پایگاه خبری تحلیلی
فولاد (ایفنا)- وزیر پیشین
صنعت گفت: نباید برنامههای توسعه در کشور به گونهای تنظیم شوند که گویی برای
ویترین تدارک دیده شدهاند بلکه این برنامهها باید بر حسب نیاز کشور تدارک دیده
شوند و بنا بر این باشد که به اهداف مشخصی برسند، در غیر این صورت این برنامهها
محکومند به اجرا نشدن.
به گزارش
ایسنا، مصطفی هاشمیطبا طی سخنانی در نشست موسسه دین و اقتصاد که روز پنجشنبه
برگزار شد، درباره شرایط اقتصادی کشور در زمان جنگ تصریح کرد:
در آن زمان هر بشکه نفت با قیمت بین
شش تا هفت دلار فروخته میشد و با اینکه دائما خارک و سایر مبادی خروجی نفت کشور
بمباران میشد ولی روزانه بین 600 تا 500 هزار بشکه نفت صادر میکردیم.
او ادامه داد:
از سوی دیگر در آن زمان باید هزینههای سنگینی برای جنگ پرداخت میشد تا کشور حفظ
شود. به هر حال سرزمین ما، توسط بعثیها به خطر افتاده بود و برای حفظ کشور باید
میجنگیدیم و بنابراین اولین اولویت ما در آن سالها مسئله جنگ بود.
هاشمیطبا
افزود: در آن زمان که کمبود بنزین، خوراکی و ... وجود داشت، دولت تمهیدات لازم را
اندیشید که علیرغم کمبودها، مردم بتوانند به زندگی خود ادامه دهند چون قبل از هر
چیزی، زندگی مردم برای دولت مطرح و مهم بود. همان زمان به ما گفته میشد مگر
کمونیست هستید؟ چرا کوپن میدهید؟ ما پاسخ میدادیم که به هر حال ما باید کشور را
به نحوی اداره کنیم و اکنون به این طریق میتوانیم.
وزیر صنایع و
معدن در دوران جنگ همچنین به نحوه شکلگیری ستاد طرحهای مهم انقلاب اسلامی اشاره
کرد و گفت: علاوه بر دولت، بخش خصوصی هم در طرحهای این ستاد سرمایهگذاری کردند و
خروجی این ستاد نیز آن بود که طی دو سال در حدود 120 طرح را به ثمر رساند.
وی ادامه داد:
ما آن زمان فکر کردیم که نباید فقط به فکر معاش مردم در دوران جنگ باشیم بلکه باید
به برنامهریزی برای آینده کشور نیز بیندیشیم و فقط به فکر این نباشیم که فعلا در
شرایط حاد کشور، به نحوی سر و ته قضیه را هم بیاوریم.
هاشمیطبا
اضافه کرد: باید بدانیم که سیاستهای پوپولیستی باعث عقبافتادن کشور و تحمیل
هزینههای سنگین به آن خواهد شد.
معاون رئیسجمهور
در دولتهای هفتم و هشتم، در بخش دیگری از سخنان خود با تاکید بر ضرورت توازن
هزینهها و درآمدهای دولت در بودجه، درباره لایحه بودجه سال 1395 کل کشور تصریح
کرد: بودجهای که اکنون دولت به مجلس تقدیم کرده است، در حدود 60 هزار میلیارد
تومان کسری دارد. این در حالی است که برای طرحهای عمرانی سال 1395، نزدیک به 59
هزار میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفته شده است. طبیعی است که در چنین شرایطی بخش
عمدهای از اعتبار بودجه عمرانی محقق نشده و احتمالا فقط 7 هزار میلیارد تومان
محقق شود.
او با انقتاد
از افزایش هزینههای دولت در لایحه بودجه سال 1395 اظهار کرد: سنگینشدن بار
هزینههای دولت به این دلیل که میخواهد خود را توانا نشان دهد در حالیکه ناتوان
است، آفتی بزرگ برای کشور محسوب میشود.
او همچنین به
موضوع مجوزهای لایحه برنامه ششم توسعه اشاره و خاطرنشان کرد:
برای دولت در زمینه مقررات و قوانین
چیزی کم نیست. همچنانکه دولت میتواند خودش بسیاری از موارد را به مجلس ارائه و پس
از تصویب به آن عمل کند. البته قانون یعنی چیزی که دولت باید به آن عمل کند، نه
اینکه مجوز داشته باشد به آن عمل کند و در صورتی هم که نخواست عمل نکند. اکنون ما
میبینیم که بخشی از برنامه ششم توسعه، به «اجازه دارد»ها تخصیص داده شده است.
او ادامه داد:
به نظر من مشکل دولت، قانون نیست. مشکل دولت این است که معلوم نیست در آینده چه میخواهد
بکند. این در حالی است که مطابق با برنامه ششم باید برای آینده کشور برنامهریزی
میشد، هدف تعیین میشد و مقرر میشد که طی این برنامه به آن اهداف برسیم.
هاشمیطبا
ادامه داد: باید ببینیم سیر تحول ایران به کجا میرود. همه تئورسینهای بحث آزادیهای
بی قید و شرط بخش خصوصی به این نکته واقفند که در برخی مرزها، باید دولتها تعیین
منافع عمومی را به عهده بگیرند؛ مثل زمانی که قرار است بخش خصوصی برای رسیدن به
منافع خود، جنگلها را نابود کند. با این حال در کشور ما متاسفانه بسیاری از دولتها
منافع عمومی را فدا کردهاند.
او یادآور شد:
منافع عمومی در سرزمین ماست. این منافع عبارتند از جنگل، سواحل، آب زیرزمینی و ...
که به کسی تعلق ندارند و اگر هم از بین بروند دیگر باقی مسائل ممکلت قابل حلشدن
نیست. متاسفانه امروز بخشی از سرزمین ما به دلیل منافع برخی از افراد، از بین میرود،
بدون آنکه دولت در وظیفه خود نسبت به احیا و بازسازی کشور توجه کند.
او توضیح داد:
اکنون میبینیم در حالی که ناسا پیشبینی کرده است طی 20 سال آینده کشور ما یک
دوره خشکسالی شدید را تحمل خواهد کرد، آبهای زیرزمینی جهرم به 450 متر و آبهای
زیرزمینی یزد به 400 متر رسیده است. همچنین از 600
دشت ما 200 دشت کشور فرو رفته و
هزاران روستای ما از بین رفته است.
او در خصوص
بحران دریاچه ارومیه نیز تصریح کرد: اکنون دریاچه ارومیه به دلیل حفر 70 هزار چاه
در اطراف آن، در حال خشکشدن است و من چند روز پیش شنیدم که اگر اوضاع این دریاچه
بهبود نیابد، از آن منطقه نزدیک به 14 میلیون نفر مهاجرت خواهند کرد و طبیعتا بخش
بزرگی از آنها حاشیهنشین خواهند شد.
مشاور وزیر
ورزش و جوانان همچنین اظهار کرد: حاشیهنشینی، کانونهای بسیار خطرناکی را پدید میآورد.
مناطق حاشیهنشین معمولا بستری برای انجام کارهای خلاف میشوند و همچنین در این
مناطق همیشه آمادگی برای شورش وجود دارد.
او ادامه داد:
باید برنامه ششم توسعه یک هدف اصلی داشته باشد و آن نجات سرزمین ایران است.
متاسفانه وضعیت آینده کشور به شدت بدتر از آن است که بشود بیان کرد چون روند به
گونهای است که ما در حال از دست دادن سرزمین خود یعنی غذا، سیستم تولید و ...
هستیم و اگر چنین اتفاقی بیفتد ما وابسته به واردات خواهیم شد. بنابراین باید
سیستم کشاورزی و نگهداری سرزمین در ایران، اصلاح شود.
هاشمیطبا با
بیان اینکه برنامه ششم توسعه به گونهای تنظیم شده است که گویی عدهای در فضای
ایزوله، آمال و آرزوهای خود را در قالب انشاء نوشتهاند، گفت: جالب اینجاست که
چندی پیش یکی از مسئولان تهیه برنامه توسعه، در پاسخ به انتقاد یکی از نمایندگان
مجلس درباره برنامه ششم گفته بود شما به نظریههای علمی اهانت کردهاید. من نیز در
پاسخ به چنین موضوعی باید بگویم اولا که نظریهها علم نیستند و فقط نظریه هستند،
دوما اگر قرار بود نظریهها متوقف شود و به صورت دگماتیسم ارائه شود، دیگر هرگز
کسی نظریه جدید ارائه نمیکرد و ثالثا به نظر باید توضیح داده شود که با انقتاد به
برنامه ششم توسعه، به کدام نظریه اهانت شده است؟
او با بیان
اینکه برنامههای توسعه در ایران به درستی عمل نمیشوند، اظهار کرد: نگاهی به
سرنوشت برنامههای توسعه در ایران نشان میدهد که اغلب آنها به درستی اجرا نشدهاند.
به یکی از آنها فقط در حد 15 درصد عمل شد، یکی دیگر از آنها خمیر شد و ...! این
موضوع نشاندهنده این است که باید در نوشتن برنامه توسعه به این توجه کرد که کشور
چه نیازهایی دارد و بر مبنای آن برنامه تدوین شود. باید این برنامهها بر اساس درک
نیازهای جامعه تدوین شوند، نه اینکه به گونهای نوشته شوند که گویی برای ویترین
تهیه شدهاند.
به گزارش
ایسنا، فرشاد مومنی - اقتصاددان - نیز طی سخنانی در این نشست تصریح کرد: بررسی
تجربه 10 ساله اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از منظر مدیریت توسعه ملی و طرز اداره
کشور و نحوه روبهرو شدن با چالشها و بحرانهای کوچک و بزرگی که وجود داشت میتواند
برای شرایط کنونی کشور مناسب باشد.
او با اشاره به
تجربه موفق اداره کشور در زمان جنگ تحمیلی اظهار کرد:
مسائلی که به صورت کلیشهای توسط
بنیادگرایی بازار ترویج میشود که یکپارچه مداخله دولت در اقتصاد را محکوم میکند،
از منظر ملاحظات سطح توسعه از بیخ و بن بیاعتبار است.
این عضو هیئت
علمی گروه اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: اگر دولت در رفتارهای مالی
خود به امور حاکمیتی اهمیت بدهد، علامت توسعهگرا و دورنگر بودن آن و مایه
برانگیختن بخش خصوصی مولد برای حضور و مشارکت فعال در اقتصاد است. این در حالی است
که وقتی امروز به وضعیت اداره کشور در سالهای جنگ نگاه میکنیم متوجه میشویم با
آن شرایطی که در آن سالها به اعتبار تحولاتی که در چارچوب قانون حفاظت و توسعه
صنایع ایران پدید آمده بود و مسئولیتهای جدیدی که قانون اساسی بر عهده دولت
گذاشته بود، سهم امور حاکمیتی دولت کمتر از سهم امور تصدیگری بوده است و طنز تلخ
این است که از سال 1368 به بعد که از همه ابزارهای استاندارد برای کاهش مداخله
دولت در اقتصاد بهره برده شده، امروز میبینیم که امروز سهم امور تصدیگری دولتی 2.5 برابر سهم حاکمیتی است.
وی توضیح داد:
یعنی دولت از سال 1368 به بعد، مرتبا از مسئولیتهای حاکمیتی خود مانند بهداشت،
آموزش و ... کم گذاشته و به امور تصدیگری خود افزوده است که این امور نیاز به رمزگشایی
دارد و به فهم کانونهای گرفتاری امروز هم کمک میکند.
مومنی خاطرنشان
کرد: حیرتانگیزترین تحولات در بودجه عمومی دولت در آن دوران 10 ساله به مقایسه
روند تغییر سهم امور اجتماعی و امور دفاعی مربوط میشود. گزارشهای رسمی نشان میدهد
که سهم امور اجتماعی در بودجه عمومی دولت طی سالهای 1352 تا سالهای 1357، نزدیک
به 18.5 درصد بودجه عمومی بوده است در اوج دوران جنگ به 39.5 درصد افزایش یافته
است یعنی در اوج جنگ در بیسابقهترین سطح به تعهد تاریخی دولت به زیرساختهای
انسانی توسعه توجه شده است که این امر بهویژه در موضوع آموزش و سلامت خود را نشان
داده است.
او ادامه داد:
یکی از نکات مهم، توجه به سهم امور دفاعی در بودجه کشور است.
به این ترتیب که طی سالهای 1352 تا
1357 سهم بخش دفاعی از بودجه عمومی کشور در حدود 23.3 بوده است که در دوران جنگ
این میزان 12.7 درصد شده و نشان میدهد که سهم امور دفاعی در دوران جنگ نسبت به
دوران صلح تقریبا نصف شده است ولی با این حال کشور ما توانست در دفاع مقدس باقی
بماند، سوال اینجاست که چگونه چنین اتفاقی افتاد؟
مومنی ابراز
عقیده کرد: به نظر من نکته اصلی در این بحث، تغییر رابطه دولت و مردم است. اگر
قرار بود دولت فقط هزینههای پرسنلی جنگ را با استانداردهای هزینههای متعارف
ارتش پرداخت میکرد خیلی زود مجبور میشدیم از امر دفاع مقدس شانه خالی کنیم.
بنابراین اگر آن دوره با متر و معیار کارشناسی بررسی شود، این نکته قابل برداشت
است که افرادی که با دولت دوره جنگ همکاری داشتند، جانفشانی میکردند که ایران
سرافراز باشد و بعد این نکته قابل بررسی است که انگار اکنون روند غالب برعکس شده
است. یعنی در حالیکه در آن زمان، افزاد از خود مایه میگذاشتند که کشور آبرو
داشته باشد، اکنون هر کس ابتدا به مصالح خود میاندیشد.
تقدم بقا بر
توسعه در جنگ
این اقتصاددان
همچنین تصریح کرد: در شرایط جنگی به طور طبیعی و در استاندارد متعارف همه کشورهای
دنیا، ما با مسئله تقدم بقا بر توسعه روبهرو هستیم، به این ترتیب که دولتها
معمولا از هزینههای توسعه میکاهند تا مسئله بقا را تا حدودی تضمین کنند ولی نکته
قابل توجه در سالهای جنگ تحمیلی کشور ما این است که دولت وقت ایران، به موازات
اهتمام سطح بالا و منحصر بفردی که به موضوع بقا داشت، توسعه را هم در دستور کار
قرار داده بود.
وی همچنین بیان
کرد: دولت در آن سالها، به شکل بیسابقهای - در تاریخ یک صد ساله اخیر ایران -
در زمینه رسیدگی به زیرساختهای فیزیکی توسعه روستاهای کشور تلاش کرد که ماحصل آن،
مدرسهسازی، درمانگاهسازی، جادهکشی، آبرسانی برقرسانی و ... در روستاهای کشور
بود و بنا بر آمارهای رسمی، رسیدگی به زیرساختهای توسعه روستایی در این سالها
نسبت به آنچه از دوران پهلوی تحویل گرفته شده بود، 11.5 برابر افزایش یافت. این
موضوع بیش از هر چیزی دال بر این است که وقتی رابطه دولت و مردم اصلاح میشود و
مردم به دولت اعتماد میکنند چه میزان انرژی آزاد میشود و این تغییر رابطه میتواند
چه تحولاتی در کشورایجاد کند.
او درباره طرحهای
دهه اول انقلاب، توضیح داد: در آن سالها بنا بر این بود که در تخصیص بودجه به
هزینههای کشور، بعد از ردیفهای ارزی و ریالی مربوط به جنگ، دومین اولویت مربوط
به طرحهای دهه اول انقلاب باشد که عموما طرحهای بزرگ برای زیرساختهای ملی بودند.
این موضوع بهویژه امروزه قابل توجه است که میبینیم وقتی کوچکترین تلنگری به
درآمدهای دولت وارد میشود، پروژههای زیرساختی و توسعهگرا، اولین قربانیان این
ماجرا میشوند و این موضوع نشان میدهد که باید از این زاویه هم نظام تصمیمگیری
کشور با درک آن تجربه تاریخی بتواند بازنگری بنیادینی در رفتارهای خود کند.
منبع:
ایسنا