پایگاه خبری تحلیلی
فولاد (ایفنا)- با اجرای برجام
از ۲۷ دی ۱۳۹۴ ایران میبایست عملاً به داراییهای خود که بر اثر تحریمهای
وضع شده توسط شورای امنیت٬ اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا مسدود شده بود٬
دسترسی پیدا میکرد اما جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا با حضور در ضیافت سالانه
لابی صهیونیستی «جی استریت» مدعی شد بود که «از زمان حصول برجام تا به این لحظه،
تهران تنها به حدود ۳ میلیارد دلار از داراییهای مسدود
شده خود دسترسی یافته است».
این در حالی است که که بعد از اجرایی
شدن کامل تعهدات ایران در موضوع هسته ای (آن گونه که حتی یوکیا آمانو، مدیرکل
آژانس بین المللی انرژی اتمی عنوان کرده تهران تعهداتش را فراتر از توافق با آژانس
انجام داده است) تعلل و کارشکنیهایی متعددی از سوی آمریکاییها برای بهره مند
نشدن از منافع برجام صورت گرفته است. به عبارت بهتر، با گذشت حدود صد روز از
اجرایی شدن برجام، بواسطه ترس کشورهای اروپایی، وضع تحریمهای جدید از سوی آمریکا،
بلوکه کردن و پرداخت غیرقانونی حدود ۲
میلیارد دلار از داراییهای بلوکه شده و ... سیگنالهایی که مقامات آمریکایی به
جهان میفرستند کشورهای دیگر را در حالتی از ترس و امتناع از نزدیک شدن به ایران
قرار داده است. به گونه ای که ولی الله سیف در سفر به آمریکا صراحتاً عنوان میکند
که ماحصل ایران از اجرای برجام «تقریباً هیچ» بوده است.
موضوع زمانی اهمیت بیشتر پیدا میکند
که بدانیم این اقدامات در زمان باراک اوباما و جان کری که توافق نامه هسته ای را
امضا و تائید کردهاند انجام میشود و هیچ ضمانتی وجود ندارد که این روند در زمان
روسای جمهوری بعدی آمریکا شکل و صورتی بدتر از این به خود نگیرد. البته بیان این
موضوع، لزوماً به این معنا نیست که روسای جمهور بعدی حتماً برجام را کنار خواهند
گذاشت بلکه آنها به گونه ای عمل خواهند کرد که انتفاع ایران از برجام از وضعیتی
که الان هم وجود دارد بدتر شود و شرایط به گونه ای ادامه یابد که ایران در جاده ای
یک طرفه از انجام تعهدات گرفتار شود.
این موضع دقیقاً نشان دهنده این است
دشمنی پایان ناپذیر آمریکا با انقلاب اسلامی است؛ و مساله هسته ای بهانه ای بیش
نبوده و به همین دلیل پس از توافق برجام این ادعا را بارها تکرار کردهاند که
"تا زمانی که جمهوری اسلامی ایران در رفتار و ماهیت خود به صورت کلی تجدید
نظری اساسی به عمل نیاورد نباید توقعی داشته باشد
".
دلیل بیان این حرف هم از آن رو است که
باراک اوباما در چهارمین اجلاس امنیت هستهای در واشنگتن گفت اگر چه ایران از مفاد
برجام تخطی نکرده اما درخصوص پایبندی به «روح برجام» همچنان انتظارات و توقعاتی
از ایران میرود.
چرا آمریکا قابل اعتماد نبوده است؟
حال بعد از گذشت حدود سه سال از
مذاکرات هسته ای و امضای برجام، زمان خوبی است تا نگاهی به سخنان رهبری داشته
باشیم که از همان ابتدای مذاکرات بر چند کلیدواژه و موضوع تاکید داشتند. حمایت از
تیم هسته ای، عدم اعتماد و خوشبینی به آمریکا، تقویت توان داخلی و... از جمله این
موارد بوده است.
- «بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من
فکر نمیکنم [از] این مذاکرات آن نتیجهای را که ملّت ایران انتظار دارد، بهدست
بیاید، لکن تجربهای است و پشتوانهی تجربی ملّت ایران را افزایش خواهد داد و
تقویت خواهد کرد؛ ایرادی ندارد امّا لازم است ملّت بیدار باشد»(بیانات در دیدار با
دانشآموزان و دانشجویان ۱۳۹۲/۰۸/۱۲).
-«عدهای اینجور وانمود میکردند که اگر
با آمریکاییها دور میز مذاکره بنشینیم بسیاری از مشکلات حل میشود، البته ما میدانستیم
اینجور نیست اما قضایای یک سال اخیر برای چندمین بار این واقعیت را اثبات
کرد»(بیانات در دیدار با سفرا و مسئولان وزارت خارجه ۱۳۹۳/۰۵/۲۲).
- رهبری در دیدار با مداحان در تاریخ ۱۳۹۴/۰۱/۲۰ دلیل عدم اعتماد به به آنها را این گونه توصیف میکند: «من البتّه هیچوقت نسبت به مذاکرهی با آمریکا خوشبین نبودم.
نه از باب یک توهّم بلکه از باب تجربه؛ تجربه کردیم.»
در واقع باید گفت بدلیل تجربه ناشی از
سیاستهای کشوری که صرفاً ۲۴۰
سال از عمر آن میگذرد (و تنها در نیمه دوم قرن بیستم حدود ۱۰۰ کودتای نظامی و براندازی حکومتها را طراحی و رهبری کرده و دهها
بار بطور مستقیم دست به اشغال نظامی کشورها زده و یا آنها را تهدید به مداخله
نظامی کرده) نمیتوان به آن اعتماد کرد.
پرونده آمریکاییها در قبال ایران نیز
مملوء از دشمنی و کینه نسبت به انقلاب و مردم میباشد. براندازی دولت مصدق و روی
کار آوردن دوباره شاه، تجاوز ناکام به جمهوری اسلامی ایران و زمین گیر شدن در طبس،
حمایت از صدام در حمله به ایران، حمله ۳
جولای ۱۹۸۸ به هواپیمای مسافربری ایرانی که منجر
به شهادت ۲۹۰ شهروند غیر نظامی از جمله ۶۶
کودک ونوزاد شد، تجربه پیمان سعدآباد،
کمک ایران به آمریکا در جنگ افغانستان و سپس محور شرارت خوانده شدن وتحریم گستردهو
سرقت اموال و داراییهای ایران ... تنها بخشی از بدعهدیها و دشمنیهای آمریکا در
چند دهه گذشته میباشد.
به همین دلیل است که باید گفت نباید
رفتار سیاسی خود در قبال چنین دشمنی را تنها بر پایه خوشبینی ذهنی و اعتماد یکطرفه
(که بیشتر در روابط شخصی و شهروندی و نه در سطح بین الملل ارزش و اهمیت دارد) تنظیم
نمود.
در این زمینه اشاره به پاسخ رهبری به
این گفته که جان کری در مذاکرات گریه کرده جالب به نظر میرسد: «در مذاکره، به مناسبت اینکه ما با جنگ مخالفیم، اشک هم میریزند،
گریه هم میکنند! در همین مذاکرات هستهای مشاهده شد که مأمور آمریکایی گفت من از
جوانی با جنگ مخالف بودم و گریه کرد. خب، یک عدّهای ممکن است سادهلوحانه بگویند
عجب، واقعاً اینها آدمهای خوبی شدهاند، مژدگانا که گربه عابد شد؛ امّا همین
آدمی که از جنگ اینقدر متنفّر است که از یادآوری جنگ گریهاش میگیرد و جلوی
دوربین اشک میریزد، این از همان آدمهایی است که [وقتی]
صدها کودک را در غزّه قطعهقطعه میکنند
و صهیونیستها با کمال قساوت و بیرحمی به زن و کودک و بچّه و بزرگ و پیر و جوان
رحم نمیکنند، اینها حتّی اخم هم نمیکنند!»
قضیه وقتی جالب تر میشود که بدانیم
باراک اوباما، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، دقایقی پس از اعلام رسمی توافق
هستهای عنوان میکند توافق بر اساس راستیآزمایی ایران و نه اعتماد صورت گرفته و
اخیراً نیز با نادیده گرفتن عملیاتی شدن تعهدات ایران در محدود کردن گسترده قابلیتهای
هسته ای خود، خواهان تغییر رفتار و ماهیت ایران در منطقه برای بهره مندی از منافع
برجام شد.
و در آخر باید گفت دلایل بدبینی
رهبرانقلاب به سرنوشت مذاکرات هسته ای را همگان متوجه شدند. هرآنچه رهبری درباره
بدعهدیها پیش بینی میکرد، امروز همه تجربه کردند. تجربه مذاکرات بزرگترین کمک
به رشد فهم جامعه بود.
تجربه ای که آموخت "صداقت "
برای سردمداران کینه ورز آمریکایی واژه ای غریب است.
منبع: الف