پایگاه خبری تحلیلی
فولاد (ایفنا)- محمد چگینی -
رییس کمیته انرژی مجمع تشخیص مصلحت نظام
از ابتدای قرن
بیست و یکم و با شدتگرفتن رشد اقتصادی اقتصادهای نوظهور بویژه چین و هند، قیمت
نفت رشد شتابانی به خود گرفت و در معاملات روزانه تا بیش از 140 دلار هم رسید.
البته یکی دیگر از دلایل رشد قیمت نفت در دهه اول قرن بیست و یکم، تضعیف دلار نسبت
به سالهای دهه هفتاد و هشتاد میلادی نیز بوده است. این فرصت و وضعیت لایه پنهانی
را نیز داراست که موجب تقویت و تشدید آن با هدف ظرفیتسازی جدید راهبردی درونی
برای کشورهای عمده واردکننده نفت است که به آن اشاره خواهد شد.
اما اگر دلایل
رشد شتابان قیمت نفت را درست شناسایی کنیم به پاسخ لازم در مورد چرایی سقوط قیمت
نفت نیز در دو سال و نیم اخیر خواهیم رسید. عمده دلایل رشد قیمت نفت به شکل زیر
قابل احصاء است:
1-1-آغاز رشد شتابان چین از سال 2001 به همراه اقتصادهای نوظهور که
حتی به رشد دو رقمی هم رسید.
1-2-تضعیف قدرت دلار نسبت به دهه هفتاد و هشتاد میلادی
1-3-تمایل کشورهای توسعهیافته برای بهرهبرداری از این فرصت نفت
گران در جهت ظرفیتسازی جایگزین در:
1-3-1-انرژیهای تجدیدپذیر و طرحهای بهینهسازی انرژی و کاهش تولید
کربن
1-3-2-ایجاد ظرفیت راهبردی برای تولید هیدروکربنهای غیرمتعارف مانند
شیل گازی و نفتی که تولید آنها گران تمام میشد و وابستگی حداقل به نفت خاورمیانه.
1-4-اوجگیری رشد حمل و نقل مبتنی بر سوختهای فسیلی
اما در تابستان
سال 2014 چه اتفاق یا اتفاقاتی دست به دست هم دادند تا قیمت نفت سقوط خود را با
سرعت هر چه تمامتر آغاز کند. این اتفاقات عبارتند از:
2-1-رشد اقتصادی چین و برخی از کشورهای توسعهیافته بشدت کاهش یافت
و در مورد چین به حدود 5 / 6 تا 7 درصد رسید. (برخی منابع حتی ارقام واقعی را تا 8/5 درصد نیز بعنوان رشد واقعی چین در سال 2015 ذکر کردهاند)
2-2-عراق با تمام توان و ظرفیت وارد بازار شد، به گونهای که هماکنون
بیش از 4 میلیون بشکه نفت تولید و بیش از 3 میلیون بشکه را صادر میکند.
2-3-عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی بشدت از کاهش وابستگی آمریکا
به نفت خاورمیانه، همچنین افزایش قدرت نفوذ منطقهای ایران نگران شدند. اسرائیل به
عنوان سرپل آمریکا در منطقه نقش نگاهبانی از منابع حیاتی خاورمیانه را در این 60
سال بر عهده داشته است و اهمیت خود را تا حدود زیادی برای غرب در اهمیت تأمین نفت
میبیند و عربستان نیز برای محافظت از ساختار قومی قبیلهای حکومت و ایدئولوژی و
ثبات خود وابسته به وابستگی غرب به نفت خود است.
لذا عربستان بر
خلاف سال 2005 که اوپک دست به تعدیل و کاهش تولید نفت زد با دو هدف با این اقدام
مخالفت کرد:
2-3-1-مقابله با افزایش توان اقتصادی ایران و در نتیجه مقابله با
نفوذ آن در منطقه
2-3-2-وابسته نگهداشتن آمریکا به نفت صادراتی خود و در نتیجه حفظ
تمایل آمریکا به تثبیت حکومت و ساختار حکومتی فعلی با بهانه امنیت عرضه نفت که این
موضوع با تضعیف و کاهش تولید نفت غیرمتعارف در آمریکا که تولید آن بیش از 25 تا 30
دلار در هر بشکه هزینه دربردارد محقق میشد.
2-4-عدم همکاری کشورهای غیر واپک صادرکننده نفت در مشارکت در کاهش
تولید مانند روسیه، نروژ، مکزیک و کانادا از دیگر دلایل افت قیمت است.
2-5-ظرفیتسازی انرژیهای تجدیدپذیر مانند انرژی باد و خورشید که
در زمان نفت گران اتفاق افتاد و تا حدودی اقتصادیشدن برخی از آنها موجب تعدیل
تقاضا برای نفت شده است.
2-6-تولید گاز غیرمتعارف در آمریکا که هزینه استخراج نسبتا مناسبی
نیز دارد موجب اوجگیری و واردشدن مقادیر معتنابهی هیدروکربور مایع (میعانات گازی) به
بازار شده است که بر روی تقاضای نفت خام تاثیر میگذارد.
2-7-رشد قابل ملاحظه ظرفیت تولید و مصرف زغال سنگ با افزایش قیمت
نفت به عنوان سوخت جایگزین در جهان و در نتیجه تأثیر تعدیلکننده بر تقاضای نفت.
2-8-تقویت Spare Capacity یا مازاد ظرفیتی در بخش نفت خام
متعارف و غیرمتعارف و انرژیهای جایگزین و کاهش نگرانی بازار از کمبود انرژی در
صورت بروز بحران که سابقه تاریخی داشت.
2-9-گرمایش زمین و پدیده زمستانهای سبز در نیمکره شمالی و کاهش
قابل ملاحظه روز درجه حرارت گرمایشی که بخش عمدهای از تقاضای نفت را کاهش میدهد
بویژه در سالهای 2014 و 2015 که گرمترین سالهای زمین بودهاند.
اما تدبیر
چیست؟ قطعا و یقینا از دل این تهدید میتوان فرصتی استثنایی برای کشور فراهم کرد
که «ان مع العسر یسری» آسانی از دل سختی بیرون میآید و این یک سنت الهی است.
مجریان امور هم در این برهه تاریخی لازم است تا اقدامات زیر را شکل دهند:
1-رهایی کامل بودجه دولت از دست درآمدهای نفتی بطوری که با ایجاد
درآمدهای جدید نفتی صرفا به بخش تأمین اجتماعی و بهداشت و درمان اختصاص یابد و
مازاد آن در توسعه کسب و کار بخش خصوصی و در نتیجه افزایش مالیات فعالیت سالم
اقتصادی صرف شود.
2-خودداری از خامفروشی نفت و گاز و تکمیل زنجیره ارزش از طریق
ایجاد پالایشگاههای متوسط و کوچک پربازده و صنایع پتروشیمی با ارزش افزوده بالا و
صادرات فرآوردهها و محصولات آنها.
3-افزایش بازدهی نیروگاههای حرارتی کشور به حداقل 60 درصد تا
پایان برنامه ششم توسعه و صادرات برق حاصل از نیروگاههای پربازده.
4-واقعیکردن قیمتهای فرآوردههای نفت و گاز بویژه نفت گاز
(گازوییل) در قیمتهای پایین کنونی و سپس دینامیک کردن قیمت با حفظ مزیتهای
تشویقی کشور برای سرمایهگذاری ایرانیان و سایرین.
5-توجه به درونزایی اقتصاد و راهاندازی شرکتهای بزرگ سهامی
عام ایرانی برای فعالیت در حوزههای بالادستی نفت و تبدیل پالایشی ، پتروشیمیایی و
نیروگاهی
6-شفافسازی و سهولت محیط کسب و کار در تمام حوزههای انرژی
بویژه در قیمت خوراک و محصولات و فرآوردههای نفتی.
7-راهاندازی معاملات نفتی در داخل کشور از طریق مکانیسم بورس و
توانمندسازی بخش خصوصی در این زمینه.
منبع: ایسنا