پایگاه خبری تحلیلی
فولاد (ایفنا)- چرخه فعالیتهای
اقتصادی از کارگزاران، عوامل تولید و بازار الگوی غالب اقتصاد بیشتر کشورهاست، اما
آنچه کشورها را از منظر اقتصادی متفاوت میکند، حمکرانی بر این چرخه است. اگر رشد،
پیشرفت و توسعه هدف اصلی اقتصاد کشورها باشد، به خوبی میتوان پی برد همه کشورهای
توسعه یافته از «دولت کار» به «دولت رفاه» رسیدهاند.
حسن طایی، معاون
سابق وزیر کار و استاد دانشگاه علامه طباطبایی رویکرد دولت کار به منابع انسانی را
همواره با تاکید بر دانش و تخصص، توان و تکاپو، امید و افزایش خلاقیت جویندگان کار
میداند و معتقد است که این مهم تنها از طریق گسترش کسب و کار قابل تحقق است. حسن طایی
سخنان خود درباره «اشتغال مولد و سپهرهای زیستی پشتیبان آن» را در مراسم بزرگداشت حسین
عظیمی که هفته پیش در دانشکده اقتصاد علامه برگزار شد، ایراد کرد که بهدلیل تعطیلی
پایانی هفته گذشته «تعادل» مشروح این سخنرانی و همچنین سخنرانی علی عربمازار دیگر
استاد دانشگاه علامه طباطبایی را امروز منتشر کرده است که در ادامه با هم میخوانیم.
حسن طایی نگاه دولت
کار به نیروی انسانی جامعه را متمایز از دیگر دولتها تلقی و اظهار کرد: «در دولت کار
انسانها، بنگاههای چند محصولی هستند که با سرمایهگذاری در وجود آنها میتوان توانایی
انسانی را به عرصه ظهور درآورد. از این رو بسیاری از ظرفیتهای انسانها اکتسابی است
و در سایه دانشاندوزی و تلاش مستمر شکل میگیرد. در همین حال این ظرفیتها میتواند
ساختار درآمدها، سهم عوامل تولید از ارزش افزوده را دگرگون کرده و انسانها را به
محور تولید تبدیل کند.»
این کارشناس حوزه
کار و اشتغال سپس به بیان ویژگیهای افراد موفق در جوامع توسعه یافته پرداخت و افزود:
«در دولت کار آدمهای موفق ۹ویژگی دارند. وقتی زندگی کارآفرینان را بررسی میکنید میبینید
در زندگی تلاطمهای بالندهیی داشتهاند. از توانمندسازی آغاز میشود و سپس جامعهپذیری،
اشتغالپذیری، ایجاد فرصت شغلی، یادگیری، نوآوری، کارآفرینی و بهرهوری را در پی خود
دارد. توانمندسازی عبارت است از قدرت و اختیار دادن به افراد برای اجرای بیشتر و بهتر
کارها. در همین حال جامعهپذیری فرآیندی است که به موجب آن، افراد ویژگیهای شایسته
عضویت در جامعه را کسب میکنند که ابتدا برای رسیدن به آن، باید هنجارها و ارزشهای
جامعه را بهخوبی فراگیرند. مرحله بعدی اشتغالپذیری است. همه آنچه دانشگاهها بر عهده
دارند، تا اینجا به پایان میرسد و دوران یادگیری آغاز میشود. سپس نوبت به فرصت شغلی
میرسد که از مقوله یادگیری ایجاد میشود. یادگیری به عبارتی یعنی تغییر نسبتا پایدار
در تفکر و رفتار که کانونیترین عنصر در فرآیند تحول ساختاری انسانهاست. بعد از یادگیری
به نوآوری میرسیم که فرآیند عملی کردن اندیشههای نو است و البته یکبار رخ نمیدهد
بلکه فرآیندی از توزیع ایده جدید تا کاربردی شدن آن، به صورت مستمر انجام میشود. با
این حال کارآفرین با تکیه بر نوآوری و مخاطرهپذیری، نوآوری در سطح بنگاهها را آغاز
میکند. در این مرحله فرد با فرصتشناسی، فرصتسازی و مسالهشناسی، مسوولیت را میپذیرد
و از درون بنگاهها تحول ایجاد میکند؛ بعد از آن وارد بهرهوری میشوند. مرحلهیی
که در واقع میتوان فرآیند پیوسته درست انجامدان کارها نامید. محور توسعه کشورهای
پیشرفته همین موضوع بهرهوری است.»
طایی با اشاره به
ویژگیهای افراد موفق در جوامع توسعه یافته، ماحصل آنها را ایجاد فرصتهای شغلی دانست
که یک فرد موفق میتواند آنها را ایجاد کند. «این افراد با ایجاد فرصت شغلی مولد،
به چهار نوع درآمد دست پیدا میکنند. اول دستمزد برای خود، دوم حق بیمه به سازمانهای
رفاهی، سوم مالیات برای دولت و چهارم سود کافی برای کارفرماست. اقتصاد کشور نیز برای
بهبود وضعیت خود و خروج از تولید ناخالص داخلی و دستمزدهای پایین ناچار است نوع نگاه
خود به انسان را متحول کند و سیاستگذاران از دولت رفاه به دولت کار تغییر عقیده دهند
و در نظام اقتصادی خود فرصت را برای رشد این افراد در جامعه ایران مهیا کنند.»
استاد دانشگاه علامه
در ادامه به مصوبههای مجلس شورای اسلامی انتقاد کرد و افزود: «در این حال مجلس در
روزهای گذشته مصوبهیی تصویب کرد که همه کارشناسان را در بهت و حیرت فرو برد. این
مصوبه یک روز به تعطیلیهای کشور اضافه کرد. ما ملتی هستیم که در حاشیه تاریخی به سر
میبرد و هیچ فرصتی برای جبران توسعهنیافتگی نخواهد داشت. کشور ما در تعطیلات تاریخ
به سر میبرد چطور میتواند منتظر دولتی باشد که امید آوردن رفاه برای آنها دارد. اجماع
سیاسی بر کار و رفاقت و تلاش نیست. وقتی تکیه بیش از حد دولتها به درآمدهای نفتی و
توزیع گسترده یارانهها و سوبسیدها در قبل و بعد از انقلاب بر مشکلات اقتصادی کشور
افزوده است، کار در نظام اقتصادی ایران در اولویت اول قرار ندارد. از تبعات چنین رویکردی،
فرهنگ کار ضعیف و بهرهوری پایین منابع انسانی حاصل میشود. به نظر میرسد اقتصاد ایران
با این چشماندازها در مرحله کندی رشد داشته است.»
با این حال علی عرب
مازار پس از سخنرانی حسن طایی، به مشکلات موجود بازار کار و موانع جدی که برای نوآوران
و کارآفرینان ایرانی وجود دارد اشاره کرد. عرب مازار با تاکید بر تاثیرات ناخوشایند
اقتصاد زیرزمینی در شکوفایی کسب و کار در ایران، به بررسی ماهیت این نوع اقتصاد پرداخت.
این استاد دانشکده اقتصاد علامه در این باره گفت: «آیا رشد اقتصادی در اثر گسترش اقتصاد
غیر رسمی ارتقا پیدا میکند یا دچار کاهش میشود؟ آیا گسترش اقتصاد زیرزمینی میتواند
محرک رشد اقتصادی باشد یا نقش بازدارندگی را برای توسعه اقتصادی بازی کند؟ ابتدا باید
اقتصاد زیرزمینی را در ادبیات اقتصادی بررسی کنیم. اقتصاد غیر رسمی شامل فعالیتهای
اقتصادی از قبیل تولید خانوارها که به بازار داخلی وارد نمیشود، فعالیتهای نامنظم
که شامل کسب و کارهای کوچک است، فعالیتهای غیرقانونی ازقبیل فرارهای مالیاتی و عدم
ثبت رسمی فعالیتهای اقتصادی است و در پایان فعالیتهای غیر رسمی است که قاچاق کالا
و مواد مخدر، تولید مشروبات الکلی و توزیع آن ازجمله فعالیتهای اقتصادی غیر رسمی است.»
عرب مازار در ادامه با اشاره به تاثیرات اقتصاد زیرزمینی
در اقتصاد کشور گفت: «اقتصاد غیررسمی، رقابت ناسالم در بازار را گسترش میدهد و از
این طریق امکان توسعهیافتگی را از اقتصاد کشورها سلب میکند و میتواند بازدارنده
رشد اقتصادی باشد. بررسیهای اقتصاددانان از تاثیر گسترش اقتصاد غیررسمی نشان میدهد
که این نوع اقتصاد میتواند به کاهش درآمدهای مالیاتی منجر شود و نظم اطلاعاتی و آماری
کشور را مختل کند. افزایش خطا در نظام آماری، اثربخشی سیاستهای اقتصادی را کاهش میدهد.
با این حال تحقیقات اقتصاددانان بزرگ حکایت از این دارد که برای توسعه یافتگی کشورها،
سه شرط اساسی نیاز است؛ اول حاکمیت قانون، دوم ایجاد سازمانهای دایمی و سوم کنترل
سیاسی بر نظامیان است. از طرف دیگر گسترش اقتصاد غیررسمی، منابع تولید را از فعالیتهای
رسمی به سمت فعالیتهای غیررسمی سوق میدهد که این خود منجر به کاهش رشد اقتصادی میشود.
وقتی درآمدهای مالیاتی گسترش پیدا میکند منتهی به افزایش امکانات و خدمات عمومی میشود.
با استفاده از روش اقتصادسنجی و بررسی دیگر نشان از تاثیرات منفی اقتصاد زیرزمینی در
رشد اقتصادی است.»
منبع: خبر
اقتصادی