینکه شرکتهای بزرگ امریکایی توان تاثیرگذاری بسیار بالایی بر سیاست خارجی ایالات متحده دارند٬ انتظار می رود گسترش روابط ایران با سایر کشورها و محروم بودن شرکتهای آمریکایی از منافع اقتصادی  روابط با ایران  به خودی خود موجب بازبینی آمریکا در تحریمهای غیر هسته ای حتی به شکل موردی شود. کما اینکه دانالد ترامپ بعد از انتشار اخبار فروش ۱۱۸ فروند ایرباس  صریحا از عدم فروش بویینگ به ایران انتقاد کرده است. بعلاوه آن چرا که بعضی از تحلیلگران آمریکایی بدان اشاره می کنند این است که آمریکا در طی یک تا دو دهه آینده در گیر یک چالش نفس گیر با چین برای حفظ برتری هژمونیک خواهد شد که این امر نیز در سالهای آتی به کمک ایران خواهد آمد و ایران می تواند به شکل متناسب از آن بهره برداری بنماید. گمان من این است که هر چقدر چالش بین آمریکا و چین جدی تر بشود نیاز آمریکا به همکاری با ایران بیشتر و بیشتر خواهد شد چرا که اهمیت متحدین منطقه ای آمریکا از قبیل عربستان و ترکیه در حال کمرنگ تر شدن است و شکاف بین منافع ملی آمریکا و متحدان منطقه ای آن روز به روز آشکارتر می شود.

بنابراین نکته ای که از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است این است که زمان در دوران  پسا برجام هم در منطقه و هم در عرضه جهانی به نفع ایران به پیش می رود و اگر از فرصتهای پیش رو در جهت تنوع اقتصاد ملی بهره برداری شود تا طی یک دهه آینده درآمد سرانه ایران به میزان دو برابر افزایش یابد٬ نه تنها ایران می تواند ساختار تحریمهای غیر هسته ای را هم در هم بشکند بلکه در اینده هیچ کشوری نخواهد توانست ایران را تحت فشار قرار دهد. لذا ادامه حرکت دولت در جهت گسترش روابط اقتصادی وبازرگانی با کشورهای اروپایی و آسیایی کم هزینه ترین و در عین حال موثرترین گزینه ای است که می تواند زمینه ساز متزلزل  و حتی برچیده شدن ساختار تحریمهای غیر هسته ای آمریکا بشود.

*مصطفی شاهی

 منبع: اقتصاد ایرانی

۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۱۱:۲۱
تعداد بازدید : ۲۹۷
کد خبر : ۳۲,۵۳۴
کلیدواژه ها: پایگاه خبری تحلیلی فولاد اخبار فولاد قیمت فولاد قیمت آهن آلات تحلیل اخبار فولاد مرکزخدمات فولاد ایران قیمت اقلام فولادی پایگاه خبری فولاد قیمت آهن آلات در بازارایران خرید اقلام فولادی آهن آلات خرید آه

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید