پایگاه خبری تحلیلی
فولاد (ایفنا)- «قیمت نفت در بازارهای جهانی کاهش یافت.»
این جمله تیتر اغلب خبرهای نفتی در
چند ماه گذشته بود. خبرهایی که با نسبت دادن رکوردشکنی کاهش قیمت نفت به خود، توجه
اغلب خوانندگان را به خود جلب میکرد. برای بررسی دلایل این کاهش قیمت نفت به چند
نکته میتوان اشاره کرد:
۱- عرضه بیش از حد:
الفبای اقتصاد عرضه و تقاضاست؛ یعنی
مؤلفهی کلیدی در تعیین قیمتها این دو مفهوم هستند. عرضه بیش از حد باعث میشود
تا قیمتها با کاهش روبرو شوند و نکته دیگری که در این کاهش قیمت بایستی حتماً در
نظر گرفته شود، سیاستهای اقتصادی قدرتهای نفتی برای از میان خارج کردن رقبای خود
است. نکته ای که در اکثر تحلیلها به آن توجه نمیشود، در سالهای گذشته به دلیل
افزایش قیمت نفت صرفه اقتصادی تولید نفت برای چندسال پیاپی افزایش یافته است، امری
که باعث شد تا کشورهایی که هزینه نهایی تولید نفت برای آنها نیز افزایش یافته
بود، تولید نفت برایشان مقرون به صرفه باشد و همین امر باعث شد تا بازارهای جدید
برای این محصول شکل بگیرد؛ اما قدرتهای نفتی که با مشاهده از دست رفتن
بازارهایشان به واسطه تولید محصولات جدید و عرضه آنها به بازار، جایگاه خود را در
خطر میدیدند درصدد افزایش عرضهی بی رویه در بازار برآمدند تا از این طریق قیمت و
به تبع آن هزینه نهایی تولید را کاهش دهند و صرفه اقتصادی تولید در قیمتهای قبلی
را بشکنند و از این طریق مجدداً بازار محصول از دست رفتهی خود را بدست آورند.
۲- نقش بازیگران غیر اقتصادی:
یکی دیگر از دلایل کاهش قیمت نفت، کنشهای
سیاسی برخی کشورها است که با اهداف سیاسی خود از نفت به عنوان وسیله ای برای رسیدن
به اهداف خود استفاده میکنند. نکته مهم در این بین اشاره به دلایل استفاده از این
تصمیمات توسط کشورهای صاحب نفوذ است. ایران به دلیل حمایت گسترده ای که از نیروهای
مقاومت در منطقه به خصوص سوریه و لبنان و عراق داشته است نقطه اصلی در مبارزه با
گروههای افراطی و تکفیری محسوب میشود امری که میتوان به اصلیترین دلیل تلاشها
برای مقابله با ایران اشاره کرد. تلاشها و حمایتهای مالی و غیرمالی ایران به
کشورها باعث شده تا دولتهایی نظیر سعودی و ترکیه و قطر به این نتیجه برسند که
تنها راه فشار بر ایران از راه اقتصادی و در تنگنا قرار دادن وضعیت معیشت مردم در
جامعه بوده است. عدم رضایت مردم از وضعیت معیشت به دلیل بحران ناشی از کاهش قیمت
نفت از یک سو و فشارهای افکار عمومی و رسانههای غربی از سوی دیگر در معرفی ایران
به عنوان حامی اصلی جنگ و افراطی گری در منطقه باعث خواهد شد تا ایران دست از
حمایت خود بردارد، امری که تاکنون محقق نشده است و ایران با وجود همه مشکلات
اقتصادی و تحریمهای ظالمانه توانسته است تا مسیر خود در جهت حمایت از مظلومان
منطقه و ایجاد فضای ثبات و آرامش در منطقه را دنبال نماید.
از بازیگران این سناریو میتوان به
کشور عربستان اشاره کرد که با توجه به این که خود نیز از صادرکنندگان عمده نفت
محسوب میشود، بایستی نقش آن را در کاهش قیمتها به صورت جدی در نظر گرفت. نکته
حائز اهمیت این که با در نظر گرفتن نقش عربستان در سازمان اوپک و تلاشهای این
کشور در عرضه بیش از حد نفت میتوان کاهش شدید قیمت نفت در بازارهای جهانی را
فهمید امری که به اذعان کارشناسان هر چند به ضرر ۵۰ میلیارد دلاری دولت سعودی منجر شده است ولی به دلیل سیاستهای
خصمانه این دولت با ایران باعث شده تا این ضرر را به جان بخرد.
۳- اجماع هر دو دلیل:
به نظر میرسد که در بررسی این امر
نگاه تک بعدی باعث میشود تا برخی واقعیتها نادیده گرفته شوند؛ لذا بایستی هم از
دیدگاه اقتصادی و هم از نقطه نظر سیاسی به بررسی دلایل کاهش قیمت نفت پرداخت و
غفلت از هر کدام از این دلایل باعث ناقص شدن تحلیلها در این زمینه خواهد شد.
در ادامه به بررسی نقش این کاهش قیمتها
در بودجه دولت خواهیم پرداخت:
از نکات کلیدی در خصوص قیمت نفت میتوان
به تأثیرات آن بر بودجه سالیانه کشور اشاره کرد. در کشورهایی با منابع عظیم نفتی،
نظام بودجه ریزی وابستگی زیادی به درآمدهای نفتی دارد و دلیل آن نیز سهل الوصول
بودن این درآمدهاست؛ اما همواره نوسانات قیمت نفت باعث میشود تا سیستم بودجه ریزی
دولتها با مشکل اساسی روبرو شود. عدم انعطاف پذیری بدنه دستگاههای اجرایی و
بودجه ریزی بدون توجه به عملکرد باعث میشود تا در مواقعی که کشور با نوسان قیمتها
روبرو میشود، مستقیماً بودجه کشور متأثر شود. کسری بودجه در دولتهای نفتی در این
مواقع امری دور از انتظار نخواهد بود.
اوضاع کنونی نفت در شرایط وخیمی به سر
میبرد؛ کاهش قیمت نفت به کانال ۳۰
دلاری و رسیدن به قیمتهای کم سابقه در تاریخ این طلای (!) سیاه، تولیدکنندگان را
به تکاپو انداخته تا نشان دهنده تأثیر جدی این کاهش قیمت بر اقتصاد کشورهای
صادرکننده نفت باشد. با مقایسه قیمت نفت در چندسال گذشته میتوان به اهمیت این
موضوع بیشتر پی برد؛ زمانی که در دولت دهم بعد از رسیدن قیمت نفت به ۱۲۰
دلار، کاهش قیمت شروع شد وزیر نفتِ
وقت کف قیمتی مد نظر کشور را برای هر بشکه نفت ۱۰۰ دلار عنوان میکرد و اکنون وزیر نفت قیمتهای نصف این قیمت کنونی
را نیز برای کشور ضرر نمیداند . حال این که در این چند سال چه اتفاقی رخ داده که
کاهش قیمت حتی به یک دهم قیمتهای گذشته نمیتواند به کشور ما آسیب برساند سوالی
است که احتمالاً جوابهای قابل توجهی خواهد داشت .
البته با بررسی لایحه بودجه سال ۱۳۹۵ میتوان تا حدودی به این سؤال پاسخ داد:
در بودجه پیشنهادی دولت برای سال ۱۳۹۵ میزان درآمدهای نفتی کشور از قِبَل فروش روزانه نزدیک به دو
میلیون و دویست وپنجاه هزار بشکه نفت به مبلغ هر بشکه ۴۰ دلار، ۶۸
هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده است که این میزان یعنی چیزی نزدیک به ۲۵ درصد از کل بودجه عمومی از حیث منابع.
این رقم با کاهش تقریبی ۴ هزار میلیارد تومان نسبت به لایحه پیشنهادی سال ۹۴
رشد ۵- درصدی داشته است.
میزان درآمدهای مالیاتی در بودجه سال ۹۵ نیز با رشد ۱۴
درصدی نسبت به سال گذشته به مبلغ ۱۰۱
هزار میلیارد تومان رسیده که نزدیک به ۳۸
درصد از کل بودجه عمومی را شامل میشود.
همانگونه که مشخص است، دولت درصدد است
تا کاهش درآمدهای نفتی را از طریق افزایش درآمدهای مالیاتی محقق سازد و با اجرای
یک سیاست مالی انقباضی به دنبال جبران کسری بودجه خود است. امری که به دلیل بار
مالی سنگینی که بر دوش مؤدیان مالیاتی خواهد گذاشت زیاد هم سهل الوصول به نظر نمیآید.
برای تحقق این امر دولت یا بایستی نرخ مالیاتی را برای پایههای مالیاتی موجود در
قانون افزایش دهد؛ که البته به دلیل وجود رکود در فضای اقتصادی امری غیرعقلانی
است؛ و یا اینکه پایههای مالیاتی جدیدی وضع نماید تا از این طریق بتواند افراد
بیشتری را مشمول مالیات نماید. همانگونه که در سال گذشته تحقق درآمد مالیاتی ۸۸ هزار میلیارد تومانی با حاشیههای زیادی برای دولت و به خصوص
سازمان امور مالیاتی همراه بود و یکی از شائبههای برکناری رئیس سازمان امور
مالیاتی نیز همین مورد عنوان میشد.
باید منتظر ماند و دید که آیا دولت میتواند
این سیاست خود را با توجه به شرایط محیطی اقتصاد به اجرا برساند یا خیر؟
*دانشجوی دکتری اقتصاد و پژوهشگر
پژوهشکده سیاست پژوهی و مطالعات راهبردی حکمت